catalog

/ˈkætəlɔːɡ//ˈkætəlɒɡ/

معنی: کاتالوگ، فهرست، کتاب فهرست، فهرست نامه، فهرست مدون، فهرست کردن، فهرست به فهرست بردن
معانی دیگر: کاتالوگ، فهرست، کتاب فهرست، فهرست کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a systematic, usu. annotated, list of book titles, merchandise, or the like that is available in or from a source such as a library, retail store, or mail order merchandiser.
مترادف: inventory
مشابه: directory, index, list, listing, reference, register

- He finds it more convenient to order his clothes from a catalog.
[ترجمه گوگل] برای او راحت‌تر است که لباس‌هایش را از کاتالوگ سفارش دهد
[ترجمه ترگمان] او برای مرتب کردن لباس هایش از یک کاتالوگ مناسب تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the book, leaflet, or file containing such a list.
مترادف: directory, file, inventory, register
مشابه: booklet, brochure, circular, leaflet

- The college sent her a catalog of the courses offered by the school.
[ترجمه گوگل] کالج کاتالوگی از دروس ارائه شده توسط مدرسه را برای او فرستاد
[ترجمه ترگمان] این کالج یک کاتالوگ از دوره های ارائه شده توسط مدرسه را برای او ارسال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- In addition to the online catalog, the library still has its card catalog of book titles.
[ترجمه گوگل] علاوه بر فهرست آنلاین، کتابخانه هنوز فهرست کارت خود را از عناوین کتاب دارد
[ترجمه ترگمان] علاوه بر کاتالوگ آنلاین، کتابخانه هنوز فهرست card از عناوین کتاب را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: catalogs, catalogues, cataloging, cataloguing, cataloged, catalogued
(1) تعریف: to make a systematic, usu. annotated, list of.
مترادف: inventory
مشابه: classify, compile, index, register

- The employees were cataloging the new merchandise.
[ترجمه گوگل] کارمندان در حال فهرست‌بندی کالاهای جدید بودند
[ترجمه ترگمان] کارکنان در حال فهرست کردن کالاهای جدید بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to place in such a list.
مترادف: enter, file, list, program
مشابه: arrange, assort, categorize, index, post, record, register, sort

- I'm not sure how to catalog these particular items.
[ترجمه گوگل] من مطمئن نیستم که چگونه این موارد خاص را فهرست بندی کنم
[ترجمه ترگمان] من مطمئن نیستم که چطور این موارد خاص را فهرست کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: cataloger (cataloguer) (n.), catalogist (cataloguist) (n.)
• : تعریف: to enter items into a catalog, or to create a catalog.
مشابه: arrange, classify, record

- We have many new items, and we'll be cataloging soon.
[ترجمه گوگل] ما اقلام جدید زیادی داریم و به زودی فهرست نویسی خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان] ما اقلام جدیدی داریم و به زودی فهرست خواهیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a catalog of all the books in this library
فهرست تمام کتاب های این کتابخانه

2. He catalog ( ue ) d all the insects in his collection.
[ترجمه گوگل]او تمام حشرات موجود در مجموعه خود را فهرست کرده است
[ترجمه ترگمان]او کاتالوگ تمام حشرات را در مجموعه خود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The 32-page catalog is chock-full of things that add fun to festive occasions.
[ترجمه گوگل]کاتالوگ 32 صفحه ای مملو از چیزهایی است که به مناسبت های جشن سرگرمی می بخشد
[ترجمه ترگمان]کاتالوگ ۳۲ صفحه ای پر از چیزهایی است که به موقعیت های شاد اضافه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The catalog is organized alphabetically by label name.
[ترجمه گوگل]کاتالوگ بر اساس حروف الفبا بر اساس نام برچسب سازماندهی شده است
[ترجمه ترگمان]این کاتالوگ به صورت الفبایی با نام برچسب مرتب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Sharper Image catalog is a mother lode of men's gadgets and toys.
[ترجمه گوگل]کاتالوگ تصویر شارپر مجموعه ای از اسباب بازی ها و اسباب بازی های مردانه است
[ترجمه ترگمان]کاتالوگ تصویری Sharper یک رگه مادر از ابزار و ابزار مردان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She recited a catalog of her husband's sins to me.
[ترجمه گوگل]او فهرستی از گناهان شوهرش را برای من خواند
[ترجمه ترگمان]او یک فهرست از گناهان شوهرش را برای من خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Americans cut back the word " catalogue " and it became " catalog " .
[ترجمه گوگل]آمریکایی ها کلمه «کاتالوگ» را کوتاه کردند و به «کاتالوگ» تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]آمریکایی ها کلمه \"کاتالوگ\" را کاهش دادند و این \"کاتالوگ\" شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He spent hours perusing the catalog.
[ترجمه گوگل]او ساعت ها به بررسی کاتالوگ پرداخت
[ترجمه ترگمان]ساعت ها مشغول خواندن کتاب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The 116-page catalog specifies which items may be purchased singly and which are sold only in multiples.
[ترجمه گوگل]کاتالوگ 116 صفحه ای مشخص می کند که کدام اقلام را می توان به صورت تکی خریداری کرد و کدام یک را فقط چند برابر فروخت
[ترجمه ترگمان]کاتالوگ ۱۱۶ صفحه ای مشخص می کند که کدام اقلام به صورت جداگانه خریداری می شوند و فقط در مضرب به فروش می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As she thumbs through the catalog, she points to a number of them.
[ترجمه گوگل]در حالی که کاتالوگ را با انگشت شست مرور می کند، به تعدادی از آنها اشاره می کند
[ترجمه ترگمان]وقتی که او این کاتالوگ را تایید می کند، به تعدادی از آن ها اشاره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The 24-page catalog illustrates various kinds of racks, carousels, shelves, risers and easel frames made of Lucite or Plexiglas.
[ترجمه گوگل]کاتالوگ 24 صفحه ای انواع قفسه ها، چرخ فلک ها، قفسه ها، رایزرها و قاب های سه پایه ساخته شده از لوسیت یا پلکسی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]کاتالوگ ۲۴ صفحه ای انواع مختلفی از racks، carousels، قفسه ها، risers و قاب های سه پایه ساخته شده از Lucite یا پلکسی گلاس را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is a great catalog, full of information and color photos.
[ترجمه گوگل]این یک کاتالوگ عالی، پر از اطلاعات و عکس های رنگی است
[ترجمه ترگمان]این یک کاتالوگ عالی است، پر از اطلاعات و عکس های رنگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. McMullen's 18-page catalog teems with exotic-sounding product names that cover the anatomical waterfront.
[ترجمه گوگل]کاتالوگ 18 صفحه ای مک مولن مملو از نام های محصولات با صدای عجیب و غریب است که اسکله آناتومیک را پوشش می دهد
[ترجمه ترگمان]کاتالوگ ۱۸ صفحه ای McMullen با نام های محصولی با ظاهر غیر معمول که بخش تشریحی را پوشش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Maximum public acceptance will require that interactive catalog services have a more entertaining visual appearance than traditional text-intensive catalogs have had.
[ترجمه گوگل]حداکثر پذیرش عمومی مستلزم آن است که خدمات کاتالوگ تعاملی ظاهر بصری سرگرم‌کننده‌تری نسبت به کاتالوگ‌های متن فشرده سنتی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]حداکثر پذیرش عمومی نیازمند آن است که خدمات کاتالوگ تعاملی ظاهر بصری بیشتری نسبت به فهرست های سنتی - فشرده داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Wills catalog, a cropped white linen jacket sells for just $ 7
[ترجمه گوگل]کاتالوگ ویلز، یک ژاکت کتان سفید بریده شده تنها به قیمت 7 دلار به فروش می رسد
[ترجمه ترگمان]کاتالوگ ویلیام catalog، یک ژاکت کتانی سفید، تنها به قیمت ۷ دلار فروخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کاتالوگ (اسم)
catalog, repertory, catalogue

فهرست (اسم)
index, file, roll, list, inventory, schedule, registry, table, catalog, repertory, roster, concordance

کتاب فهرست (اسم)
catalog, catalogue

فهرست نامه (اسم)
catalog, catalogue

فهرست مدون (اسم)
catalog, catalogue

فهرست کردن (فعل)
index, list, catalog, catalogue

فهرست به فهرست بردن (فعل)
catalog

تخصصی

[کامپیوتر] کاتالوگ. فهرست - نام قدیمی برای فهرستی از محتویات یک دیسک . نگاه کنید به directory - کاتالوگ، فهرست .
[ریاضیات] فهرست

انگلیسی به انگلیسی

• itemized list
make an itemized list

پیشنهاد کاربران

فهرست بندی کردن
�کالانما�، �کارنما�
پ ن:
catalog دفترچه یا پرونده ( file ) است که درآن کالاها یا کارهای یک شرکت نمایش داده می شود یعنی فهرستی از کالا ها.
معناى لیست هم میده
مثلا
Call me more names than I could ever catalog
اونقد ب من فوش میدادن و منو با الفاظ دیگه صدا میکردن که نمیتونم اونارو لیست کنم
فهرست نما
دفترچه/کتابچه راهنما
راهنما ، راهنمای کاربرد/کاربردی/کاری

بپرس