پیشنهاد‌های پریسا خضریان (٢٠٦)

بازدید
١٢٠
تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

Metre در انگلیسی بریتانیایی با Meter متفاوت است: Metre a unit of measurement equal to 100 centimetres: Metre: واحد اندازه گیری است برابر با ۱۰۰ سانت ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

Metre در انگلیسی بریتانیایی با Meter متفاوت است: Metre a unit of measurement equal to 100 centimetres: Metre: واحد اندازه گیری است برابر با ۱۰۰ سانت ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٣

another word for Jewish واژه ای دیگر برای " یهودی" ، "مذهب یهود" منبع لانگمن دیکشنری

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٣

Bald statement without any extra explanation or detail to help you understand or accept what is being said بدون هیچ توضیح و یا جزئیات اضافی برای کمک ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٥

in British English law the full name for inquest نام کاملِ "تحقیقات پزشکی قانونی" در انگلیسی بریتانیایی منبع کالینز دیکشنری

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٥

Games mistress in British English a woman who teaches games and sports in a school به خانمی که در مدرسه ورزش و بازی درس می دهد گفته میشود، در انگلی ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٥

Games mistress in British English a woman who teaches games and sports in a school به خانمی که در مدرسه بازی و ورزش یادمی دهد گفته میشود. در انگلی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

a large group of people all moving together: یه عده آدم که با هم حرکت کنند. A swarm of/Swarms of photographers followed the star's car. یه گروه عک ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

don't sweat it! ( mainly US informal ) used to tell someone not to worry about something: از عبارت no sweat یا don't sweat با معنای نگران نباش ، ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٩

Stick اگر اسم باشد countable] a thin piece of wood that has fallen or been broken from a tree به معنای شاخه نازک درخت است که شکسته یا افتاده است. ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١٣

dressed or wearing clothes: لباس پوشیده یا در حال پوشیدن You can come in now, I'm decent. حالا می توانی بیایی ، لباس پوشیدم. باید توجه داشت این در ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١٥

سوق دادن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

/ "What's the difference between "bite ?" and "sting Don't say that a mosquito or ant `stings' you. You say that it bites you. Whereas If a creatur ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١١

Behind bars means : in prison: He's spent most of his life behind bars. Cambridge Dictionary

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

The most obvious difference between a tornado and hurricane is that a hurricane's horizontal scale is about a thousand times larger than a tornado. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

Arrivals and departures the part of an airport that deals with passengers who are arriving. The part that deals with passengers who are leaving is ca ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

a stick with soft material attached to one end, especially used for washing floors: مصطلح آن "طی" است برای زمین ولی در کمبریج و دیگر آمده برای شستن ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

increase. verb ( ɪnˈkriːs ) to make or become greater in size, degree, frequency, etc; grow or expand. اگر فعل باشد استرس روی k است، سیلاب دوم، به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

someone who enjoys parties and party activities very much and goes to as many as possible همونی که آقای مظاهری در بالا گفتند ، عشق مهمونی رفتن منبع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

when the good parts or advantages are considered e. g On the upside, the car does have a lot of trunk space. منبع : Merrian Webster Dictionary

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

این دوستانی که گفتند کسی رو دوست داری اما اون نمیدونه ، نمی دونم این معنی رو از کجا آورده اند ولی در دیکشنری کمبریج آمده : a strong but temporary fee ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

تلفظ آن در بریتیش /əˈsəʊ. si. eɪt/ تلفظ در امریکن /əˈsoʊ. ʃi. eɪt/ منبع : کمبریج دیکشنری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Just as ( = exactly at the moment ) Just as I sat down, the phone rang همینکه نشستم ، تلفن زنگ خورد. منبع : English grammar in use / cambridge / i ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

ADV. Deeply , fast , heavily , sound The children were all sound asleep in bed. Almost / half / nearly ( COLLOCATION ) منبع : OXFORD COLLOCATIO ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

Slight noise : ( collocation ) Sudden , Funny , strange Like : The slightest noise will wake him منبع : دیکشنری کالوکیشن آکسفورد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

At the far end of در منتها الیهِ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

Put a spell on sb کسی را طلسم کردن ، جادو کردن ، افسون کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

informal old - fashioned or humorous UK/ˌtuː. dəlˈuː/ US/ˌtuː. dəlˈuː/ ( also UK toodle - pip, UK/ˌtuː. dəlˈpɪp/ US/ˌtuː. dəlˈpɪp/ toodles, /ˈtuː. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

نخستین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

/dez. ət'/ کمبریج دیکشنری این تلفظ را گذاشته ، وقتی که اسم هست ، لطفا تلفظ بریتیش رو اصلاح فرمایید منظورم مکان استرس است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

سرمای طاقت فرسا سوز و سرمای گزنده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

دوستانی که معنی عصبانی یا بسیارهیجان زده و یا دیوونه کننده رو داده اند دقت کنند banana به تنهایی اون معنی رو نمیده و این go bananas هست که معنی غیر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

A green thumb: the ability to make plants grow and be healthy: تو فارسی به کسی که بتواند گل و گیاه رو خوب پرورش بدهد می گوییم دستش خوبه یا به دستش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

فقط وسط صحبت پریدن نیست ، میتواند به معنی خود رو داخل یه گروهی یه موقعیتی کردن به طور ناگهانی نیز معنی بدهد. to suddenly become involved in a situat ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

to make a small hole or holes in the surface of something: سوراخ کردن هر سطحی با یک چیز نوک تیز مثل سوزن ، خار و . . . . The nurse pricked his finge ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

Quite در بریتیش انگلیش و امریکن انگلیش معنایش متفاوت است. در بریتیش انگلیش 100% رو معنی نمیده در صورتی که در امریکن انگلیش 100% رو معنا میده. صددر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

= break a leg

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

Great tit" bird" پرنده ای است از شاخه چرخ ریسکان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

to cry noisily, taking in deep breaths: گریه کردن با صدا و نفس های عمیق یا همون هق هق خودمون منبع Camridge dictionary

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

یک نکته جالب 😉 Jail و prison هردو به معنای زندان هستند اما Jailer و prisoner معانی شان متضاد است Jailer : زندان بان Prisoner : زندانی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

Cambridge dictionary : the long sticky green pods of a tropical plant, used as a vegetable; okra بامیه خورشتی که okra هم می گویند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

: an injury especially to the feelings رنجیده خاطر شدن، آزرده شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

What/where/how/why the devil used to give emphasis to a question: برای اینکه روی سوالمون تاکید کنیم به کار میره، مثل What the devil are you doing?

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

to bring your eyebrows together so that there are lines on your face above your eyes to show that you are annoyed or worried: اخم کردن چین به پیشانی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

Do your worst: to do the most unpleasant or harmful thing you can: ناخوشایندترین و بدترین کاری که میشود انجام داد I'm not frightened of him - let him ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

Pass the river: ( idiomatic, euphemistic ) To die. عبارت بهینه ای هست برای مردن ، درگذشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Put someone through something: To cause someone to undergo or endure something unpleasant, difficult, or traumatic کسی را به زحمت و دردسر و مشقت اندا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

Women who put off having a baby often make the best mothers اینجا put off به معنای به تعویق انداختن نیست معنای دیگه put off است ، از بوی چیزی بد اومد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

to think that a problem or situation is caused by a particular thing باور به اینکه دلیل رخ دادن هرچیزی وابسته به اتفاقی دیگر است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

to express your ideas and opinions clearly so that people understand them easily: نظر و عقیده خود را شفاف و صریح بیان کردن It's an interesting idea a ...