ترجمههای Marjan🪸🫧 (١٨٧)
او ( دختر ) نتوانست به فریب او ( مرد ) پی ببرد. ( فریب خورد )
دستور داده شد که ترافیک به راه دیگری منحرف شود . ( مجهول )
او موفق شد دانشگاه را تمام کند . ( بدون اینکه درست چیزی یاد بگیره )
هرکدام از آنها در حوزه ی کاری مربوط به خود برتر هستند.
شواهدی وجود دارد که نشان می دهد استعداد ( پیش زمینه ی ) ابتلا به آسم در خانواده ها موروثی است.
پلیس با دستبند ، مجرم را بازداشت کرد
از او به خاطر از خود گذشتگی و فداکاری اش نسبت به فقرا یاد خواهد شد .
در اینجا up برای packing هست نه gear . و gear اینجا نقشش اسم هست به معنی ابزار و وسایل.
این اسناد دسته بندی ( محرمانه ) شده اند و بدون مجوز خاص نمیتوانند قابل دسترسی باشند. ( قابل دسترسی نیستند )
او طراح ( این ) پیروزی بود. ( نقشه ی پیروزی را کشیده )
بیماری عفونی یک فرد می تواند تبدیل به یک بیماره همه گیر ( واگیر، مسری ) شود.
روزی می آید که به خاطر از دست دادن چنین فرصت خوبی افسوس میخوری.
لاک پشت سرش را به درون لاکش تو کشید . ( ماضی )
من هرگز نمیتوانم سوالات چند مجهولی را حل کنم ( انجام دهم )
باید با از دست دادن او کنار بیایم ( سازگار شوم، تطبیق پیدا کنم )
تکنولوژی حلال همه ی مشکلات ما نیست.
کمبود مسکن به صاحبخانه ها اجازه داده که سر مستاجران را کلاه بگذارند ( گران اجاره بدهند ) . ترجمه ی روان:کمبود مسکن موجب شده است که صاحب خانه ها ( خان ...
بعد از جنگ، ما خیلی در مضیقه ( تنگنا ) بودیم.
اون پنج دلار از من تیغید. ( خودمانی - با زرنگی یا التماس و غیره ) به دست آوردن، تیغ زدن، کلاشی کردن
آقای تیمور درست ترجمه کردن. touchدر اینجا به معنی اشاره کردن، پرداختن ( به موضوعی ) هست
او آن زمان نابالغ ( نا پخته ) بود و نمیتوانست احساساتش را کنترل کند.
آقای محمد درست ترجمه کردن. فعل intrigue به معنی فتنه و توطئه بافتن هست
پریشان خیالی او انقدر عمیق ( زیاد ) بود که دو روز غذا نخورد.
نوشته ی او انقدر مبهم است که درک آن برای اکثر مردم دشوار است. ( abstractدرمورد فهمیدن به معنی:مبهم، سخت آموز است )
اهداف تعیین می کنند که شما چه چیزی خواهید شد. ( که شما چه آینده ای دارید )
دایره ی محاط بر یک خط عمود که به حرف Vوارونه منتهی میشود، نماد معروف صلح است. ☮️
( زندانی ) فراری متعهد شد که دوباره سعی نکند که فرار کند.
چون رفتار زندانی اصلاح شده است، خانواده اش درصدد یافتن راهی برای امکان آزادی مشروط او هستند.
عبور آنها از میان کوهستان توسط بوران ( طوفان همراه با برف ) مانع شده بود ( مجهول ) . ترجمه روان:بوران مانع عبور آنها از میان کوهستان شده بود.
آنها بازار طلا را تحت اختیار درآوردند. ( انحصار بازار طلا را گرفتند )
نگرش شما، نه هوش و استعداد شما، جایگاه شما را تعیین می کند.
روش های جراحی دائما در حال اصلاح شدن هستند. ( بهتر شدن و پیشرفت کردن و بهبود یافتن )
این نظر به کمی توضیح اضافی نیاز دارد.