تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دسته. گروه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترفند کلک دوز و کلک حقه تردستی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

تجهیزات وسایل ضروری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

اطلاعات داده ها برنامه ها

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

درخواست داده تقاضا کرده اسم مفعول apply به معنای درخواست دادن. تقاضا کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

هزار میلیارد یک �همت� مساوی ۱۰۰۰ میلیارد تومان است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دور انداختن معدوم کردن نابود کردن در سطل زباله انداختن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

درباره چیزی صحبت کردن از چیزی سخن گفتن از چسزی تعریف و تمجید کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

فعال پابرجا پر تحرک دارای تحرک متحرک دارای حرکت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

( دستگاه ) بی سیم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

محبوبیت رواج دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

سپری کردن دفع وقت کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

فروشگاه های فیزیکی سنتی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مأیوس کننده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

گرفتن. به جیب زدن چیزی را به دست آوردن شکار کردن صاحب چیزی شدن مالک چیزی شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

( انجام کاری ) با موفقیت روبرو شدن. ( کالایی ) پر فروش شدن. از کالایی استقبال به عمل آمدن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

در عوض به جای به عنوان جایگزین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

گسترش دادن. افزایش دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

تاشو قابل تا شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

قدرتمند پرقدرت پر زور دارای توان زیاد قابل تعریف چشمگیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

کلمه کلیدی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

نمایش دادن اعلام کردن نشان دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

در دسترس قرار گرفتن. به دست آمدن. ارائه شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

مدل نمونه نسخه ای از یک کالا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١٢

شگفت انگیز غیر قابل تصور دیوانه وار بسیار عجیب بسیار خواستنی بسیار عالی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ظاهراً این طور که پیداست این طور که معلوم می شود در ظاهر احتمالاً

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

بازنگری کردن. تجدید نظر کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

قطعه، قطعات یدکی، تهیه کردن، فراهم کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

عرضه کردن. فروختن. به فروش رساندن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

per se ( لاتین ) درنفس خود، بخودى خود، فی نفسه ، مستقیما

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

اسکناس ده پوندی این کلمه برای وجه رایج انگلیس که پوند است به کار می رود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

همراه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

خالی ( برای جیب، کیف، باتری و. . . )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

دل انگیز جذاب رویایی بسیار جالب پر نشاط

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

در زبان لری که با زبان فارسی نز دیکی بسیار دارد کت به معنای انبار گندم و جو و امثال آن بکار می رود �انبار گندم را کت گندمی می گفتند�. شاید کد نیز از ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

گذرگاه خروجی محل عبور وسایل انتقال دهنده ( مانند کابل های حامل صدا و تصویر )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

سر اصل موضوع رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

برجسته کردن برجسته نشان دادن نشان دادن نمایش دادن معرفی کردن هایلایت کردن به چشم آمدن توجه کسی را جلب کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

مشکل داشتن دچار مشکل بودن ضعیف ضعف داشتن ضعیف عمل کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

آبدن در اشعار فردوسی هم آمده است ومعنای آن آبدان یعنی جایی که درآن اب نگهداری می کنند است مانند طشت

١