پیشنهادهای محمد ضیایی بیگدلی (١٢٦)
مشمول ( دریافت ) یارانه، یارانه بگیر ( مانند کالاهای مشمول ( دریافت ) یارانه یا یارانه بگیر )
انضباط - سامان دهی
سامان دهی
متضمن - حاکی از
تمکین
مندرج
به صورت جمع: موارد یا شرایط احتمالی
در پی ( به دنبال ) یافتن ( چیزی )
تمجید شده
سلب قدرت
آزادی عمل - بازگذاشتن دست
صدور مجوز -
در ( متون حقوقی ) و در متن قراردادها، موافقت نامه ها و پیمان ها مکرر ( ماده مکرر یا ماده پیشین با همان شماره ) معنی می دهد: Article 10bis ماده ۱۰ مکرر
توأمان - روی هم رفته - کلاً - در کل
طفره رفتن - ( از زیر بار مسؤلیت ) شانه خالی کردن - احتراز
نظم دهی یا نظم دادن - نظم بخشی یا نظم بخشیدن
کمتر مطلوب - کمین دوست در مقابل بهین دوست ( most favorable or favored )
لغو یا برچیدن از جمله برای تحریم ( lift a sanction )
در زمان مناسب - هنگامی که وقتش مناسب باشد - در زمان مورد انتظار - به محض این که - طبق برنامه زمان بندی - وقتش که برسه - هنگامی که وقتش برسه - زمانی ( ...
موارد استفاده
تجدیدنظر، بررسی و ارزیابی وضعیت یا انتخاب های یک فرد
نقطه مقابل، بر عکس -
کپی کاری
فرق قائل شدن بین ( . . . distinguishing between )
فرق قائل شدن
موجودیت یا شکل خارجی به خود گرفتن - به بیرون از مرزها انتقال دادن - عینیت خارجی بخشیدن - به خارج ( مثلا از کشور ) تعمیم دادن - بین المللی کردن -
سفر اشتراکی
دریچه دید - زاویه دید
از بسیاری جهات
قابلیت احراز هویت - قابلیت شناسایی
حقوق ( عوارض یا هزینه های ) گمرکی
از این به بعد
منبعد
تأمین دلایل یا شواهد یا مدارک در حمایت از یک ایده، نظر یا اقدام که معمولاً با هدف حمایت یا ترغیب دیگران به همراهی با شخص انجام می شود. ترجمه از Googl ...
مالکانه
متناسب سازی
منتسب
( اصطلاحاً ) دست و پا کردن ( بدست آوردن ) با تلاش و زحمت و پشتکار - او با تلاش و زحمت و پشتکار، برای خودش شهرتی دست و پا کرد ( she carved out a reput ...
همطراز - همقطار
گردن نهادن - انطباق یافتن
اعمال کردن - به کار بستن - پیاده کردن
ادعاهای نادرست و دروغین
تابعان ( حقوق بین الملل )
واگن - کجاوه - کالسکه - درشکه - که همگی به نوعی از وسایل نقلیه قدیم بوده اند که افسار آنها به دهنه یک یا چند اسب بسته می شدند و با هدایت درشکه چیبه ع ...
ارائه یا ارجاع ( پرونده ) به دادگاه - عرضه به دادگاه
خلاف عرف
از این حیث که
بیان با استدلال و منطق - بیان مستدل - طرح موضوع یا مسأله - مطرح کردن مسأله
باید غیر الزام آور، قرار است ( قرار بود ) - انتظار می رود ( گذشته: ( انتظار می رفت ) - می بایست ( باید غیر الزام آور ) این کار را انجام دهد ( از او ا ...
باید غیر الزام آور، قرار است ( قرار بود ) - انتظار می رود ( گذشته: ( انتظار می رفت ) - می بایست ( باید غیر الزام آور ) این کار را انجام دهد ( از او ا ...
شمرده شدن
به شمار آوردن، اطلاق شدن
ذکر این نکته کافی است که
اختراع ثبت شده - اختراع دارای حق انحصاری
evidentiary value - ارزش اثباتی و یا استنادی
برگرفته از - الهام گرفته از - با اقتباس از - با برداشت از - با استنباط از
به موجب
از حیث ( لحاظ ) کارکردی
بازطبقه بندی
سفر اشتراکی
در کانون توجه قرار دادن
تکراری - مضاعف - دوبله
برشمردن تنها چند نمونه ( از نمونه های پر شمار )
دو وجهی
راهکار
به منظور تأمین هدف، برای ( به منظور ) هدف مورد نظر، منظو ر از. . .
تعداد زیادی، تعداد معتنابهی
ارسال مراسلات. . .
احتمالاً، این احتمال وجود دارد که - به نظر می رسد, ، احتمال می رود . . . . means to be likely to behave in a particular way or have a particular char ...
عدم امکان تشخیص، نامشخص بودن، عدم وضوح کامل
وقتش که فرا رسد، بالاخره، در نهایت
قطعاً - به طور قطع و یقین
کان لم یکن درست است به فارسی یعنی، گویی هرگز نبوده است. معنای دیگر واژه moot: منتفی است
مطلا کاری - اشیاء تزیین شده با طلا، نقره و جواهر . . . با gilded اشتباه نشود که به معنای روکش با ورق نازک طلا است. اولی به طور تلویحی زرق و برق انداخ ...
برجا گذاشتن سابقه
به زور کسی را با رفتاری سرد یا رقابتی فشرده از گروهی خارج کردن یا طرد کردن - مستثنی کردن - کنار گذاشتن همراه با بی مهری و به ناچار
در یکجا جمع شده،
رو آمدن - برملا شدن - عیان شدن - نمایان شدن - خود را نشان دادن - ظاهر شدن -
آسیب پذیر
واگذاری مجدد
به یک جا ختم شدن، به یک جا منتهی شدن
بی قید و شرط - بدون محدودیت - افسارگسیخته - لجام گسیخته
با سلام خدمت مترجمان گرامی، متاسفانه برخی از اظهار نظر کنندگان محترم واژه driven را با derived اشتباهی گرفته و به یک معنا ترجمه کرده اند. در صورتی ک ...
نمونه بارز آن
الهام
بروز کردن، اتفاق افتادن، ایجاد کردن
ریشه دار - کهنه - قدیمی
پیدا شدن - یافت شدن - a solution may not surface in the near future - ممکن است ( این احتمال وجود دارد که ) به این زودی ( در آینده نزدیک ) به راه حلی ...
خواهان
رفع و رجوع - رفع ( حل ) اختلاف - رفع کدرورت - میانه را گرفتن ( آشتی دادان )
در جهت
حساب پس دادن - به گردن گرفتن مسئولیت
دستیابی به ( یافتن ) یک توازن صحیح بین کار و زندگی. . . striking a correct balance between work and life
ناکامی مقطعی
ناکامی های مقطعی
طبق ( روال ) معمول، معمولاً، علی القاعده
از حد معمول ( عرف، مجاز ) خارج شدن، فراتر رفتن، بیشتر شدن
تعیین استاندارد
احتمالاً - احتمال دارد
برش ( carve - out ) مانند برش بخشی ( sectoral carveout ) - کنده کاری، تکه برداری، جا باز کردن با کندن تدریجی پرزحمت
به عبارت دقیق تر، به بیانی دقیق تر، اگر بخواهیم دقیق تر بگوییم
به اصطلاح ما، بزرگ کردن کودک غیر از خود، نگهداری و مراقبت از کودک تا سن رشد ( بلوغ )
رابطه ( ارتباط ) متقابل - رابطه هماهنگ - خوانش متقابل
دقیق، مانند peer review یعنی، بررسی دقیق
مداقه، دقت نظر، باریک بینی، موشکافی، تدقیق، توجه، ملاحظه، بررسی دقیق
از دست دادن کارآمدی، مثلادر جمله: وقتی سیستم ها کارآمدی خود را از دست می دهند، ( When systems fails )
متصف به
شکل دهی، صورت بندی
راهی به سوی آینده ( ای روشن ) ، راهی برای موفقیت، گامی رو به جلو
از درجه اعتبار ساقط کردن
رو به رشدترین
به طوری که، به نحوی که، به این ترتیب که، که در آن
به انضمام ( complemented by )
پوسته میان تهی، عاری ( تهی ) از محتوا، بی مغز، پوک
به هم پیوسته -
پیش به سوی
ترجمه محاوره اای: بده بستان
تعاملی
نه فقط
روغن کاری
مزیت - امتیاز - عامل برتری - وسیله اعمال زور یا نفوذ
به طرز دیگری
تعمیق، عمق بخشیدن - to deepen the relationship - تعمیق روابط
اصطلاحی در حقوق بشر بین الملل، محیط زیست و غیره و رابطه آن ها با شرکت های خصوصی در کشورهای سرمایه داری وجود دارد تحت عنوان Corporate Capture. این اصط ...