تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

common collocations : ### 1. Wandering Hobo Joe ( هابوجوی دوره گرد / جوِ آواره ) - Wandering Hobo Joe traveled from town to town. هابوجوی دوره ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

common collocations : ### 1. Let's call it a night ( بیا شب رو تموم کنیم / بیا دیگه بس کنیم ) - It's midnight - let's call it a night. نصف شب ش ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

common collocations : ### 1. Political waffler ( سیاستمدار بلاتکلیف/بی تصمیم ) - The senator gained a reputation as a waffler who never took cle ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

common collocations : ### 1. Solve a conundrum ( معمایی را حل کردن ) - Scientists are trying to solve this complex conundrum. - دانشمندان در تل ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

common collocations : ### 1. Swayed by ( تحت تأثیر قرار گرفتن / متقاعد شدن توسط ) - The jury was swayed by the emotional testimony. - هیئت منصف ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

common collocations ### 1. Preclude something ( مانع چیزی شدن / غیرممکن کردن ) - His busy schedule precluded any chance of a vacation. - برنامه ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

common collocations : ### 1. Flattered by ( خوشحال/مغرور از ) - She was flattered by the compliment. - او از تعریف خوشحال شد. ### 2. Feel fla ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

common collocations ### 1. Status & Prestige - "Have cachet" "This university has serious academic cachet. " "این دانشگاه اعتبار علمی بالایی د ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

common collocations : ### 1. Beef ( Meat ) - گوشت گاو #### Food/Cooking Terms: - Grilled beef گوشت گاو کبابی "I ordered grilled beef with veget ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

common collocations ### 1. Let it slide ( General Use ) - Meaning: To ignore or allow something ( usually a mistake or misbehavior ) to go unpuni ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Here are common collocations ### 1. On the cusp of ( something ) - Meaning: At the point of transition or change. - English: "She was on the cus ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

### 1. Hang on to something ( literal ) – نگه داشتن چیزی ( به صورت فیزیکی ) - English: "Hang on to the railing so you don’t fall. " - Persian: "ن ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

### 1. Hang on to something ( literal ) – نگه داشتن چیزی ( به صورت فیزیکی ) - English: "Hang on to the railing so you don’t fall. " - Persian: "ن ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

### 1. Hang on to something ( literal ) – نگه داشتن چیزی ( به صورت فیزیکی ) - English: "Hang on to the railing so you don’t fall. " - Persian: "ن ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

### 1. Hang on to something ( literal ) – نگه داشتن چیزی ( به صورت فیزیکی ) - English: "Hang on to the railing so you don’t fall. " - Persian: "ن ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

### Persian ( Farsi ) Translations: 1. "بسه دیگه!" ( Bashe dige! ) → "Enough already!" ( Most common equivalent ) 2. "خیلی خوب، فهمیدم!" ( Kheili k ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

collocations ### 1. All around the world - English: "This product is popular all around the world. " - Persian: "این محصول در سرتاسر دنیا محبوب ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کودک خواهی - بچه باز ی ped, philia ### Root Words in English ( with Greek Origin ) : 1. "Pedo - " ( پدو ) – From Greek "παῖς" ( pais ) / "παιδός" ( ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاح "Bush League" در انگلیسی عمدتاً در دو حوزه ورزشی و عامیانه کاربرد دارد و معانی متفاوتی ارائه می دهد. ### ۱. معنی اصلی در ورزش ( بیسبال ) مع ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مؤدبانه مخالفت کردن / با احترام ، نظر متفاوت داشتن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخفف lukewarm هم هست

پیشنهاد
٠

به شتر گفتند چرا ادرارت روب عقب میریزد ؟ گفت چه چیزم مثل همه کسان دیگر است لوله ادرار شتر رو به پایین و عقب است و بنابراین ادرارشان رو به پایین و عق ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Here’s a comprehensive list of "in and out" collocations : ### 1. Physical Movement ( ورود و خروج فیزیکی ) - Go in and out فارسی: داخل و خارج شد ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Here are common English collocations with the verb "interrogate" ( بازجویی کردن / پرس و جو کردن ) : - - - ### 1. Interrogate a suspect فارسی: از ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Here are common English collocations with "immutable" ( به معنای �تغییرناپذیر�، �ثابت�، یا �پایدار� ) : - - - ### 1. Immutable law فارسی: قانون ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

common English collocations with "sweats" ( as in sweatpants/sweatshirts ) - - - ### 1. Put on sweats فارسی: لباس راحت پوشیدن / سویشرت و شلوار و ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

in, de, fatigue, - able The word "indefatigable" comes from the following root words: ### 1. Prefix: "in - " ( Latin ) - Meaning: "not" ( negati ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلیل نامگذاری میز چرخان به "Lazy Susan" ( لیزی سوزان ) در انگلیسی جالب و تا حدی مبهم است، اما چند نظریه رایج وجود دارد: ### 1. تسهیل دسترسی بدون زحم ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Here are some common collocations with the word "scrumptious" : ### 1. Scrumptious food Persian: غذای خوشمزه و دلچسب - Example: The restaurant s ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

چاه مکن بهر کسی اول خودت دوم کسی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

### 1. Garden Allotment زمین تخصیصی باغداری / قطعه باغ ✅ "She grows organic vegetables on her garden allotment. " ✅ "او سبزیجات ارگانیک را در قطعه ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

### 1. Prosecute a Crime تعقیب قانونی یک جرم ✅ "The state will prosecute the crime to the fullest extent of the law. " ✅ "دولت این جرم را تا حد کا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این اصطلاح از قرن ۱۸ میلادی در انگلیسی رایج شد، اما منشأ دقیق آن نامشخص است. چند نظریه معروف وجود دارد #### ۱. نظریه چاپخانه های قدیمی ( حروف سربی ) ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

### 1. Plop down معنی: با صدای "تاپ" نشستن/انداختن ✅ "He plopped down on the couch after work. " ✅ "بعد از کار با یک ضمه صدا روی مبل افتاد. " - ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

### 1. Pay ( the price ) down the line معنی: تاوان دادن در آینده / عواقب چیزی را در بلندمدت پرداخت کردن ✅ "If you ignore your health now, you'll pa ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Collocations with "Succumb" ( تسلیم شدن / درگذشتن / مغلوب شدن ) Here are common collocations with "succumb" in English along with their Persian tra ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

slander : تهمت - افترا slender : لاغر - باریک

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

slander : تهمت - افترا slender : لاغر - باریک

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هم نشینی های "Exquisite" در انگلیسی با ترجمه فارسی کلمه "Exquisite" به معنی ظریف، فوق العاده زیبا، یا لطیف است و در ترکیبات مختلفی به کار می رود. ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هم نشینی های ( Collocations ) عبارت "Out for" در انگلیسی با ترجمه فارسی ### ۱. هدف گیری/قصد انجام کاری ✅ ترجمه: دنبال [چیزی] بودن، در پی [چیزی] بودن ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هم نشینی های ( Collocations ) کلمه "Toil" در انگلیسی با ترجمه فارسی کلمه "Toil" به معنای کار سخت و طاقت فرسا است و در ترکیبات مختلفی استفاده می شود. ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترجمه و معادل های عبارت "Gaga over this dame" به فارسی: ### ۱. معنی اصلی ( شیفتگی شدید ) ✅ ترجمه: "دیوانه این دختره شدن" ✅ معادل عامیانه: "ریختن ر ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترجمه و معادل های عبارت "Gaga over this dame" به فارسی: ### ۱. معنی اصلی ( شیفتگی شدید ) ✅ ترجمه: "دیوانه این دختره شدن" ✅ معادل عامیانه: "ریختن ر ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

### ۱. در ورزش بیسبال ( معنی اصلی ) ✅ ترجمه: محل استراحت پیچرهای ذخیره - مثال: "The relief pitchers were warming up in the bullpen. " ( "پیچرهای ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

کلمه "Scour" معانی مختلفی از جمله جستجوی دقیق، ساییدن، پاکسازی و خراش دادن دارد. ### ۱. معنی جستجوی دقیق و گسترده ✅ ترجمه: گشتن، زیر و رو کردن، تفح ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

### ۱. در ورزش گلف ( معنی اصلی ) : ✅ "بزن بریم سمت چمن!" ( منظور ضربه زدن به سمت �گرین� یا چمن ویژه گلف ) - مثال: "After this shot, let's go fo ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمه "Menace" به معنای تهدید، خطر، یا عامل تهدیدآمیز است و در ترکیبات مختلفی استفاده می شود. ### ۱. تهدید فیزیکی/جسمی ✅ ترجمه: خطر، تهدید، عامل تهد ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

### ۱. Snag ( به معنای "گرفتن / گیر کردن" ) ✅ معادل عامیانه: گیر انداختن، قاپیدن، چسبیدن به چیزی - Snag a ticket → یه بلیت گیر آوردن / چسبوندن " ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان عامیانه و به ویژه در گویش خیابانی یا اصطلاحات مربوط به دزدی یا ورود غیرمجاز، عبارت "snag the lock" می تواند به معانی زیر ترجمه یا تفسیر شود: ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Swap Meet : معنی تحت الفظی : گردهمایی برای مبادله کالا بازار مبادله/حراج دست دوم