پیشنهادهای مصطفي فريسات (٥٦)
معناى متوجه شدن هم میده مثلا I am unsurprised how unremarkable he is من متوجه میشم که ابدا فرد قابل توجهی نیست.
حسادت
سرزنش کردن
معناى دویدن هم دارد مثلا Zooming through the school دویدن در مدرسه ( Move quickly )
معناى دیدن هم دارد مثلا Once you experience enormity it lingers everywhere you look وقتی اون حس عظمت رو تجربه کنی هرجا که نگاه کنی ان را میبینی
معناى رضایت میده
معناى لیست هم میده مثلا Call me more names than I could ever catalog اونقد ب من فوش میدادن و منو با الفاظ دیگه صدا میکردن که نمیتونم اونارو لیست ک ...
توجیه ناپذیر مثلا Unwarranted devotion سرسپردگی توجیه ناپذیر
معناى پدیدار شدن هم دارد مثلا I feel an emotion kicking at me حس میکنم که حسی در درونم پدیدار شده
معنای بارها یا به دفعات میده
کشتی گرفتن ، گلاویز
معناى ماجرا هم میدهد مثلا Word about he and her travels fast ماجراى بین اون دو همه جا پخش شد.
معنای ویرانه کردن هم میدهد مثلا If you do, jealousy will rip you apart اگه این کار را بکنی حسادت ویرانه ات میکند.
معناى غیر قابل توجه هم میده مثلا I am unsurprised by how unremarkable he is من متوجه شدم که او ابدا فرد قابل توجهی نیس
ادامه دادن
معناى نیش زبان یا متلک هم میده
سرزنش کردن هم معنی میدهد مثلا I chastise myself من خودم رو سرزنش میکنم
نوعی ساز
حس علاقه
رفتن ب جایی مثلا Head to English class رفتن به کلاس انگلیسی
معناى رجوع کردن هم میده
نام کاربرى
شانه بالا زدن مثلا I send a shrug 🤷♀️ in her direction من برایش شانه بالا زدم ب معنای در جریان نیستم
چت کردن
حس دلسوزى هم معنی میده مثلا Carrie Who has pity in her eyes کرى کسی که حس دلسوزى در چشمانش موج میزنه
بعضی وقتا معناى تداعی شدن هم میدهد مثلا Flashes of Rhiannon rise in my mind's eye تصویرى از ریانن جلوى چشم ذهنم تداعی شد
موسیقی هم معنی میدهد مثلا Third period is band class زنگ سوم کلاس موسیقی است.
ادعا کردن
ارتقا پیدا کردن
بسته
معناى ازدحام جمعیت یا توده مردم البته به صورت تحقیر آمیز هم هست مثلا The halls are nearly empty, the cattle call has passed رارهرو تقریبا خالی اند و ...
معنای توجیه کردن هم دارد مثلا That explains why you haven't asked me yet پس به خاطر همینه که تا الان ازم نپرسیدی
رو به افول یا تموم شدن Phone dying تموم شدن شارژ موبایل
معناى کنار آمدن هم دارد مثلا Putting up with the fear of being with the wrong person با ترس ناشی از بودن در کنار فرد نامناسب کنار می آید.
وانمود کردن
پیام
مدیر هم معنی میده مثلا Principal's office دفتر مدیر
معناى عادت کردن هم میده مثلا She's used to Justin forgetting او به فراموشکارى هاى جاستین عادت دارد
معناى نگاهی میده مثلا Quick glance نگاهی گذرا
جمع کردن مثلا I gather my books کتاب هایم را جمع کردم
معناى تصمیم گرفتن هم در بعضی جاها دارد مثلا Justin is the one who figures things out جاستین است که تصمیم هارا میگیرد.
مسخرست
معنای گرفتن یقه هم میده مثلا Someone grabs me کسی یقه ام را گرفت
وحشت زده هم معنی میده مثلا I'm not alarmed 😱 من وحشت زده نیستم
معناى سرکوب کردن هم میدهد مثلا I try to tamp them down در تلاش براى سرکوب کردن آنها هستم.
منجر شدن به
معنای از بین رفتن هم دارد مثلا It could throw their friendship off balance میتوانست که رابطه دوستانشون از تعادل خارج بشه
سر زدن
هرچند ، با اینکه ، اگرچه
معنای غرق در چیزى شدن هم میدهد مثلا You can't indulge in jealousy نمیتوانی خودت را غرق در حسادت کنی