take something in stride

انگلیسی به انگلیسی

• take it as it comes, accept it understandingly; deal with successfully

پیشنهاد کاربران

خم به ابرو نیاوردن، راحت پذیرفتن، راحت کنار اومدن با
Despite facing criticism from her colleagues, Sarah took it all in stride and continued to focus on her work.
با وجود انتقادهای همکارانش، سارا خم به ابرو نیاورد و روی کارش تمرکز کرد.
خونسردی خود را حفظ کردن
یه اصطلاح ک هست ک به معنی ازرده نشدنه
از عهده چیزی به ارامی برامدن
انجام کاری بدون دشواری
با آرامش برخورد کردن با چیزی
[با چیزی] کنار آمدن ؛ چیزی ناخوشایند را به راحتی قبول کردن ؛ راحت پذیرفتن ؛ راحت قبول کردن
کم نیاوردن
فائق اومدن بر چیزی

بپرس