پیشنهادهای محسن خادمی (٦,٨٩٢)
دستورکار، دستور جلسه
کارزار، پیکار، لشکرکِشی، مجموعه عملیات جنگی، پویش
بیگانه کردن، باعث دوری شدن، رنجاندن، واگذارکردن، انتقال دادن
استقرار، اعزام، گسترش
[در حوزۀ نظامی] به معنای خَرج ( ماده ای است که درون مهمات قرارگرفته و سبب متلاشی شدن آن و پرتاب به اطراف می شود. )
حسابداری، حسابرسی
چه برسد به. . .
مبتکرانه، نوآورانه
جاه طلبی، بلندپروازی
چند وجهی، چند بعدی
نگرش، دیدگاه، عقیده، نظر، زاویه، گوشه
1 - بهره بردن، بهره برداری کردن 2 - در خصوص امنیت رایانه و شبکه: به معنای بهره جو یا کدِ مخرب
رُکود
به تصویر کشیدن، نشان دادن، توضیح دادن، شرح دادن
ارائه تصویری شیطانی
سکو، بستر، چارچوب
با عظمت، شکوهمند
رهبر، فرمانده، سرپرست، رئیس، سران
بزهکار، متخلف
تصادفی، شانسی، غیر رسمی
همه جانبه، تمام عیار
دستگاه، تشکیلات ِ - [ نظامی، اطلاعاتی، اقتصادی، . . . ]
افزایش تنش، تشدید تنش
سریع، به موقع
به پایان رساندن، به نتیجه رساندن
ناوگان ( دریا )
ممنوع کردن، منع کردن
معیار، محک، شاخص
ماجراجو - ( یانه )
خط ساحلی، نوار ساحلی
وقت گل نی!
اعزام کردن، ارسال کردن، استقرار یافتن
عقب نشینی
فرآوردۀ جانبی
1 - کشتی 2 - رگ
سفیر، پیک، فرستاده
بی رحم، وحشی
مسلح، مجهز
کودتا
لنگرگاه
گفتمان
ترفند، مهارت
شِبه نظامی
بی جربزه، بی شهامت، بزدل، ترسو
پیشرو، پیشگام
مطلب، ماجرا، امر، قضیه
مسیر انحرافی، جاده فرعی، مسیر موقت
بیهوده، عبث
عمودی
1 - لباس، پوشاک 2 - ثوب ( جامه، لباس و واحد اندازه و تعداد پوشاک؛ مانند یک ثوب لباس کار، بیست ثوب عبا )