تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

مثال برای ترجمه ای که خانوم fati گفتن: Do you happen to know Mr. Cooper's telephone number?

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به نوشابه سیاه میگن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه ی نسبتا جدیدی هست که وارد زبان شده. pub به مکانهایی در بریتانیا گفته میشه که نوشیدنی های الکی خریداری و صرف میشه و اغلب اوقات غذا هم دارن. حالا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقتی میخوایم به مدت طولانی اشاره کنیم که به صورت مداوم خسته کننده یا آزاردهنده ست. توی کارتون Croods وقتی در مورد اینکه مدام باید توی غار پنهان بشن و ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاهی اوقات، نه اغلب اوقات هر از گاهی We see each other every once in a while.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عکسی که در پیام قبلی در کنار معنی قرار دادم از دیکشنری کمبریج بود

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

dusting of sth یه لایه نازک از sth dusting of snow ( برف کم ضخامت که روی زمین یا وسایل نشسته طوریکه همچنان سطح زیری کم و بیش مشخصه )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به طور کامل تمام کردن یا به طور کامل استفاده کردن چیزی ( چیزی میتونه هم فیزیکی باشه مثل پول هم انتزاعی باشه مثل ایده یا یک حس ) Do you have any milk ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

اثبات اینکه. . .

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پک کردن غذا برای بیرون بر مثل ناهار ظرف غذای بچه ها که مدرسه میبرن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فیلم یا تئاتر و . . . که در سانس عصر نمایش داده میشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

به رییس جمهوری گفته میشه که اواخر دوره ی ریاست جمهوریشه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاح معادل

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انواع مختلف

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگر adverb باشه 1. اشاره به تمام طول شب داره Pam's staying overnight at my house. 2. اشاره به ناگهانی و سریع بودن ( یک شبه ) He became a millionai ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توضیحی که من نوشته بودم برای کلمه overnight بود نمیدونم چرا توی این قسمت اومده!

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

هوایی که نور خورشید پشت ابرهاست و هوا گرفته و تیره شده با تعداد خیلی زیاد ابر

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

منظور موهایی هست که هیچ ماده ای مثل اسپری محافظت کننده و. . . روی اون ها نیست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کشوی میز ، کشوی دراور

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

توان داشتن/ توانستن ( از نظر مالی یا زمانی ) How can she afford to eat out every night?

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

سطح اب از نظر ارتفاع نباید با surface of water به معنی سطح آب ( روی آب ) اشتباه گرفته بشه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

براساس دیکشنری لانگمن: رستورانی که توی فضاهای سازمانی مثل دانشگاه و کارخانه و. . . هست که غذایی که میخواید از لیست غذاهای موجود انتخاب میکنین و خودتو ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

( ورزشِ ) اتومبیلرانی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

مخفف television set در گذشته پیش از ظهور ترانزیستورها و. . . اجزای تلویزیون ها خیلی مفصل و بزرگ بودن که با داشتن گیرنده های رادیویی کاملتر هم میشدن ب ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

هرس کردن که برای مرتب و زیبا نشون دادن گیاه به کار میره اگر هرس کردن برای رشد بهتر گیاه باشه از فعل دو قسمتی cut back استفاده میکنم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ناراحت و محزون و گرفته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

ماهر :1. به وسیله ی مهارتی که کسب شده 2. به وسیله ی مهارتی که فرد به صورت ذاتی داره اما بقیه نیاز دارن که اونو یاد بگیرن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اگر adverb باشه 1. اشاره به تمام طول شب داره Pam's staying overnight at my house. 2. اشاره به ناگهانی و سریع بودن ( یک شبه ) He became a millionai ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کمتر از

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

گردباد ( عکس از دیکشنری کمبریج )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

آینه ی تاشو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیشگو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

یکپارچه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

غیر قابل بخشش

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

طرح فرشته ای که با خوابیدن روی برف و جابجا کردن دست و پا به سمت بالا و پایین ایجاد میشه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

شرح دادن و توصیف کردن با استفاده از بیان ویژگی های آن معادل توضیح دادن برای این کلمه اشتباهه توضیح دادن complain هست نه describe

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

supper در گذشته برای شام سبک استفاده میشده چون وعده اصلی غذایی در زمان ظهر مصرف میشده که کشاورزها بتونن برای ادامه روز انرژی کافی داشته باشن. پس supp ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

stressful

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مدت زیادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

۱. خلاصه کردن ، جمع بندی کردن ۲. نشان دادن و بیان کردن ویژگی های خاص کسی یا چیزی به طور مختصر : That image sums up the whole film.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

I think so : آره فکر کنم I don't think so: نه فکر نکنم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

گرفته و محزون

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

لباسی که پوشیده میشه تا شخص شبیه بقیه ی شخصیت ها بشه مثلا شبیه یه ادم معروف یا حیوان و. . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

تا اون حد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

دیرتر ( از زمان مقرر )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

واقعیت غیرقابل انکار حقیقت اجتناب ناپذیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

معادل دقیقی نمیشه براش آورد وقتی کسی چیزی رو بخاطر بیاره یا تشخیص بده بخاطر حرفی که دیگری بهش زده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

پول کمتری پرداخت کردن در خرید چیزی ( با قیمت خوب خریدن ) She got a good deal on her new house.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

فکرمیکنم معادلش برای ما خوراک میشه ( خوراک به معنی نوعی غذا، نه صرفا برای اشاره کلی به غذا )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

دیدن یا متوجه شدن براساس دیدن چیزی یا کسی به ویژه زمانی که دیدن یا تشخیص آن دشوار باشد مترادف با notice و see