پیشنهادهای محمد دهقان (٤٠)
بازنگری کردن. تجدید نظر کردن
قطعه، قطعات یدکی، تهیه کردن، فراهم کردن
( دستگاه ) بی سیم
دسته. گروه.
در زبان لری که با زبان فارسی نز دیکی بسیار دارد کت به معنای انبار گندم و جو و امثال آن بکار می رود �انبار گندم را کت گندمی می گفتند�. شاید کد نیز از ...
محبوبیت رواج دادن
ترفند کلک دوز و کلک حقه تردستی
کلمه کلیدی
همراه
ظاهراً این طور که پیداست این طور که معلوم می شود در ظاهر احتمالاً
دور انداختن معدوم کردن نابود کردن در سطل زباله انداختن
نمایش دادن اعلام کردن نشان دادن
مأیوس کننده
گسترش دادن. افزایش دادن
در دسترس قرار گرفتن. به دست آمدن. ارائه شدن
عرضه کردن. فروختن. به فروش رساندن
درباره چیزی صحبت کردن از چیزی سخن گفتن از چسزی تعریف و تمجید کردن
شگفت انگیز غیر قابل تصور دیوانه وار بسیار عجیب بسیار خواستنی بسیار عالی
مدل نمونه نسخه ای از یک کالا
خالی ( برای جیب، کیف، باتری و. . . )
دل انگیز جذاب رویایی بسیار جالب پر نشاط
آبدن در اشعار فردوسی هم آمده است ومعنای آن آبدان یعنی جایی که درآن اب نگهداری می کنند است مانند طشت
گذرگاه خروجی محل عبور وسایل انتقال دهنده ( مانند کابل های حامل صدا و تصویر )
سپری کردن دفع وقت کردن
( انجام کاری ) با موفقیت روبرو شدن. ( کالایی ) پر فروش شدن. از کالایی استقبال به عمل آمدن.
per se ( لاتین ) درنفس خود، بخودى خود، فی نفسه ، مستقیما
اسکناس ده پوندی این کلمه برای وجه رایج انگلیس که پوند است به کار می رود.
سر اصل موضوع رفتن
فعال پابرجا پر تحرک دارای تحرک متحرک دارای حرکت
تاشو قابل تا شدن
برجسته کردن برجسته نشان دادن نشان دادن نمایش دادن معرفی کردن هایلایت کردن به چشم آمدن توجه کسی را جلب کردن
فروشگاه های فیزیکی سنتی
تجهیزات وسایل ضروری
در عوض به جای به عنوان جایگزین
درخواست داده تقاضا کرده اسم مفعول apply به معنای درخواست دادن. تقاضا کردن
هزار میلیارد یک �همت� مساوی ۱۰۰۰ میلیارد تومان است
اطلاعات داده ها برنامه ها
گرفتن. به جیب زدن چیزی را به دست آوردن شکار کردن صاحب چیزی شدن مالک چیزی شدن
قدرتمند پرقدرت پر زور دارای توان زیاد قابل تعریف چشمگیر
مشکل داشتن دچار مشکل بودن ضعیف ضعف داشتن ضعیف عمل کردن