تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

توضیح: undo: باعث خنثی شدنِ آخرین فرمانِ اجراشده می شود redo: باعث تکرار آخرین فرمان اجراشده می شود برابرهای فارسی: undo : ناانجام، واگرد redo : باز ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

آهَنجیده برابر abstract از بُنِ آهنج با اسم مصدر آهَنجِش و مصدر آهنجیدن هر چیزی که تنها بتواند در ذهن وجود داشته باشد نه در جهان واقعی را آهنجیده، ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

درباره ریشه این واژه: این واژه از پوروا آلمانی murthran گرفته شده و در سانسکریت mar� و جالبه در پهلوی ( فارسی میانه ) murtan که امروزه در فارسی مردن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

آهَنجیده برابر abstract از بُنِ آهنج با اسم مصدر آهَنجِش و مصدر آهنجیدن هر چیزی که تنها بتواند در ذهن وجود داشته باشد نه در جهان واقعی را آهنجیده، ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

برای remaster بازتدوین برای remake بازسازی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

Like برابر فارسیش: پسند، مانند، سان، شبیه، دوست داشتن، خوش آمدن است. اصطلاح Like که امروزه در شبکه های همگانی/ اجتماعی پرکاربرد شده و در این برنامه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

آواپخش من آواپخش را می پسندم زیبا، کوتاه و رسا است. چرا پادپخش خوب نیست، پاد پیشوند باستانی فارسی است به معنی ضد است برابر anti در انگلیسی، این پیش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

شناسه برابر Identification است id یا ID کوته نوشت Identification - Identity است که به عنوان شناسه گر یک چیز یا کَسی به کار می رود که در دانش رایانه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

آهَنجِش تنها اسم مصدر آهَنجیدن است از بُنِ آهَنج که در انگلیسی abstraction در عربی انتزاع می گویند. به پردازش یا فراروند آهنجیدن، آهنجش گویند یعنی شم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ذهنواز : کسی که دارای ذهنی واز ( =باز ) برای پذیرفتن اندیشه های نو دارد ذهنوازیده= open - minded یا اگر واژه ی نوتر میخواهید: منتواز = mentvAz

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

نمارِش به معنی ایما، اشاره از نُمارِستن. نمونه بهرام به سیاوش اشاره کرد. بهرام به سیاوش نمارِش کرد. بهرام به سیاوش نمارِید. نمونه ای از شاهنامه: ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

form واژه ایست لاتین - فرانسوی به معنی قالب[کالب] یا به روشی که یک چیز پدیدار است. برابر فارسی: دیس نمونه ی "دیس" از نظامی گنجوی از بهترین شاعران ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

آهَنجیده برابر abstract است از بُنِ آهنج با اسم مصدر آهَنجِش. پادچِم ( معنی مخالف ) آن concrete است. هر چیزی که تنها بتواند در ذهن وجود داشته باشد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

پایا برابر constant const کوتاه شدای constant است که در برنامه نویسی یک کلید واژه است برای تعریف داده های که هیچگاه تغییر نمی کند. در زبان جاوا و c ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

پَسنوندیست که مانَک های ( معنی ) گوناگونی دارد ولی بیشتر برای گروه بندی به کار می رود برای تکرار: دَه گان بیست گان سی گان سدگان هزارگان برای نشانه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بسیار، بسی، فراوان، انبوه گاه می توان از �بزرگ� نیز بهره برد نمونه: بخش �زیادی� از مردم ورزش نمیکنند. بخش �بزرگی� از مردم ورزش نمیکنند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

فَرگَرد: بخشی ازکتاب، فصل در کتاب اُرگانون ( منطق ارسطو ) برگردان میر شمس الدین ادیب سلطانی �فرگرد� در برابر �فصل� ( عربی ) و �chapter� به کار رفته ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

وَشتْیدَن، وشتن = رقصیدن وَشتْ = رقص وَشتار، وَشتَنده، وَشتگَر = رقاص وَشتْیدَن شکل یا دیسه ای دیگر از گردیدن ( چرخیدن ) در فارسی میانه و در گیلانی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

به فارسی: آماد، آمایش، تدارکات ( عربی ) فرهنگستان برای logistics �آماد� را تصویب کرده و تعریف آماد: علم طرح ریزی و جابه جایی و نگهداری نیروها عمدتا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

�کالانما�، �کارنما� پ ن: catalog دفترچه یا پرونده ای ( file ) است که درآن کالاها یا کارهای یک شرکت نمایش داده می شود یعنی فهرستی از کالا ها. ریخت در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

علاقه به معنی دلبستگی یا آنچه که به آن آویزون باشد. برابر انگلیسیش interest است به معنی آنچه درون یا میان است. پیشنهاد استاد ادیب سلطانی اندرست اس ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

دوست دار، شورمند. من مشتاق دیدار شمام. من دوست دار دیدار شمام.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

هنگامی که در جایگاه پیشوند استفاده شود به معنی دوباره است مانند: بازخوانی، بازگفتن، بازطراحی، بازسازی، بازآیی. . . هنگامی که در جایگاه پسوند استفاد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

fragile: صفتی است به معنی دارای ویژگی به آسانی شکستن. پیشنهاد من: زودشکن یا زودشکنیک. پادواژه fragile واژه sturdy است به معنی دیرشکن. دوستان دقت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

گاهی می توان از بی شک، صددرصد به جای حتما استفاده کرد. نمونه: رضا حتما سرکار میای؟ رضا صددرصد سرکار میای؟ رضا بی شک سرکار میای؟ ولی واژگان درست آن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

روله: فرزند کوچک ولی همچنین برای اشاره به فرزند عزیز نیز به کار می رود. این واژه با آمیختن رود و پسوند اوله ساخته شده که کوچک ساز است به مانند گلول ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

برابر فارسی بَرآخت ( barAxt ) : از به روی چیزی آخته شده و درآخت برابر subject : از درون چیزی آخته شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

Handle به معنی رسیدگی یا مدیریت که گاه با process در جمله ها جابجا می شود. از پردازش نیز می توان بهره برد زیرا به معنی رسیدگی و انجام دادن است. بر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

پَرژَن: critique پَرژَنیدن: criticize پَرژَنِش :criticization پَرژَنی، پرژنال، پرژنیک: critical واژه ی غربال، گربال با critique هم ریشه اند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

�قالب� معرب شده کالِب است که واژه ایست فارسی همچنین از �ریخت� نیز می توان بهره برد. نمونه "دوستت چه خوش ریختِ" یعنی دوست چه خوش هیکل، چه خوش چهره ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_control به معنای تعیین کردنِ رفتارِ چیزی یا کسی؛ هدایت کردنِ اجرایِ چیزی؛ و جُزین ا↙️ #ترنادن ( tornādan ) یا: #ترنای ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

نوسازی، تازِسازی توضیح بیشتر: refresh از دو بخش re =باز و fresh=تازه درست شده به معنی بازتازه که به نگرمن نوسازی یا تازِسازی گویاترُ مناسب تر است. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

level up: تراز ( سطح ) چیزی را بالاتر آوردن به فارسی میتوان داشت: مِهتراز، بِهتراز نمونه: مِهترازیدن ماشین برایم پنج میلیون هزینه داشت. level down: ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

اگر �گَر�در جایگاه واژه بیاید: کوتاه شده اگر است. نمونه از حافظ: �گر� زلف پریشانت در دست صبا افتد هرجا که دلی باشد در دام بلا افتد اگر �گَر� در جا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

از لاتین com ponere درست شده به معنی یک پاره یی یا جزیی از یک کل بزرگتر. com به معنی باهم ponere به معنی نهادن، گذاشتن به فارسی میتوان داشت: از هِش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

گرانیک: gravity گرانش: gravitation واژه مصوب برای gravity گرانی است ولی برای اینکه با گران بودن کالاها اشتباه گرفته نشود بنظرم بهتر است با پسوند ic ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

کَسری که در حسابداری استفاده می شود برابر با �کاستی� است کسرا برابر با شاه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

�کالانما�، �کارنما� پ ن: catalog دفترچه یا پرونده ( file ) است که درآن کالاها یا کارهای یک شرکت نمایش داده می شود یعنی فهرستی از کالا ها.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

دیم ( dim ) به معنی چهره، رخسار، صورت، از واژگان پهلوی آذری و تاتی، تالشی، گیلکی. ریشه دیم از "دَیمَن" daēman در اوستایی است همچنین در پهلوی میانه " ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

dialogue: گفتگو میان دو یا چند کس برابر فارسی: دُگویی این واژه از یونانی dia - logos درست شده dia : دو logos: سُخَنیدن، حرف زدن، گفتن ( گوییدن ) و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

درپاسخ به کاربر �ستاره�: فردوسی، منوچهری، فرخی و شاعرهای کلاسیک از واژه ی چاکر به معنی خدمتکار و بنده استفاده کردند، آیا آنها هم لوتی های تهران بودند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

برای دیدن سودمندی و دلیل بکارگیری پسوند - ایک به پیوند زیر بروید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

به روز، بهنگام، امروزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

به لری بروجردی هُمال یعنی رقیب یا کسی که میکوشد برابری کند. نمونه: رضا با من هُمالی میکنه ( به بروجردی reza va me homali mona ) نمونه: رضا هُمالمه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

چَفتپَذیر، چفتشوا : flexible از فعل چفتن، چَفتیدن به معنی خَمیدن، خمیدن قامت یا پشت نمونه شعری: چو شد سال آن پادشا بر دو هفت بنالید و آن سرو نازان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

دوشیزه میتواند از دوخ به معنی دختر و یزه پسوند کوچک ساز باشد و سرهم میشود دختری که کوچک و جوان است به مانند دخترک. این تنها یک حدس بود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

هستومند: آنچه که دارای هست باشد. این واژه برابر existent در انگلیسی است نمونه: تمام هستومند ها دنیا را با چشم آدم نمی توان دید، باید از تلسکوپ استف ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

اِموجی: شکلک، وینوات اِستیکر: چَسبونَک، چسبنده، چَسبال معنی و کارکردِ اِموجی: ​واژه ی است ژاپنی به معنی تصویر نویسه، اموجی در اصل نویسه ای ( حرف ) ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

verification: فراروند [=فرآیند =process] برجاییدن ( برقرار کردن ) راستی چیزی، یا درستیِ چیزی را به دست آوردن یا نشان دادن برابر فارسی: راست آزمایی، ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

در بروجردی: پِشکَ : peška