پیشنهاد‌های میثم نبی پور (٧٥٧)

بازدید
١,٢٤٤
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

یک فرد ( مخصوصادر مورد یک مرد ) ناخوشایند، نچسب، بدخلق توجه: این کلمه را هرجایی استفاده نکنید an unpleasant, despicable, offensive, or disagreeable ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

شدت، وضوح و یا شفافیت چیزی را کم کردن Cambridge: to make something less strong or clear

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

Bust down:شکستن، خراب کردن to burst/break/split/smash something especially with force The cops had to bust the door down I fell, and broke my leg in ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

( زن ) خوش قواره، پر و پاچه دار، تپل مپل، خوش هیکل، دارای انحناء وقوسهای ظریف زنانه Oxford: of a woman: curvaceous and sexually attractive Cambridg ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

توده/ابر اورت /ɔrt klaʊd/ Astronomy: Oxford: A spherical cloud of small rocky and icy bodies postulated to orbit the sun beyond the orbit of Pluto ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نمودار هرتسپرونگ - راسل Oxford: A two - dimensional graph, devised independently by Ejnar Hertzsprung ( 1873 - 1967 ) and Henry Norris Russell ( 1877 ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

Webster: an extinct volcano = no longer active Cambridge: an extinct volcano is one that is not now active = will not explode again Longman: an extin ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Oxford Dictionary: /kaɪpər bɛlt'/ A region of the solar system beyond the orbit of Neptune, believed to contain many comets, asteroids, and other sma ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

A slight trace a hint نشانه، اثر، رد خفیف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

خیلی زود/سریع، به زودی at any moment very soon in a moment at or within a short time for or in a short time very soon

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

manned: دارای سرنشین و یا خدمه manned: past simple and past participle of man Webster: carrying or performed by a human being مثال از دیکشنری لان ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

همچنین: all the better/easier/more etc Webster: even more Cambridge: even more than before Longman: used to emphasize how much better, easier etc so ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

محتمل نبودن به دور از یقین بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

اتمسفر خورشید نجوم: تاج خورشید Cambridge definition/meaning: a circle of light that can sometimes be seen around the moon at night, or around the su ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

متخصص اخترفیزیک متخصص فیزیک اختری/ستاره شناسی اما از نظر اینجانب "متخصص فیزیک نجومی" و "متخصص اخترفیزیک" معادل های بهتری می باشند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

wreak havoc/mayhem/destruction ( on something ) wreak havoc: خرابی/ویرانی به بار آوردن دست خوش مصیبت کردن مثال از دیکشنری کیمبریج: The storm wreak ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

معنی: نوعی جراحی مغز که در گذشته برای درمان بیماری های ذهنی و یا مشکلات روانی انجام می شده که در آن قسمتی از بخش قدامی مغز ( که زیر استخوان پیشانی قر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

همچنین: once for all 1. دیکشنری هزاره: برای همیشه، برای دفعه ی آخر، معنی اینجانب: بلاخره هم معنی آکسفرد: for always, forever, permanently, finally, ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

غلاف کردن اسلحه holster your weapon: اسلحه ات رو غلاف کن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

کسب و کار ( معمولا نوپا )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

کالبدشکافی، تشریح جسد هم معنی: autopsy تعریف:An examination of a dead body to determine the cause of death

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

run ( or take ) its course ( معمولا در مورد بیماری ) مراحل خود را طی کردن Complete its natural development without interference to develop and fini ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

روابط عمومی کیمبریج: the relationship that a company, organization, etc. has with the people who live in the area in which it operates

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

have ( or get ) cold feet آریان پور: ترسیدن، دستخوش واهمه شدن معادل های اینجانب با توجه به تعاریف در فرهنگ های انگلیسی: خونسری، اعتماد به نفس و یا ق ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

فرهنگ هزاره: خم به ابرو نیاوردن، ( در برابر مشکلات ) خونسردی خود را حفظ کردن، طاقت آوردن، لب نجنباندن فرهنگ آریان پور: ( عامیانه ) علی رغم مشکلات جرا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

بشر دوست، نوع پرست، انسان دوستانه، نوع دوستانه، خیریه، نیکوکاری هم معنی: public - spirited, philanthropic

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

the Chief Executive در ایالات متحده: رییس جمهور

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

اقلیت تندرو بر اساس دیکشنری آکسفرد: An extreme or eccentric minority within society or a group بر اساس دیکشنری لانگمن: the small group of people in ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

مسئول تبلیغات ( برای یک شخص، کالا و یا شرکت )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

organizer, stage manager* A person who organizes and often finances concerts, plays, or operas* a person who arranges different types of public enter ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

سکوت محض سکوت کامل

پیشنهاد
٠

انجمنِ حمایت از حیوانات

پیشنهاد
١٢

همچنین: heave a sigh of relief نفس راحت کشیدن احساس خوبی پیدا کردن آسوده خاطر گشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

امداد جاده ( ای )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

patch it/things up ( with somebody ) ( patch something up ) فیصله دادن، ( اختلافات ) حل کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

a tempest in a teapot/ teacup British: a storm in a teacup - سر و صدای زیاد درباره ی چیز کم اهمیت - دیکشنری هزاره: ( در آمریکا ) هیاهوی بسیار برا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

تابلوی تبلیغاتی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

thumbs up ( or down ) خودمانی/غیر رسمی: انگشت شصت رو به پایین: نشان رد یا شکست و یا قبول نکردن یا نپذیرفتن چیزی انگشت شصت رو به بالا: نشان رضایت یا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

( چشمه /رودخانه ) خشک شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

stir somebody/something up تحریک کردن، بر انگیختن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

دیکشنزی هزاره: پا روی دم مار نگذاشتن، به مسئله دامن نزدن، مسئله را مسکوت گذاشتن دیکشنری آریان پور: گذشته ها را فراموش کردن، به حال خود گذاشتن، پا رو ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

به صورت red - letter day نیز نوشته می شود Cambridge Definition: INFORMAL: a special, happy, and important day that you will always remember بر اساس ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

( باد را با خنده و خشم از دماغ بیرون دادن به نشانه ی تمسخر، ناراحتی و یا کم اهمیت جلوه دادن ) پوزخند زدن از روی خشم و یا تمسخر و تحقیر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

( در یک مهارت یا کار خاص ) خوره ی چیزی بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

در مورد اختراعات: در انتظار ثبت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

by implication=به طور ضمنی، به طور مفهومی، به طور تلویحی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

باور کردن/پذیرفتن ( یک دروغ، داستان، توضیح و یا بیانیه ) بدون هیچگونه تردید یا مخالفتی آکسفرد: Believe unquestioningly ( a lie or unlikely assertion ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

I'm from Missouri ( Informal ) : آدم بدبین، آدم شکاک، دیر باور Definition: one who is not easily convinced کسی که به سادگی متقاعد نمی شود هم معنی: s ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

در نزدیکی ساحل/سواحل در ( نزدیکی ) کرانه مثال از دیکشنزی آکسفرد: Several types of endangered sea turtles live in the waters off the Angolan coast تر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

extension wire نیز گفته می شود که به معنی "سیم رابط برق" و یا " سه راهی برق" می باشد