denature

/dəˈneɪt͡ʃər//dəˈneɪt͡ʃə/

(طبیعت چیزی را عوض کردن) واسرشتن، قلب ماهیت کردن، تقلیب کردن، طبیعت یا ماهیت چیزی را عو­ کردن

جمله های نمونه

1. When proteins are denatured, they undergo a change in their tertiary structure.
[ترجمه گوگل]هنگامی که پروتئین ها دناتوره می شوند، در ساختار سوم خود دچار تغییر می شوند
[ترجمه ترگمان]وقتی که پروتئین ها denatured شوند، در ساختار سوم خود تغییر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The samples were then fractionated on a 6% denaturing polyacrylamide gel.
[ترجمه گوگل]سپس نمونه ها بر روی ژل پلی آکریل آمید دناتوره کننده 6 درصد تکه تکه شدند
[ترجمه ترگمان]نمونه ها سپس روی ژل ۶ % denaturing polyacrylamide نصب شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It has also been proposed that H pylori ammonia production will lead to mucosal damage by denaturing the protective mucus layer.
[ترجمه گوگل]همچنین پیشنهاد شده است که تولید آمونیاک هلیکوباکتر پیلوری با دناتوره کردن لایه مخاطی محافظ منجر به آسیب مخاطی می شود
[ترجمه ترگمان]همچنین پیشنهاد شده است که تولید آمونیاک pylori به آسیب mucosal توسط لایه خلط محافظ منجر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Camlab has announced a new ready to use system for discontinuous, denaturing polyacrylamide gel electrophoresis of proteins.
[ترجمه گوگل]Camlab یک سیستم جدید آماده برای استفاده برای الکتروفورز ژل پلی آکریل آمید ناپیوسته و دناتوره کننده پروتئین ها را اعلام کرده است
[ترجمه ترگمان]Camlab یک آمادگی جدید برای استفاده از سیستم ناپیوسته ناپیوسته، denaturing polyacrylamide gel از پروتیین ها را اعلام کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In contrast to hemoglobin F, most hemoglobins will denature in alkaline solution and precipitate upon the addition of ammonium sulfate.
[ترجمه گوگل]بر خلاف هموگلوبین F، اکثر هموگلوبین ها در محلول قلیایی دناتوره می شوند و با افزودن سولفات آمونیوم رسوب می کنند
[ترجمه ترگمان]در مقابل هموگلوبین F، بیشتر hemoglobins در محلول آلکالین دخالت می کنند و رسوب سولفات آمونیوم را رسوب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Denature: means to treat a meat product to make it unsuitable for use as food.
[ترجمه گوگل]دناتوره: به معنای درمان فرآورده های گوشتی برای نامناسب ساختن آن به عنوان غذا است
[ترجمه ترگمان]Denature: به معنای درمان یک محصول گوشت برای استفاده نامناسب از آن به عنوان غذا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A hot blood meal should denature mosquito digestive enzymes, but other mosquito molecules protect those compounds. Christopher Intagliata reports.
[ترجمه گوگل]یک وعده غذای خون گرم باید آنزیم های گوارشی پشه ها را تخریب کند، اما سایر مولکول های پشه از این ترکیبات محافظت می کنند کریستوفر اینتالیاتا گزارش می دهد
[ترجمه ترگمان]یک وعده غذای داغ باید آنزیم های گوارشی را از پشه منتقل کند، اما دیگر مولکول های پشه آن ترکیبات را محافظت می کنند کریستوفر Intagliata گزارش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When most proteins are heated, they denature and lose their effectiveness.
[ترجمه گوگل]هنگامی که بیشتر پروتئین ها گرم می شوند، دنچر شده و کارایی خود را از دست می دهند
[ترجمه ترگمان]وقتی اکثر پروتئین ها گرم می شوند، آن ها denature می کنند و اثربخشی خود را از دست می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Adequate facilities to render or denature the inedible meat product as applicable must be provided.
[ترجمه گوگل]تسهیلات کافی برای تبدیل یا دناتوره کردن فرآورده گوشتی غیرخوراکی در صورت لزوم باید فراهم شود
[ترجمه ترگمان]امکانات کافی برای ارائه یا denature محصول گوشت غیرقابل خوردن به عنوان قابل استفاده باید ارایه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The researchers hypothesize that cooking an egg may denature some of the proteins responsible for the allergic response.
[ترجمه گوگل]محققان فرض می‌کنند که پختن تخم‌مرغ ممکن است برخی از پروتئین‌های مسئول واکنش آلرژیک را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]محققان فرض می کنند که پخت یک تخم مرغ ممکن است برخی از پروتین هایی را که مسئول واکنش آلرژیکی است را به خود اختصاص دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Thermal biological effects of microwave can denature the protein.
[ترجمه گوگل]اثرات بیولوژیکی حرارتی مایکروویو می تواند پروتئین را دنیوی کند
[ترجمه ترگمان]اثرات بیولوژیکی گرمایی مایکروویو، پروتیین را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A hot blood meal should denature mosquito digestive enzymes, but other mosquito molecules protect those compounds.
[ترجمه گوگل]یک وعده غذای خون گرم باید آنزیم های گوارشی پشه ها را تخریب کند، اما سایر مولکول های پشه از این ترکیبات محافظت می کنند
[ترجمه ترگمان]یک وعده غذای داغ باید آنزیم های گوارشی را از پشه منتقل کند، اما دیگر مولکول های پشه آن ترکیبات را محافظت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Higher temperature and more water not only denature PPL, but also decrease stereoselectivity of PPL.
[ترجمه گوگل]دمای بالاتر و آب بیشتر نه تنها PPL را تغییر می‌دهد، بلکه باعث کاهش گزینش‌پذیری PPL می‌شود
[ترجمه ترگمان]دمای بالاتر و آب بیشتر نه تنها denature PPL بلکه فضاگزینی of را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A detergent used to denature proteins and cover them in uniform charge before gel electrophoresis.
[ترجمه گوگل]شوینده ای که برای دنچر کردن پروتئین ها و پوشش دادن آنها در شارژ یکنواخت قبل از الکتروفورز ژل استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]پاک کننده مورد استفاده برای denature پروتیین، و پوشش همسان آن ها قبل از الکتروفورز ژل (ژل)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] تقلیب، دگرگون کردن، افزودن مواد سمی به اتانول برای جلوگیری از نوشیدن آن

انگلیسی به انگلیسی

• alter natural properties; make alcohol unfit to drink

پیشنهاد کاربران

دناتوره، واسرشته شده، بهم ریخته
دگرگون شدن
بی اثر کردن
with an absorbing agent that denatures the poison
ترجمه ی اینجانب:
. . . با یک عامل جاذب که سم را بی اثر می کند.

بپرس