دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٨,٠٤٠
رتبه
رتبه در دیکشنری
٤٩٥
لایک
لایک
٨٦٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٣٥٩

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٤
رتبه
رتبه در بپرس
٦,٠٦٣
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
١ ماه پیش
دیدگاه
٠

در لری بروجردی: اوسه use نمونه: ناهار هَردم اوسه وریسام. ناهار خوردم بعدش بلند شدم/برایستادم.

تاریخ
١ ماه پیش
دیدگاه
٠

در لری بروجردی: مِرژِنگ merzheng

دیدگاه
٠

در لری بروجردی، وُرچیدن vorchidan به معنی سوا کردن، جدا کردن است. کمی کمک مادرت سبزی ورچین ( سبزی پاک کن ) .

تاریخ
٣ ماه پیش
دیدگاه
٠

در لری بروجردی گله gela برابر دانه است. برای نمونه: یه گِلَه بام وِرداشتم. برابر فارسی یک دانه بادام برداشتم.

تاریخ
٣ ماه پیش
دیدگاه
١

مَتل matal به معنی داستان کوتاه است. در شعر: اَتل مَتل توتوله. . . یا در متلک انداختن. برابر انگلیسی tale یا در عربی مَثَل.

جدیدترین ترجمه‌ها

ترجمه‌ای موجود نیست.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.