تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

آینه ی تاشو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

درک احساسات / شرایط خوب / جدی بودن یک موقعیت قدردانی کردن زمانی که به عنوان دو حالت بالا استفاده بشه مثل فعل agree نیازی به افعال to be نداره و به ت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

پیام متنی فرستادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

embarrassing: خجالت آور embarrassed: خجالت زده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

One story house= خانه یک طبقه اینجا به عنوان صفت به کار رفته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

اثبات اینکه. . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

( Take ( X ) off ( Y کسر کردن و حذف کردن X از Y بجای X میشه اسم شخص ، لغت ی از یه کتاب و. . . بیاد و بعد از off و پیش از Y نیازی به حرف اضافه نیست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

تست بازیگری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

اگر برای موسیقی، کتاب، فیلم، اطلاعات ( مثل نتیجه ی امتحانات ) به کار بره به معنی ارائه شدن به مردمه اگر برای ماه و خورشید و ابر و. . . به کار بره به ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

شخص یا وسیله ی نقلیه ای که از جایی که هست توانایی حرکت نداشته باشه. ( adj )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

کسی که کارش پیدا کردن افرادی با مهارت های لازم برای کار در یک شرکت و متقاعدکردن اونها برای ملحق شدن به شرکته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

دستپاچه ( adj )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

crush sb: خرد کردن باور، اعتماد بنفس، شور و شوق و امید شخص

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

فکر کردن به. . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

مدتی ( کوتاه ) ، چند صباحی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیشگو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

زل زدن و خیره نگاه کردن به چیزی یا کسی از روی تعجب، ترس، عصبانیت و. . . با حرف اضافه at می آید.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

عدم آگاهی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

stressful

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

اشتباه احمقانه ناشی از عدم تفکر یا بی دقتی که پیامدجدی دارد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

مخففgeneral practitioner به معنی پزشک عمومی که در یک محدوده ی جغرافیایی خاص طبابت میکند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

to receive news or information from someone

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

غیر قابل بخشش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٩

برای: سازه ها - - > یکباره فروریختن شخص - - > یهو افتادن از ضعف یا بیماری سازمانها - - > شکست خوردن قیمت - - > سقوط

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

ناگهان کسی یا جایی را ترک کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

در متن ها برای نشان دادن سرعت بالای موتور ماشین به مار میره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

طولانی و متمادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

به طور چشمگیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

حس شادی از اینکه اتفاق ناگواری تمام شده یا رخ نداده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

با همدیگر ، با یک دیگر بدون پیشوند میاید و هم معنی each other است اما each other کمی رایج تر است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

تقریبا حدودِ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

گرمای ملایم و خوشایند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

دیرتر ( از زمان مقرر )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

>معادل خیلی خوبی گفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

ملاقات کردن با کسی به منظور انجام کاری به صورت مشترک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

حالت هیستریک غیرقابل کنترل از شدت ترس، هیجان، ناراحتی و . . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

درجای امنی حبس کردن ( به منظور محافظت )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

پیش رو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

با دو معنی 1. بلافاصله، فورا ( immediately ) When I saw him I recognized him at once 2. همزمان Don’t all talk at once

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

عصبانی کردن و به ستوه آوردن از ناتوانی در انجام کاری که میخواهیم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

Weep =cry

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

آزادی مدنی، حق شهروندان برای آزادی کامل در مسائل سیاسی و اجتماعی به شرط حفظ حقوق سایرین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

به دو صورت ممکنه آورده بشه Launch into sth: به طور ناگهانی شروع به گفتن چیزی یا انتقاد از چیزی با عصبانیت یا انرژی زیاد Launch into doing sth: به طو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دلیل و مدرک برای اثبات چیزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

معادلش برای ما کسی میشه که ظاهر و باطن یکسانی داره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

اگر به صورت keep sth from sb آمد: در مورد مسأله ی sth بهsb چیزی نگفتن و مسأله را پنهان نگه داشتن The government had wanted to keep this information ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

دیدن یا متوجه شدن براساس دیدن چیزی یا کسی به ویژه زمانی که دیدن یا تشخیص آن دشوار باشد مترادف با notice و see

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

اعلام کردن به صورت رسمی و علنی در مورد صحت یا موجود بودن مسأله ای مثل اعلام وضعیت اضطراری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

خفه کردن کسی با دست یا طناب و. . . در واقع با فشار دادن گلو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

سریع آمدن/رفتن/بردن: When she turned it upside down the water rushed out. با عجله کاری را انجام دادن: He does not intend to rush his decision او قص ...