پیشنهاد‌های میثم علیزاده لشکانی (٢,٤٨٨)

بازدید
٤,٣٦١
تاریخ
١٦ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

کم اومدن، ناکافی بودن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

باور

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یک جاهایی هم این کلمه بار موافق داره ( بر خلاف اکثر اوقات که بار مخالف داره ) ، اون موقع میتونید “ با وجود” معنیش کنید. The chemistry area got close ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

صفحه گرامافون

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

برگشتن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Upon arrival

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

embark on something

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

a turning point

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چس ترم ( با عرض پوزش )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زننده، فاحش

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصلا و ابدا آسون نیست

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Be fraught with, Be riddled with

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

بنده تخصصی تو برنامه نویسی ندارم، اما دوستان و عزیزانی که توانایی تولید بازی های ساده از طریق پایتون یا برنامه های دیگه رو دارن خواهش میکنم یه بازی د ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برهم زننده معامله یا رسیدن به هدفی، عامل بازدارنده

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قیامت

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

خدافظ یادتون رفت جناب بهمن 😐

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی جان و نحیف

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محیطی دوستان توجه کنن که این واژه صفت هست نه اسم که بخوایم اونو با environment مقایسه کنیم، تو فارسی داریم نور محیط، صدای محیط، شرایط محیطی، همه اینا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عادل بر حق

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اذعان کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Concurrently

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To stay current with something

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیشرو

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر کسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Make something matter چیزی رو در خور تعریف کردن، چیز خوبی درآوردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نگه داشتن چیزی، به کسی ندادن، گم نکردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عازم سفری شدن

پیشنهاد
٠

To be tied to sth

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیزی را به کسی رساندن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a situation in which you balance two opposing situations or qualities: * There is a trade - off between doing the job . accurately and doing it qui ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• کجا دیدم شمارو؟! * دررواقع وقتی به کار میره که میدونی یه نفرو قبلا یه جا دیدی اما یادت نمیاد چه زمان و مکانی. “ به جا نمیارم” معادل بدی نیست اما مع ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

In case of

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

* تا جای ممکن * به طور کامل All the way to: تاااااااا Owls have feather all the way to their toes. جغدها تا اون انتهای انگشتانشون پر دارند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

* از هم باز شدن Spread out, spread apart

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• بهره بردن از نتیجه مستقیم کار یا تلاش خود • درو کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

probability

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میانگین: mean میانه: median مد: mode

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میانگین: mean میانه: median مد: mode

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

دوستان دقت کنن که این فعل رو با “ starve” که به معنی “ گرسنگی کشیدن یا قحطی زده بودن” هستش اشتباه نگیرید.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

معانی دوستان که بسیار عالی و کافی هستش، فقط خواستم عرض کنم این فعل رو با “strive” که به معنی “ کوشیدن و جهد کردن” هستش اشتباه نگیرید چون خودم این مشک ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

* انزجار داشتن از To abhor sth • دقت کنید که خرف اضافه نداره

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مذهبی بودن ( دررواقع اهمیت بسیار به دین و مذهب و به جا آوردن مناسک دینی دادن )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

dispense: بیرون دادن، توزیع کردن dispense with sth/sb: استفاده نکردن یا خلاص شدن از چیزی یا کسی که دیگه نیازی بهش نیست

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

تداعی شدن و یادآوری یک خاطره خوب یا لحظه شاد در گذشته

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقت، هزینه و انرژی گذاشتن برای اینکه تو یه حرفه اسم و رسمی پیدا کنی ( یه چیز تومایه های " یه کاری دست و پا کردن" اما خوب بازم دقیقا این معنی رونداره )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جناب آقای کوروش شفیعی، در معنای انگلیسیش هم ترجمه خانم عالمی درست هستش، چرا میفرمایید که اشتباهه. این ترجمه دقیق دیکشنری کمبریج: livestock: animals a ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چراغ آویز

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Forum

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مجمع Forums: مجامع