پیشنهادهای صبایی (١٣٠)
آینه ی تاشو
درک احساسات / شرایط خوب / جدی بودن یک موقعیت قدردانی کردن زمانی که به عنوان دو حالت بالا استفاده بشه مثل فعل agree نیازی به افعال to be نداره و به ت ...
پیام متنی فرستادن
embarrassing: خجالت آور embarrassed: خجالت زده
One story house= خانه یک طبقه اینجا به عنوان صفت به کار رفته
اثبات اینکه. . .
( Take ( X ) off ( Y کسر کردن و حذف کردن X از Y بجای X میشه اسم شخص ، لغت ی از یه کتاب و. . . بیاد و بعد از off و پیش از Y نیازی به حرف اضافه نیست
تست بازیگری
اگر برای موسیقی، کتاب، فیلم، اطلاعات ( مثل نتیجه ی امتحانات ) به کار بره به معنی ارائه شدن به مردمه اگر برای ماه و خورشید و ابر و. . . به کار بره به ...
شخص یا وسیله ی نقلیه ای که از جایی که هست توانایی حرکت نداشته باشه. ( adj )
کسی که کارش پیدا کردن افرادی با مهارت های لازم برای کار در یک شرکت و متقاعدکردن اونها برای ملحق شدن به شرکته
دستپاچه ( adj )
crush sb: خرد کردن باور، اعتماد بنفس، شور و شوق و امید شخص
فکر کردن به. . .
مدتی ( کوتاه ) ، چند صباحی
پیشگو
زل زدن و خیره نگاه کردن به چیزی یا کسی از روی تعجب، ترس، عصبانیت و. . . با حرف اضافه at می آید.
عدم آگاهی
stressful
اشتباه احمقانه ناشی از عدم تفکر یا بی دقتی که پیامدجدی دارد.
مخففgeneral practitioner به معنی پزشک عمومی که در یک محدوده ی جغرافیایی خاص طبابت میکند
to receive news or information from someone
غیر قابل بخشش
برای: سازه ها - - > یکباره فروریختن شخص - - > یهو افتادن از ضعف یا بیماری سازمانها - - > شکست خوردن قیمت - - > سقوط
ناگهان کسی یا جایی را ترک کردن
در متن ها برای نشان دادن سرعت بالای موتور ماشین به مار میره
طولانی و متمادی
به طور چشمگیر
حس شادی از اینکه اتفاق ناگواری تمام شده یا رخ نداده
با همدیگر ، با یک دیگر بدون پیشوند میاید و هم معنی each other است اما each other کمی رایج تر است.
تقریبا حدودِ
گرمای ملایم و خوشایند
دیرتر ( از زمان مقرر )
>معادل خیلی خوبی گفتن
ملاقات کردن با کسی به منظور انجام کاری به صورت مشترک
حالت هیستریک غیرقابل کنترل از شدت ترس، هیجان، ناراحتی و . . .
درجای امنی حبس کردن ( به منظور محافظت )
پیش رو
با دو معنی 1. بلافاصله، فورا ( immediately ) When I saw him I recognized him at once 2. همزمان Don’t all talk at once
عصبانی کردن و به ستوه آوردن از ناتوانی در انجام کاری که میخواهیم
Weep =cry
آزادی مدنی، حق شهروندان برای آزادی کامل در مسائل سیاسی و اجتماعی به شرط حفظ حقوق سایرین
به دو صورت ممکنه آورده بشه Launch into sth: به طور ناگهانی شروع به گفتن چیزی یا انتقاد از چیزی با عصبانیت یا انرژی زیاد Launch into doing sth: به طو ...
دلیل و مدرک برای اثبات چیزی
معادلش برای ما کسی میشه که ظاهر و باطن یکسانی داره
اگر به صورت keep sth from sb آمد: در مورد مسأله ی sth بهsb چیزی نگفتن و مسأله را پنهان نگه داشتن The government had wanted to keep this information ...
دیدن یا متوجه شدن براساس دیدن چیزی یا کسی به ویژه زمانی که دیدن یا تشخیص آن دشوار باشد مترادف با notice و see
اعلام کردن به صورت رسمی و علنی در مورد صحت یا موجود بودن مسأله ای مثل اعلام وضعیت اضطراری
خفه کردن کسی با دست یا طناب و. . . در واقع با فشار دادن گلو
سریع آمدن/رفتن/بردن: When she turned it upside down the water rushed out. با عجله کاری را انجام دادن: He does not intend to rush his decision او قص ...