first and last


روی هم رفته

جمله های نمونه

1. Character is the first and last word in the success circle.
[ترجمه گوگل]شخصیت حرف اول و آخر در حلقه موفقیت است
[ترجمه ترگمان]شخصیت اولین و آخرین واژه در چرخه موفقیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Don was, first and last, a good friend.
[ترجمه گوگل]دان اولین و آخرین دوست خوبی بود
[ترجمه ترگمان]دان، اولین و آخرین، یه دوست خوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The first and last mountain I climbed was Mount Rundle in Banff .
[ترجمه گوگل]اولین و آخرین کوهی که صعود کردم کوه راندل در بنف بود
[ترجمه ترگمان]اولین و آخرین کوه من کوه rundle در Banff بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was a real gentleman, first and last.
[ترجمه گوگل]او یک جنتلمن واقعی، اول و آخر بود
[ترجمه ترگمان]او یک جنتلمن واقعی بود، اول و آخر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She regarded herself, first and last, as a musician.
[ترجمه گوگل]او خود را اولین و آخرین به عنوان یک موسیقیدان می دانست
[ترجمه ترگمان]نخست خود را به عنوان یک موسیقی دان می نگریست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She regarded herself as a teacher first and last, not a writer.
[ترجمه گوگل]او خود را اول و آخر معلم می دانست نه نویسنده
[ترجمه ترگمان]او خود را معلم اول و آخر می دانست، نه یک نویسنده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. First and last, it is important to know oneself.
[ترجمه گوگل]اول و آخر، شناخت خود مهم است
[ترجمه ترگمان]اول و آخر، دانستن فرد مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. At Banff I climbed my first and last mountain - Mount Rundle.
[ترجمه گوگل]در بانف اولین و آخرین کوهم - کوه راندل - را صعود کردم
[ترجمه ترگمان]موقع ارتکاب جرم من از اولین و آخرین کوه کوه Mount بالا رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For several reasons the first and last of these are the most likely candidates and each has its proponents.
[ترجمه گوگل]به چند دلیل، اولین و آخرین آنها محتمل ترین نامزدها هستند و هر کدام طرفداران خود را دارند
[ترجمه ترگمان]به چند دلیل اول و آخر این ها به احتمال زیاد کاندیداها هستند و هر کدام حامیان آن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And a system whose first and last resort was all too often expediency.
[ترجمه گوگل]و نظامی که اولین و آخرین راه حل آن اغلب مصلحت بود
[ترجمه ترگمان]و سیستمی که اولین و آخرین پناه گاه آن بود، اقتضای مصلحت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was the first and last time I was to fly on one of its mercy missions.
[ترجمه گوگل]این اولین و آخرین باری بود که قرار بود در یکی از مأموریت های رحمت آن پرواز کنم
[ترجمه ترگمان]اولین و آخرین باری بود که با یکی از ماموریت های mercy پرواز می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These records included the first and last dates of all absences and the reason for absence.
[ترجمه گوگل]این سوابق شامل اولین و آخرین تاریخ غیبت ها و دلیل غیبت بود
[ترجمه ترگمان]این سوابق شامل تاریخ های اول و آخر همه غیبت های و دلیل غیبت بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Instead of pressing the spacebar anywhere between the first and last characters of the text, press the Home spacebar.
[ترجمه گوگل]به جای فشار دادن کلید فاصله بین اولین و آخرین کاراکتر متن، کلید فاصله صفحه اصلی را فشار دهید
[ترجمه ترگمان]به جای آن که the را در هر جایی بین اولین و آخرین کاراکتر متن فشار دهید، the Home را فشار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was the first and last time that management capitulated in the face of a departing mortgage trader.
[ترجمه گوگل]این اولین و آخرین باری بود که مدیریت در مقابل یک تاجر وام مسکن در حال خروج تسلیم شد
[ترجمه ترگمان]این اولین و آخرین باری بود که مدیریت به صورت تاجر رهن در حال خروج تسلیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. First and last he sought only the strictest fidelity to justice, rectitude and truth.
[ترجمه گوگل]اول و آخر او فقط به دنبال سخت ترین وفاداری به عدالت، درستی و حقیقت بود
[ترجمه ترگمان]نخست و سرانجام تنها با وفاداری کامل به عدالت، صداقت و حقیقت پی برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

اول و آخر
عشق اول و اخرمی. . . .
only love is the first and last star
تنها عشق اول و آخرم ستاره است

بپرس