اسم ( noun )
• (1) تعریف: a child of unmarried parents; illegitimate child.
- She married only so that her child would not be born a bastard.
[ترجمه mani] اون ازدواج کرد فقط بخاطر اینکه فرزندش حرامزاده به دنیا نیاید|
[ترجمه ] اون بخاطر این ازدواج کرد که فقط فرزندش حرومزاده به دنیا نیاد|
[ترجمه پدرخوانده] اون بخاطر این ازدواج کرد که فقط بچه اش حرومزاده به دنیا نیاد|
[ترجمه گوگل] او فقط برای این ازدواج کرد که فرزندش حرامزاده به دنیا نیاید[ترجمه ترگمان] فقط به این ترتیب ازدواج کرد که بچه او حرامزاده به دنیا نیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: something inauthentic or inferior.
• (3) تعریف: (often offensive) a despicable or pitiable person.
• مشابه: villain
• مشابه: villain
صفت ( adjective )
• : تعریف: inferior, inauthentic, or questionable in origin; illegitimate.
- The king had several bastard children.
[ترجمه پدرت] پادشاه گوه اضافی خورده است.|
[ترجمه بیگدلی] چندین بچه نامشروع از پادشاه به دنیا آمده بودند.|
[ترجمه گوگل] پادشاه چندین فرزند حرامزاده داشت[ترجمه ترگمان] پادشاه چندین بچه حرامزاده داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید