تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤١

معناى مهار کردن و کنترل کردن هم دارد مثلا I try to tamp them down but they are not that easy to contain تلاش براى سرکوب کردنشان دارم ولی مهار و کنت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

ذوق زده هم معنی میده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

عقب نشینی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

معناى خوشحال شدن هم میده مثلا She seems relieved to change the subject از تغییر موضوع خوشحال به نظر می آید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

معناى همینطور بودن میده مثلا That's always the case همیشه همینطور بوده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

عذاب وجدان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

معنای غرق در چیزى شدن هم میدهد مثلا You can't indulge in jealousy نمیتوانی خودت را غرق در حسادت کنی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

هرچند ، با اینکه ، اگرچه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

سر زدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

معنای از بین رفتن هم دارد مثلا It could throw their friendship off balance میتوانست که رابطه دوستانشون از تعادل خارج بشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

منجر شدن به

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

معناى سرکوب کردن هم میدهد مثلا I try to tamp them down در تلاش براى سرکوب کردن آنها هستم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

وحشت زده هم معنی میده مثلا I'm not alarmed 😱 من وحشت زده نیستم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

معنای گرفتن یقه هم میده مثلا Someone grabs me کسی یقه ام را گرفت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مسخرست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

معناى تصمیم گرفتن هم در بعضی جاها دارد مثلا Justin is the one who figures things out جاستین است که تصمیم هارا میگیرد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

جمع کردن مثلا I gather my books کتاب هایم را جمع کردم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

معناى نگاهی میده مثلا Quick glance نگاهی گذرا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

معناى عادت کردن هم میده مثلا She's used to Justin forgetting او به فراموشکارى هاى جاستین عادت دارد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

مدیر هم معنی میده مثلا Principal's office دفتر مدیر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

پیام

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

وانمود کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

معناى کنار آمدن هم دارد مثلا Putting up with the fear of being with the wrong person با ترس ناشی از بودن در کنار فرد نامناسب کنار می آید.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

رو به افول یا تموم شدن Phone dying تموم شدن شارژ موبایل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

معنای توجیه کردن هم دارد مثلا That explains why you haven't asked me yet پس به خاطر همینه که تا الان ازم نپرسیدی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

معناى ازدحام جمعیت یا توده مردم البته به صورت تحقیر آمیز هم هست مثلا The halls are nearly empty, the cattle call has passed رارهرو تقریبا خالی اند و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

بسته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

ارتقا پیدا کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

ادعا کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

موسیقی هم معنی میدهد مثلا Third period is band class زنگ سوم کلاس موسیقی است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

بعضی وقتا معناى تداعی شدن هم میدهد مثلا Flashes of Rhiannon rise in my mind's eye تصویرى از ریانن جلوى چشم ذهنم تداعی شد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

حس دلسوزى هم معنی میده مثلا Carrie Who has pity in her eyes کرى کسی که حس دلسوزى در چشمانش موج میزنه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

شانه بالا زدن مثلا I send a shrug 🤷‍♀️ in her direction من برایش شانه بالا زدم ب معنای در جریان نیستم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

چت کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

معناى رجوع کردن هم میده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

نام کاربرى

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

رفتن ب جایی مثلا Head to English class رفتن به کلاس انگلیسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

حس علاقه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

نوعی ساز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

معناى نیش زبان یا متلک هم میده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

سرزنش کردن هم معنی میدهد مثلا I chastise myself من خودم رو سرزنش میکنم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

ادامه دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

معناى غیر قابل توجه هم میده مثلا I am unsurprised by how unremarkable he is من متوجه شدم که او ابدا فرد قابل توجهی نیس

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

معنای ویرانه کردن هم میدهد مثلا If you do, jealousy will rip you apart اگه این کار را بکنی حسادت ویرانه ات میکند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

معناى ماجرا هم میدهد مثلا Word about he and her travels fast ماجراى بین اون دو همه جا پخش شد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

کشتی گرفتن ، گلاویز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

معناى پدیدار شدن هم دارد مثلا I feel an emotion kicking at me حس میکنم که حسی در درونم پدیدار شده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

توجیه ناپذیر مثلا Unwarranted devotion سرسپردگی توجیه ناپذیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

معنای بارها یا به دفعات میده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

معناى لیست هم میده مثلا Call me more names than I could ever catalog اونقد ب من فوش میدادن و منو با الفاظ دیگه صدا میکردن که نمیتونم اونارو لیست ک ...

١