پیشنهادهای میثم نبی پور (٧٥٧)
بر اساس فرهنگ هزاره: ( قانون ) فاقد قدرت اجرایی
بر اساس فرهنگ هزاره: زندگی شلوغ، زندگی پر سر و صدا، زندگی خبرساز
زودرنج
Break Left or Right Means "turn" left or right Applies to aircraft in flight, usually on the drop run, and when given as a command to the pilot, im ...
تازه تاسیس نوظهور نوپا
دقیق تر نگاه کن نقشه ظاهر خواهد شد.
صحیح و سالم
آدم ترسو باید از شرافتش دست بکشد.
اما تغییر به این معنی نیست که ما از اصول اخلاقی خودمان دست بکشیم
یادت هست که گفتی هیچوقت دوستانت را ترک نخواهی کرد؟
میخواهی پادشاهت را در زمان احتیاجش ترک کنی؟
هیچوقت ترکت نمی کنم
نمی توانم بروم. نمی توانم از این رفقا دست بکشم.
می توانی کشتی را ترک کنی.
قصدم ناراحت کردنت نیست.
بی اثر کردن with an absorbing agent that denatures the poison ترجمه ی اینجانب: . . . با یک عامل جاذب که سم را بی اثر می کند.
چشم پوشی کردن In your abundant compassion, blot out my offense ترجمه اینجانب: با مهربانی فراوانت از گناه من چشم پوشی کن.
سوالی: اینطور نیست؟یا به معنی "نه؟" That's your verdict, is it? ترجمه اینجانب: این قضاوت تو هست، اینطور نیست؟ این قضاوت تو هست، نه؟
جشنواره برداشت محصول
بر اساس فرهنگ هزاره: دیوانه ی زنجیری
محتویات Can I combine these ingredients in the same exact quantity آیا می توانم این محتویات را به همان میزان دقیق ترکیب کنم؟
جماعت مردم spent half his life on the run avoiding folks like you. . . . . . نیمی از زندگی اش از دست شما جماعت ( پلیس جماعت ) فرار کرده. ترجمه خود ...
I'm here in a strictly journalistic capacity ترجمه ی اینجانب: من منحصرا در مقام روزنامه نگاری در اینجا حضور دارم.
با حداکثر ظرفیت
بر اساس فرهنگ هزاره: اعتبار قابلیت اعتماد قابلیت اعتماد
exceed ( someone’s ) expectations فراتر از پیش بینی ها/انتظارت و . . . عمل کردن/ظاهر شدن to be much bigger or better than expected
slender reed idiomatic: A person, fact, or resource on which one can rely only to a limited extent چیزی به حساب نیامدن. مثال: Oh no, you're a slen ...
دامنه ی لغات دامنه ی واژگان در زبانشناسی: lexicon
درویشی در حال سماع یک درویش در حال رقص سماع با حالتی محبت آمیز: شخص پر انرژی و خیلی سرحال A term of endearment for an energetic, bouncy person
مشابه
And rumors persist that Monarch may be hiding ترجمه اینجانب: و شایعه شده بود که ممکن است حاکم پنهان شده باشد.
کشتی فضایی سفینه ی فضایی
گاهی ممکن است معنی "خوشم اومد" یا "حال کردم" را بدهد.
این هم از این
اتفاق جدیدی نیفتاده؟ خبر تازه ای نیست؟
مدرک مستدل
بر اساس فرهنگ هزاره: هیچ مدرکی، کوچکترین دلیلی
تنها به دوش کشیدن فقط به دوش خودت تنها خودت به دوش بکش مثال: But my burden is of the bear - it - alone variety ترجمه اینجانب: اما مسئولیت من از نوع ...
چیزی شده؟ طوری شده؟ ?Is something wrong ?what happened ?Is something the matter
denounce to بر اساس دیکشنری هزاره: معرفی کردن، لو دادن مثال: If you denounce me to the police ترجمه اینجانب: اگر مرا به پلیس معرف کنی/لو بدهی
عارضه نارسایی heart defect = عارضه/نارسایی قلبی مثال: Because our first child, Caleb, had a heart defect ترجمه اینجانب: چون فرزند اول ما کالب عارض ...
از بحث دور شدن یا پرت شدن
گاهی به معنی "تشکیل دادن" به مثال زیر توجه کنید: We're gonna have to assemble a rescue team ترجمه اینجانب: ما باید یک گروه نجات تشکیل بدهیم.
در حال پس روی The vast majority of glaciers in the world are retreating ترجمه اینجانب: اکثر قریب به اتفاق یخچال های طبیعی در جهان در حال پس روی هست ...
off campus: outside or away from a campus I expect you off campus by tomorrow ترجمه های اینجانب: انتظار دارم که تا فردا از خوابگاه/دانشگاه بروی. ان ...
غافل شدن
حراست Does campus security know you're here? ترجمه اینجانب: آیا حراست ( مدرسه، دانشکده، دانشگاه ) می داند که تو اینجایی؟
to smell odd/unusual/strange بوی عجیب یا غیرعادی داشتن مثال: It smells funny in here = Something smells strange or bad
تنگراه یا گلوگاه استراتژیک وبستر: a strategic narrow route providing passage through or to another region
ویکی پدیا: به معنی"ستاره فشان" یا "انفجار ستاره ای"