پیشنهاد‌های میثم علیزاده لشکانی (٢,٥٠٧)

بازدید
٦,٤٤٠
تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

برنامه ای داشتن برای

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

برنامه ای داشتن برای . . .

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣١

خلاص شدن از، در رفتن از زیر بار انجام کاری ( پیچوندن )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

به مشکل برخوردن، چیزی پیش آمدن Something has cropped up at home, i can't see you today, sorry.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

1. با همه این تفاسیر، با این وجود ( گفتن چیزی بر خلاف میل یا انتظار خود ) مثلا: I know your problem, i can't help you after all. 2. هر چی باشه، از ح ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

چیزی که مربوط میشه به . . . ، چیزی در موردِ. . .

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٩

عجله دارم باید برم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦٨

1. محل اقامت نکته ۱: در British : غیر قابل شمارش است مثلا an accommodation غلط است. نکته ۲: در American: همواره جمع به کار می رود. مثلا food and ac ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

یادم میاد . . . اون موقع ها . . .

پیشنهاد
١٨

بی خبر گذاشتن، صدای چیزی را در نیاوردن ( برای شخص خاصی ) Keep it dark یعنی چیزی به کسی نگو، صداشو در نیار

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

Get a word in یا Get a word in edgeways مجال صحبت پیدا کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

Tell somebody off ( for something/doing something ) : با عصبانیت با کسی حرف زدن، دعوا کردن کسی به خاطر کارش

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

یکی به دو کردن، هر چی بگی یه چیزی میگه!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

عقلانی صحبت کردن، حرف حساب زدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

از بالا با کسی صحبت کردن ( جوری که طرفو کم اهمیت جلوه بدی )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

اتفاقی چیزی گفتن یا کاری کردن که باعث رنجش یا خجل شدن کسی بشه، Put your foot in your mouth هم میگن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣١

روشن کردن مساله ای Get something across to somebody: فهماندن چیزی به کسی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
-١٦

الف:به عنوان اسم: 1. موش بزرگ 2. آدم فروش ب:به عنوان فعل: 1. Rat on somebody: چغلی کسی را کردن, خبرچینی کردن 2. Rat on something: زیر حرف و قول خ ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠٩

به هر چیز حجیم در خانه گفته می شود که منظور راحتی ساکنین استفاده می شود، مثل مبل، میز، تخت، کمد و. . . * furniture یک اسم غیرقابل شمارش است و نمیتوا ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

بازگرداندن پول کسی ( حقیقی یا حقوقی ) که هزینه ای از جانب شما را قبلا متحمل شده است، یا باز پس گرفتن هزینه های خود از کسی ( حقیقی یا حقوقی ) * مثلا ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

تخفیف داده شده، به قول امروزیا " off خورده"

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

مستقر، در محل

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٥

1. فرود آمدن هواپیما یا پرندگان و در کل نشستن بر روی زمین برای چیزی که در هوا در حال حرکت بوده 2. موفق شدن در بدست آوردن شغل یا چیزی که رسیدن بهش سخت ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

1. انجام دادن تکالیف 2. آگاهی لازم پیدا کردن از یک موضوع یا موقعیت برای مواجهه بهتر با آن 3. Do your homework on something کاملا مهیا شدن برای چی ...

پیشنهاد
٢١

خاص بودن ، خود رو از بقیه متمایز کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٧

در زمان قدیم برای زن یا خانم جوان به کار برده میشد، مخصوصا آنها که دستیار یا خدمتکار بودند ( مستخدم )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

تا اونموقع که. . . توجه: یعنی یه فعلی قبل از این این زمان انجام شده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٩

1. حتی الانش هم ( همین حالا هم. . . ) 2. با وجود اینکه، علارغم اینکه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

گیج و متعجب

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨١

1. Look up بهتر شدن، پیشرفت محسوس داشتن 2. Look something up جستجو کردن چیزی ( در اینترنت یا کتاب ) 3. Look someone up به کسی سر زدن * اگر up مربوط ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

کفش یا کتونی ساقدار ( مچ رو میپوشونه )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

رستوران یا بانک یا هر جایی که اونجا شما بدون پیاده شدن از ماشین میتونید خدمت رسانی بشید

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

صبر کردن، اما وقتی با حرف اضافه on بیاد به معنای خدمت کردن هستش، Wait on somebody

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢٨

1. Pass by something/somebody گذشتن ( رد شدن ) از کنار چیزی یا کسی 2. Pass something/somebody by نادیده گرفتن ( شامل نشدن ) چیزی یا کسی *این فعل اصل ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

عصبانیت

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

بی خبر گذاشتن، کسی رو تو خماری چیزی گذاشتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

خودداری از صحبت در مورده چیزی، چیزی نگفتن Keep quiet about something

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

خبر از کسی داشتن ( با وسایل ارتباطی )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٠

خوب فکر کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

معادل فارسی " دو دوتا چهارتا" کردن ، در مورد مساله ای نشستن خوب فکر کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٧

در میان گذاشتن موضوعی با کسی، حرف اضافه with نیز بعد از over و قبل از اون شخص میاد: Talk it over with your friend

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤١

در میان گذاشتن موضوعی با کسی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

ابراز عقیده کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥١

از قافله عقب بودن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣١

Rip something off: 1. زدن تو گوش چیزی، کِش رفتن 2. کلمات/اثر شخص دیگه رو به نام خود به زبان اوردن/معرفی کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

به کارش وارده، خیلی حالیشه ( تو یه مهارت خاص )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

نمیشه از الان گفت

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

1. Across الف: سرتاسر، از یک سو به سوی دیگر We'll have to swim across ب: اونور He's meysam, go across and say hello! 2. Across to/at روبرو و نقطه م ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

فعالیت یا ورزش انرژی بر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

1. Gee: یا خدای خودمون 2. Gee up: در هنگام راندن یک چهارپا، مثلا اسب سواری، با صدای بلند گفته میشه و برای وادار کردن حیوان به تندتر رفتن به کار می ره.