پیشنهاد‌های میثم علیزاده لشکانی (٢,٣٨١)

بازدید
٢,٥٧١
تاریخ
١٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

سر شاخ شدن با حریف ( بازیکن حریف )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دیگه از . . . نگم ( براتون )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پلمپ کردن، تخته کردن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عشق متقابل داشتن، دوست داشتن کسی که بهت عشق میورزه

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آیا طرف مقابل هم دوسم داره ( عاشقمه ) ؟

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مورد تایید بودن از لحاظ ( از نظر )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پا به ماه بودن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در ورزش: شرایطی که در اون شخص یا یک تیم به دلیل فشار و توقعات بالا نمیتونه عملکرد مطلوبی از خودش ارایه بده

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

موهای وزوزی و غیرصاف

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

علاوه بر "شک و پیک" : صاف و صیقلی ( مثلا مو )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

In existence : موجود، چیزی که وجود داره

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مست و مدهوش چیزی شدن، از خود بیخود شدن به خاطر چیزی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Rim

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر کردن و گذران یک روز

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

•الکی، بیخودی مثلا وقتی میگیم� بیخود نیست که میگن…� یا � یا بیخودی بهش هرکول نمیگن ( حتما قدرت زیادی داره ) � • مفتی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

an occasion when you practise a particular activity, performance, or journey در واقع از پیش تمرین کردن یا تست کردن یه چیزی برا اینکه بفهمی چقدر سخته، ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

آخه پدرتون خوب مادرتون خوب، اومدین اینجا ترجمه کردین تراشد تراگذر ترا چی چی، مگه ما دانشجوی ادبیات باستانی هستیم، طرف به این ترجمه برای کار روزمرش نی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میتونه معنی “ مربوط به خانه و منزل “ هم داشته باشه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

وضعش خوبه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

با احترام به دوستان این کلمه بک اسم هست نه صفت، پس باید بگیم “ یک شخص یا یک چیز دردسر ساز” ، “ آدم یا چیزی که کار خراب کن هست” معنای دیگری هم داره ک ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

To honk somebody off یعنی To irritate somebody آزاردن، رو مخ رفتن، عصبی کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

emblem

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیز جالب و باحالی گفتن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

زدن به تیپ و تاپ هم، عصبانی شدن ( چند نفر سبت به هم )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

● وقتی مایعی در حجم کمی جاری میشه ( هم فعل هم اسم ) A trickle of melted butter made its way down on the his chin ● نم نمک وارد شدن یا رفتن People t ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٥

● ریختن ( با اختیار، مثلا چای ریختن ، نه ریختن سهوی چای روی لباس که میشه spill ) ● سرازیر شدن ( مثلا به سمت درب خروجی سرازیر شدند )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پنجر کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Locksmith

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

به صورت محاوره ای خودمون: تو خماری چیزی بودن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

زخم بستر

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

have a solid background in something دانش و تجربه بالایی در چیزی داشتن

پیشنهاد
٠

نظر خود را در مورد چیزی تغییر دادن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نگاه غضب آلود وطولانی درخشندگی زننده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

sneak a taste

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پف دار مثلا در مورد کیک

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان دقت کنید این عبارت به این معنی هست کس دیگه شمارو مجبور کنه سخت کار کنید، مثلا تو فارسی جسارتا بعضی ها میگن چونمو پاره کرد از بس کار کشید ( ببخ ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقتی تو یه جایی مثل جنگل که سر و صدا وشلوغی شهر وجودنداره باشی، هر صدایی ممکنه توجه شما رو به خودش جلب کنه و در واقع قابل توجه به نظر بیاد، این ویژگی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

● بجز، جز. . . البته دقت کنید که این معنی برای خود otherwise هست و on the معمولا برلی کلمه بعدیش هست اما چون میدونستم ممکنه سر همین عبارت گیر کنید ک ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تو چنگ و در دسترس بودن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Pleasant

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مهمونی که توش آقایون و خانم ها میرن خونه یه دوست و لباس خواب میپوشن و حالشو میبرن، البته منظورم همون خوابیدنه فقط اما شما باور نکن. برای بچه ها هم م ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جشن نامزدی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رنگ های تو چشم، رنگ هایی که متمایز هستن از بقیه و برجسته

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

املای درست: neutral

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

هر چند وقت یکبار

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Pay their ( last ) respects ادای احترام کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

چهچه زدن پرنده ) یا وقتی کسی با صدای آهنگین کلمه ای رو میگه )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

benefit something Take advantages of something Exploit Utilize البته اخری یعنی استفاده عملی از چیزی کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Concerned with related to

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

● مسیر انحرافی وقتی مسیر اصلی بسته است ● انحراف ● پرت کردن حواس، اغفال ● تفنن، مشغولیت