تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دیگه نا نداشتن / رمق نداشتن ( برای آدم ) - اصطلاح He was running on fumes after studying all night با آخرین توان کار کردن / ادامه دادن ( برای آدم یا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مامور جرقه شادی - اسم My wife is the joy sparking police when we declutter پلیسِ مسئولِ تشخیصِ شادی ( در وسایل ) - اسم You need to be your own joy s ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قانون یکی داخل، یکی خارج - عبارت/قانون She uses the one in one out rule for her wardrobe اصل یکی بیاد، یکی بره - عبارت/اصل To control clutter he fol ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ارزش دادن به تجربه بیشتر از وسیله و پول - عبارت She truly believes in experiences over things ترجیح دادن گشت و گذار و یادگیری به خریدن چیز میز - عبا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کمتر، بیشتره - اصطلاح Her design philosophy is less is more هرچی کمتر، بهتر - اصطلاح Sometimes with information less is more سادگی، موثرتره - اصطلا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

محتوای زودگذر - اسم Instagram stories are ephemeral content محتوای موقت - اسم Brands use ephemeral content for flash sales محتوای ناپایدار - اسم Ep ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ردپای دیجیتال - اسم Be careful about your digital footprint online اثر دیجیتال - اسم Every click contributes to your digital footprint پیشینه آنلای ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نسبت سیگنال به نویز - اسم The engineer improved the signal to noise ratio نسبت نشانه به پارازیت - اسم A high signal to noise ratio is desired in com ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رژیم کم اطلاعاتی - اسم He is on a low information diet to improve focus پرهیز از اطلاعات بی خودی - اسم A low information diet means avoiding useless ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مدیریت فایل - اسم Good file management is essential for an organized digital life ساماندهی پرونده ها - اسم The new software improves file management ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

لذت از دست دادن - اسم ترکیب She found JOMO by disconnecting from social media شادی جا ماندن - اسم ترکیب He embraced JOMO and stayed home instead of ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سم زدایی دیجیتال - اسم ترکیب She is planning a digital detox for the weekend پرهیز دیجیتال - اسم ترکیب A digital detox involves abstaining from elec ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اضافه بار اطلاعاتی - اسم ترکیب Many people suffer from information overload in the modern age سرریز اطلاعات - اسم ترکیب The internet can cause infor ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پاک سازی دیجیتال - اسم I need to do some digital decluttering this weekend مرتب سازی دیجیتال - اسم My digital decluttering project focuses on emails ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بایگانی سرد - اسم The company moved old records to a cold archive آرشیو سرد - اسم Accessing data from the cold archive takes longer ذخیره سازی سرد ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مینیمالیسم دیجیتال - اسم Digital minimalism helps people reclaim their time ساده گرایی دیجیتال - اسم She embraced digital minimalism to reduce scree ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آینده ی خیالی - اسم His imagined future was full of adventure آینده ی تصور شده - اسم She often dwelled on her imagined future آینده ی متصور - اسم T ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دفتر ثبت تجربیات - اسم He kept an experience log of his travels گزارش تجارب - اسم The pilot maintained a detailed experience log after each flight ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سوابق فرهنگی - اسم His cultural r�sum� included fluency in three languages کارنامه ی فرهنگی - اسم Her cultural r�sum� was filled with artistic achie ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اعتیاد به لیست درست کردن - اسم His list making addiction was getting out of control وسواس لیست نویسی - اسم She realized her list making addiction wa ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فهرست مصرف رسانه - اسم He updated his media consumption list weekly لیست محتوای مصرف شده - اسم Her media consumption list showed a preference for sc ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هویت انباشته شده - اسم His accumulated identity was evident in his decisions شخصیت گردآوری شده - اسم Her accumulated identity reflected a rich inner ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شلوغی دیجیتال، به هم ریختگی دیجیتال ( معنی اصلی و رایج برای توصیف بی نظمی فایل ها و داده های دیجیتال ) اسم مرکب My desktop is full of digital clutter ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بزرگ نمایی بازگشتی - عبارت اسمی The animation featured a recursive zoom into a fractal pattern زوم تکرارشونده - عبارت اسمی He created a recursive zo ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بزرگ نمایی بی نهایت - عبارت اسمی The artist used infinite zoom to create a mesmerizing video زوم بی انتها - عبارت اسمی This software allows for infi ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پریکلس - اسم خاص - نام Pericles was a prominent Greek statesman این اسم به یکی از برجسته ترین و تأثیرگذارترین دولتمردان، سخنوران و ژنرال های آتن در ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پارتنون - اسم خاص این نام به معبد باستانی معروف در آکروپولیس آتن اشاره داره که به الهه آتنا تقدیم شده و یکی از برجسته ترین بناهای باقی مانده از یونان ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

علامت گنگ - عبارت اسمی He flashed a gang sign to his friends نماد گروه تبهکاران - عبارت اسمی The police officer recognized the gang sign علامت دستی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

احتکار دیجیتال - اسم مرکب Digital hoarding can lead to cluttered hard drives انباشت دیجیتال - اسم مرکب She recognized her digital hoarding tendencie ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نقطه پایانی / ته / آخر خط / انتها / سر - اسم This is the endpoint of the bus route نقطه پایانی ( در شبکه و API ) / آدرس دسترسی / اندپوینت - اسم We n ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فلزی / از جنس فلز / متالیک - صفت She wore a shiny metallic dress شبیه صدای فلز / زنگ دار ( مثل برخورد فلزات ) - صفت The robot had a harsh metallic v ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرسه زدن / ول گشتن / بی هدف گشتن / پلکیدن - فعل Wild animals roam freely in the park گشت و گذار کردن / سفر کردن ( بدون مقصد مشخص ) - فعل They decide ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر جا که / هر کجا که - حرف ربط / قید Sit wherever you like اصلاً کجا / کجا ( با تأکید یا تعجب ) - قید Wherever did you find this old photo هر کجا / ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خودشه / همینه ( لحظه حساس یا نهایی ) - عبارت Okay this is it the final round begins now همینه که هست / آخرشه / تمام شد ( پایان کار یا عدم وجود گزینه ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فراداده ( داده هایی درباره داده های دیگه ) - اسم The image file contains useful metadata اطلاعات توصیفی ( اطلاعاتی که یه منبع اطلاعاتی رو توصیف میکن ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تجربه ( مخفف experience ) - مخفف Minimum five years exp required for this job He needs more exp to level up هزینه، خرج ( مخفف expense ) - مخفف Pleas ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عین هم، کاملاً شبیه، مو نمیزنه، یکسان - صفت The twins look identical همان، خودِ همان - صفت This is the identical pen I lost yesterday همسان، تک تخم ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

تمرکز کردن، حواس جمع کردن - فعل I cant concentrate with all that noise متمرکز کردن، جمع کردن ( نیرو، توجه، منابع و . . . ) - فعل We need to concentr ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درخشان، براق، جرقه زن - صفت Her eyes were sparkling with happiness گازدار، جوشان ( مخصوصا برای نوشیدنی ) - صفت He ordered sparkling mineral water س ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یا سنگ تموم بذار یا برو خونه - اصطلاح This is the championship game go hard or go home یا با تمام وجود تلاش کن یا بی خیال شو - اصطلاح You have one s ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آواره - اسم He lived the life of a drifter for years سرگردان - اسم The town attracted many drifters looking for work ولگرد - اسم Police questioned ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عجله کردن - اصطلاح Wait for instructions dont jump the gun زودتر از موعد عمل کردن - اصطلاح They jumped the gun and started the project without appro ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تکنسین ارشد - اسم He is the master technician at the dealership استاد تکنسین - اسم Only a master technician can fix this complex issue

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی اشتهایی عصبی - اسم She received treatment for anorexia nervosa بی اشتهایی - اسم He suffered from anorexia due to his illness

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مازوخیست / آزارخواه ( کسی که از درد کشیدن یا تحقیر شدن خودش لذت جنسی می بره ) - اسم A masochist may seek out dominant partners خودآزار / کسی که از س ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( در اقتصاد و مالی ) اینقدر بزرگ که نمی تواند ورشکست شود ( اشاره به شرکت ها یا بانک هایی که به دلیل اهمیت سیستمی شان، دولت احساس می کند برای جلوگیری ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عذاب شدید / رنج جانکاه ( درد شدید جسمی یا روحی ) - اسم He collapsed in agony after breaking his leg She suffered agonies of doubt before the decision ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احمقانه / ابلهانه / مشنگ / سبک سر ( کسی که عقل سلیم نداره یا کار بی فکرانه می کنه ) - صفت That was a silly mistake to make خنده دار / لوده وار / بام ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

خون بها / دیه ( پولی که به خانواده مقتول پرداخت میشه تا از قصاص صرف نظر کنن یا به عنوان غرامت برای مرگ کسی ) - اسم The family accepted blood money in ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همدست دزد / شریک دزد ( کسی که موقع دزدی با دزد همراهی می کنه یا کمکش می کنه، اصطلاح خیلی قدیمی و منسوخ دزدها ) - اسم The pickpocket worked with an Ad ...