printing

/ˈprɪntɪŋ//ˈprɪntɪŋ/

معنی: طبع، چاپ، چاپ پارچه، باسمهزنی
معانی دیگر: عمل چاپ کردن، هنر چاپ، چیز چاپ شده (به ویژه چاپ دوم و سوم و غیره)، ویرایش، تجدید چاپ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the process, craft, or business of making printed texts.

(2) تعریف: printed material.

(3) تعریف: an act of producing a group of printed copies of a single text.

- the third printing of the book
[ترجمه گوگل] چاپ سوم کتاب
[ترجمه ترگمان] سومین چاپ کتاب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: writing in which the characters are like printed type.

جمله های نمونه

1. a printing house
چاپخانه

2. a printing shop
چاپخانه

3. the printing of this book
چاپ این کتاب

4. this book's printing took two years
چاپ این کتاب دو سال طول کشید.

5. of his book's first printing only one copy is extant
فقط یکی از نسخه های چاپ اول کتابش باقی مانده است.

6. the issue of the second printing of this book
انتشار دومین چاپ این کتاب

7. a final review of a text before printing
بازنگری نهایی متن قبل از چاپ

8. the spelling of his name as it stands in the first printing
املای نام او آنطوری که در چاپ اول آمده است.

9. Mistakes in the printing should be pointed out at once.
[ترجمه گوگل]اشتباهات در چاپ باید فوراً مشخص شود
[ترجمه ترگمان]اشتباهاتی که در چاپ مرتکب می شود باید بلافاصله به آن اشاره شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The printing press helped diffuse scientific knowledge.
[ترجمه گوگل]چاپخانه به انتشار دانش علمی کمک کرد
[ترجمه ترگمان]چاپ مطبوعات به انتشار دانش علمی کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The old printing press will have to be pensioned off.
[ترجمه گوگل]چاپخانه قدیمی باید مستمری شود
[ترجمه ترگمان]مطبوعات قدیمی باید آن را بازنشسته کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Printing presses have diffused out information.
[ترجمه گوگل]چاپخانه ها اطلاعات را منتشر کرده اند
[ترجمه ترگمان]مطبوعات چاپ اطلاعات را منتشر کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They provide design services and do printing and packaging.
[ترجمه گوگل]آنها خدمات طراحی و چاپ و بسته بندی را انجام می دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها خدمات طراحی و چاپ و بسته بندی را ارایه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They have made a good job of the printing.
[ترجمه گوگل]آنها کار چاپ را به خوبی انجام داده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها کار خوبی در زمینه چاپ انجام داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The closure of the Manchester printing factory is the company's biggest single cutback so far.
[ترجمه گوگل]بسته شدن کارخانه چاپ منچستر بزرگترین کاهش مجزای این شرکت تاکنون بوده است
[ترجمه ترگمان]تعطیلی کارخانه چاپ منچستر بزرگ ترین قطعی قطعی شرکت تاکنون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The electronic and printing unit has annual sales of about $80 million.
[ترجمه گوگل]واحد الکترونیک و چاپ سالانه حدود 80 میلیون دلار فروش دارد
[ترجمه ترگمان]واحد الکترونیک و چاپ سالانه حدود ۸۰ میلیون دلار فروش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. They said the printing was too faint to reproduce well.
[ترجمه گوگل]آنها گفتند که چاپ آنقدر ضعیف است که نمی تواند خوب تکثیر شود
[ترجمه ترگمان]آن ها گفتند که چاپ انقدر ضعیف بود که به خوبی تکثیر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The book is in its sixth printing.
[ترجمه گوگل]این کتاب در حال چاپ ششم است
[ترجمه ترگمان]این کتاب در چاپ ششم خود قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Printing a black-and-white negative on to colour paper produces a similar monochrome effect.
[ترجمه گوگل]چاپ نگاتیو سیاه و سفید روی کاغذ رنگی، جلوه تک رنگ مشابهی را ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]چاپ یک صفحه منفی سیاه و سفید بر روی کاغذ رنگی یک اثر تک رنگ مشابه ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طبع (اسم)
addiction, nature, character, temper, printing, publication, leaning

چاپ (اسم)
impression, printing, stamp, press, edition, print

چاپ پارچه (اسم)
printing

باسمه زنی (اسم)
printing

تخصصی

[نساجی] چاپ - عمل چاپ کردن

انگلیسی به انگلیسی

• act of imprinting images or words onto paper; printed letters

پیشنهاد کاربران

بپرس