پیشنهادهای میرزایی (١,٥٤٩)
روش های گوناگون capital punishment یا همان مجازات اعدام به شرح تصویر
کارخانه کنسرو سازی Factory where food is put in cans
نوعی آبنبات چوبی ( به شکل عصا ) a hard sweet on a stick with one curved end
شکلات مغزدار a type of confectionery that is made from a mixture of chocolate and other ingredients such as nuts, caramel, nougat or fruit
جا شمعی Holder for a candle
لانگمن دیکشنری : ۱ _ چهارمین صورت فلکی در منطقه البروج Fourth sign of the Zodiac , represented by a crab ۲ _ به کسی که بین ۲۱ ام ماه ژوئن و ۲۲ ام ماه ...
Cut to the end برو سر اصل مطلب
بطور مشخصی
اردونشین
تا یه حدی / جایی درسته اما . . .
گربه ای که خز بدنش شامل رنگ های سفید ، مشکی و نارنجی است a cat with fur of the colors black, white and orange
۱ _ کیفیت، سطح یا درجه توانایی ها، شخصیت یا عملکرد یک فرد در یک زمینه یا فعالیت خاص the quality, level, or degree of someone's abilities, character, ...
۱ _ گوساله the young offspring of a cow or bull, typically less than one year old ۲ _ عضله پشت ساق پا the muscular part at the back of the leg betwee ...
مخفف Computer - Assited Learning یادگیری به کمک کامپیوتر
متقاعد کردن کسی به انجام کاری از طریق تمجیدهای غیر صادقانه، وعده ها، و غیره اغلب به شیوه ای مداوم to persuade someone to do something through insince ...
❇️ حروف اضافه این کلمه in و with هستند 𝗶𝗻 𝗰𝗮𝗵𝗼𝗼𝘁𝘀 𝘄𝗶𝘁𝗵 به معنای با همکاری ، با همدستی used to refer to a situation where two or more pe ...
❇️ حروف اضافه این کلمه in و with هستند 𝗶𝗻 𝗰𝗮𝗵𝗼𝗼𝘁𝘀 𝘄𝗶𝘁𝗵 به معنای با همکاری ، با همدستی used to refer to a situation where two or more pe ...
( تله کابین ) وسیله نقلیه ای که روی ریل حرکت می کند و توسط یک کابل متحرک کشیده می شود که معمولاً برای حمل و نقل به بالای تپه ها یا کوه ها استفاده می ...
cab driver = cabby = cabbie = cabman = hack driver = livery driver = taxi driver = taximan = chauffeur
cab driver = cabby = cabbie = cabman = hack driver = livery driver = taxi driver = taximan = chauffeur
cab driver = cabby = cabbie = cabman = hack driver = livery driver = taxi driver = taximan = chauffeur
cab driver = cabby = cabbie = cabman = hack driver = livery driver = taxi driver = taximan = chauffeur
واژه cabby یا cabbie معادل راننده تاکسی یا cab driver میشه اما چون cabby / cabbie در محاوره استفاده میشه و دوستانه تره بهتره معادلش رو ( شوفر ) در نظ ...
واژه cabby یا cabbie معادل راننده تاکسی یا cab driver میشه اما چون cabby / cabbie در محاوره استفاده میشه و دوستانه تره بهتره معادلش رو ( شوفر ) در نظ ...
واژه cabby یا cabbie معادل راننده تاکسی یا cab driver میشه اما چون cabby / cabbie در محاوره استفاده میشه و دوستانه تره بهتره معادلش رو ( شوفر ) در نظ ...
اسم : ۱ _ تاکسی Taxi ۲ _ جای راننده کامیون ، لوکوموتیو ، اتوبوس و . . . the part of a truck, bus, or train where the driver sits ۳ _ درشکه دوچرخه in ...
🔘 واژگان زیر را بصورت اختصاری با حرف c کوچک نشان می دهند : ▫️cent سنت که معادل یک صدم دلار امریکایی است ▪️circa تقریباً ، در حدود 🔸 cubic مکعبی 🔹 ...
🔘 واژگان زیر را بصورت اختصاری با حرف c کوچک نشان می دهند : ▫️cent سنت که معادل یک صدم دلار امریکایی است ▪️circa تقریباً ، در حدود 🔸 cubic مکعبی 🔹 ...
🔘 واژگان زیر را بصورت اختصاری با حرف c کوچک نشان می دهند : ▫️cent سنت که معادل یک صدم دلار امریکایی است ▪️circa تقریباً ، در حدود 🔸 cubic مکعبی 🔹 ...
🔘 واژگان زیر را بصورت اختصاری با حرف c کوچک نشان می دهند : ▫️cent سنت که معادل یک صدم دلار امریکایی است ▪️circa تقریباً ، در حدود 🔸 cubic مکعبی 🔹 ...
🔘 واژگان زیر را بصورت اختصاری با حرف c کوچک نشان می دهند : ▫️cent سنت که معادل یک صدم دلار امریکایی است ▪️circa تقریباً ، در حدود 🔸 cubic مکعبی 🔹 ...
🔘 واژگان زیر را بصورت اختصاری با حرف c کوچک نشان می دهند : ▫️cent سنت که معادل یک صدم دلار امریکایی است ▪️circa تقریباً ، در حدود 🔸 cubic مکعبی 🔹 ...
🔘 واژگان زیر را بصورت اختصاری با حرف c کوچک نشان می دهند : ▫️cent سنت که معادل یک صدم دلار امریکایی است ▪️circa تقریباً ، در حدود 🔸 cubic مکعبی 🔹 ...
🔘 واژگان زیر را بصورت اختصاری با حرف c کوچک نشان می دهند : ▫️cent سنت که معادل یک صدم دلار امریکایی است ▪️circa تقریباً ، در حدود 🔸 cubic مکعبی 🔹 ...
مثل مرده He's as good as dead اون مثل مُردس
جاده فرعی ، بیراهه ( جاده ای که زیاد مورد استفاده عموم قرار نمیگیرد ) Smaller road or path which is not much used or known
۱ _ جاده کمربندی ۲ _ از راه فرعی رفتن
1⃣ 𝐁𝐫𝐢𝐧𝐠 𝐲𝐨𝐮𝐫 𝐨𝐰𝐧 𝐛𝐨𝐭𝐭𝐥𝐞 ( 𝐨𝐫 𝐛𝐨𝐨𝐳𝐞, 𝐨𝐫 𝐛𝐞𝐞𝐫 𝐨𝐫 𝐛𝐞𝐯𝐞𝐫𝐚𝐠𝐞 بطری مشروبت رو همراهت بیار 2⃣ 𝐁𝐫𝐢𝐧𝐠 𝐲𝐨𝐮𝐫 � ...
۱ _ نزدیک ، کنار beside ; near : Sit by me ۲ _ از طریق through ; using : enter by the door ۳ _ تا قبل از ، پیش از before : Do it by tomorrow ۴ _ توسط ...
شعار روز a word or phrase that becomes popular or fashionable in a particular field or context, often used to impress or persuade others rather than ...
برو رد کارت ، دور شو ، گمشو ، نبینمت و . . . go away 🔍 این یک حدسه اما می تونه درست باشه ! اگر دقت کنید واژه buzz به معنای وز وز زنبور است و وقتی ی ...
۱ _ مانع ، پشت بند ( دیوار ) a protruding structure that supports a building or wall and is made out of bricks or stones ۲ _ تقویت کردن ، ایمن کردن ...
اسم : ۱ _ تافی یا آبنبات کره ای a hard brown sweet made from sugar and butter boiled together ۲ _ سس یا شربتی که از شکر قهوه ای، کره و طعم دهنده ها ت ...
اسم : پروانه 🦋 a flying insect with a long, thin body and large, typically brightly colored wings فعل : ۱ _ لاس زدن ، عشقبازی کردن ، دلبری کردن talk ...
گل آلاله a wild plant with cup - shaped flowers that are small, bright, and yellow
تملق کردن ، چاپلوسی کردن ، پاچه خواری کردن Praise too much synonyms : flatter , fawn , adulate
فعل : با کله یا شاخ زدن Push with the head or horns اسم : ۱ _ مایه خنده ، مسخره A person at whom ridicule, jest, or contempt is directed ۲ _ ته چیزی ...
واژگان زیر معادل ( فضول و کنجکاو ) هستند busybody = nosey parker = nosy parker = quidnunc
واژگان زیر معادل ( فضول و کنجکاو ) هستند busybody = nosey parker = nosy parker = quidnunc
واژگان زیر معادل ( فضول و کنجکاو ) هستند busybody = nosey parker = nosy parker = quidnunc