تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٩

برای: سازه ها - - > یکباره فروریختن شخص - - > یهو افتادن از ضعف یا بیماری سازمانها - - > شکست خوردن قیمت - - > سقوط

پیشنهاد
٥٦

یادداشت برداری کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

با دو معنی 1. بلافاصله، فورا ( immediately ) When I saw him I recognized him at once 2. همزمان Don’t all talk at once

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

تست بازیگری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

کسی که کارش پیدا کردن افرادی با مهارت های لازم برای کار در یک شرکت و متقاعدکردن اونها برای ملحق شدن به شرکته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

اگر با the بیاد به عنوان اسم بکار میره و برای اشاره به مورد دوم مثلا راجع به دوتا فیلم صحبت میکنیم و میگیم: اما من دومی رو بیشتر دوس دارم، اینجا بجای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

اعلام کردن به صورت رسمی و علنی در مورد صحت یا موجود بودن مسأله ای مثل اعلام وضعیت اضطراری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

معادلش برای ما کسی میشه که ظاهر و باطن یکسانی داره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

screw up face/eyes جمع کردن ماهیچه های صورت طوری که چشم حالت کشیده پیدا کند. مثل حالت چهره زمان خوردن ترشی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

حس شادی از اینکه اتفاق ناگواری تمام شده یا رخ نداده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

فکر کردن به. . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

دستپاچه ( adj )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

اگر برای موسیقی، کتاب، فیلم، اطلاعات ( مثل نتیجه ی امتحانات ) به کار بره به معنی ارائه شدن به مردمه اگر برای ماه و خورشید و ابر و. . . به کار بره به ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

ملاقات کردن با کسی به منظور انجام کاری به صورت مشترک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

حالت هیستریک غیرقابل کنترل از شدت ترس، هیجان، ناراحتی و . . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

embarrassing: خجالت آور embarrassed: خجالت زده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

ناگهان کسی یا جایی را ترک کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

مخففgeneral practitioner به معنی پزشک عمومی که در یک محدوده ی جغرافیایی خاص طبابت میکند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

بیرون زدن بخشی از چیزی نسبت به یک سطح A woman stuck her head out of the window and told us to come upstairs

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

پر انرژی و سرزنده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

مفید و مرتبط به چیزی Relevant to sth

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

با همدیگر ، با یک دیگر بدون پیشوند میاید و هم معنی each other است اما each other کمی رایج تر است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

درک احساسات / شرایط خوب / جدی بودن یک موقعیت قدردانی کردن زمانی که به عنوان دو حالت بالا استفاده بشه مثل فعل agree نیازی به افعال to be نداره و به ت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

خفه کردن کسی با دست یا طناب و. . . در واقع با فشار دادن گلو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

1. حداکثر ( adv ) 2. تا. . . ( pre )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به صورت عمومی بیان کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

به دو صورت ممکنه آورده بشه Launch into sth: به طور ناگهانی شروع به گفتن چیزی یا انتقاد از چیزی با عصبانیت یا انرژی زیاد Launch into doing sth: به طو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

زمانی که کسی در حال انجام کاری است در کار اون فرد وقفه ایجاد کردن به عبارتی مزاحم کار کسی شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

بیرون کشیدن چیزی یا کسی مثلا بیرون کشیدن کسی از رودخانه یا وسیله ای از داخل کیف خارج شدن یا خارج کردن یا کناره گیری کردن از مشارکت در انجام کاری خارج ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

وقتی اول جمله به تنهایی باشه به معنی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

اشتباه سهوی ( اسم ) سهواً اشتباه کردن ( فعل )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

عصبانی کردن و به ستوه آوردن از ناتوانی در انجام کاری که میخواهیم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

make a difference: تاثیر داشتن ( درجهت مثبت ) make a big difference: تاثیر زیادی داشتن make no difference / not make any difference: هیچ تاثیری نداش ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

پیام متنی فرستادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

زمانی که به کنار یا نزدیک چیزی یا شخصی اشاره میکنیم که اون شی یا شخص پیش ما نیست. به عنوان مثال: over by X کنار/نزدیک X ( با این مفهوم که X اینجا پی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

روز مبادا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

تقریبا حدودِ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

>معادل خیلی خوبی گفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

توضیحی که به عنوان دلیل برای اتفاقی که رخ داده یا کاری که انجام دادیم ارائه میشه The concert was cancelled without explanation.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١١

دور هم جمع شدن و باهم وقت گذراندن. لزومی هم نداره فقط بیرون از خونه باشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تشخیص دادن چیزی یا کسی براساس دیده ها، شنیده ها، اطلاعات و. . . پیشین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دلیل و مدرک برای اثبات چیزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

مدتی ( کوتاه ) ، چند صباحی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

زل زدن و خیره نگاه کردن به چیزی یا کسی از روی تعجب، ترس، عصبانیت و. . . با حرف اضافه at می آید.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اعتراض کردن ( به صورت علنی و گروهی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

( Take ( X ) off ( Y کسر کردن و حذف کردن X از Y بجای X میشه اسم شخص ، لغت ی از یه کتاب و. . . بیاد و بعد از off و پیش از Y نیازی به حرف اضافه نیست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

آلوده کردن با مواد شیمیایی و مواد مخرب زیست محیطی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

در متن ها برای نشان دادن سرعت بالای موتور ماشین به مار میره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

پیش رو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

اشتباه احمقانه ناشی از عدم تفکر یا بی دقتی که پیامدجدی دارد.