پیشنهادهای learner (٦,٥٣٧)
### ۱. معنای اصلی "Hopper" ( به عنوان اسم ) : - ظرف/مخزن دانهای: - مثال: "The rice hopper was full. " → "مخزن برنج پر بود. " - کاربرد: در ماشین ...
در زبان انگلیسی، کلمه "solitary" ( به معنای �تنها�، �منزوی�، یا �تک� ) در ترکیب های مختلفی استفاده می شود. - - - ### 1. Solitary confinement ( ح ...
مدل مویی که مثل تاج خروس ، موی وسط سر بلند است و موی سمت راست و جپ سر کوتاه .
### 1. Faux pas ( اشتباه اجتماعی / بی تعارفی ) - EN: Wearing jeans to the wedding was a major faux pas. - FA: پوشیدن شلوار جین در عروسی یک بی تعا ...
### 1. Faux pas ( اشتباه اجتماعی / بی تعارفی ) - EN: Wearing jeans to the wedding was a major faux pas. - FA: پوشیدن شلوار جین در عروسی یک بی تعا ...
### 1. Faux pas ( اشتباه اجتماعی / بی تعارفی ) - EN: Wearing jeans to the wedding was a major faux pas. - FA: پوشیدن شلوار جین در عروسی یک بی تعا ...
### 1. Faux pas ( اشتباه اجتماعی / بی تعارفی ) - EN: Wearing jeans to the wedding was a major faux pas. - FA: پوشیدن شلوار جین در عروسی یک بی تعا ...
### 1. Faux pas ( اشتباه اجتماعی / بی تعارفی ) - EN: Wearing jeans to the wedding was a major faux pas. - FA: پوشیدن شلوار جین در عروسی یک بی تعا ...
تلفظ: ریکُشی
Con, form, ing Con: with, together, completely Form: shape
city : شهرداری - شهر code: قانون city code : قانون شهرداری
### 1. To Excuse Someone ( بخشیدن / چشم پوشی کردن ) - EN: "I'll give you a pass this time because you apologized. " FA: "این بار به خاطر عذرخواهی ...
### 1. Cheap/Low Quality ( ارزان قیمت/بی کیفیت ) - EN: "The hotel had chintzy plastic furniture. " FA: "هتل مبلمان پلاستیکی ارزان قیمت داشت. " ...
"What a load off! The test results were negative. " "چه راحت شدم! جواب آزمایش منفی بود. " "What a load off! The report is submitted. " "خلاص شدم! گز ...
### I. Physical Appearance & Expressions 1. Grim face ( چهرهٔ عبوس ) - "The judge had a grim face throughout the trial. " "قاضی در تمام طول دادگا ...
### 1. "The light emanates from the ceiling. " نور از سقف ساطع میشود. ### 2. "Confidence emanated from her voice. " اعتمادبه نفس از صدایش موج میز ...
### 1. ریشه اصلی اصطلاح: این اصطلاح از سه جزء اصلی تفنگهای قدیمی گرفته شده است: - Lock ( قفل ) : مکانیزم چکش/ماشه تفنگ - Stock ( کتفه/قنداق ) : بخ ...
### 1. "I'm busting" = I'm extremely full ( after eating ) Persian: "ترکیدم!" ( Literal: "I'm about to burst!" ) Example: "I can't eat another bit ...
### 1. Lowdown ( Noun ) - The True Facts or Inside Information Persian: اطلاعات محرمانه / حقایق پشت پرده - English: "Give me the lowdown on what h ...
### 1. Finishing Something تمام کردن / به پایان رساندن - "I need to get through with this report by Friday. " "باید این گزارش را تا جمعه تمام کن ...
هر پیشرفتی هزینه ای داره . باید هزینه اش را پرداخت
هر پیشرفتی هزینه ای داره . باید هزینه اش را پرداخت
هر پیشرفتی هزینه ای داره . باید هزینه اش را پرداخت
the spagetti is not al dente : ماکارونی له و نرم است . دندانگیر نیست
### 1. Basic Usage ( راه/جاده عوارضی ) EN: "We took the toll road to save time. " FA: "برای صرفه جویی در زمان، از جاده عوارضی استفاده کردیم. " EN ...
لانه بی عدالتی - ماوای ظلم - مرکز فساد
### 1. اندام های انتهایی بدن ( Limbs - Hands & Feet ) معنی: - The farthest or outermost parts of the body ( hands and feet ) مثال انگلیسی: "Doc ...
### 1. اندام های انتهایی بدن ( Limbs - Hands & Feet ) معنی: - The farthest or outermost parts of the body ( hands and feet ) مثال انگلیسی: "Doc ...
### 1. Literal Meaning ( Rare ) When confirming something was genuine over a period of time - EN: "After testing the gold, I can confirm it's been ...
### In Persian ( Farsi ) : 1. آدونیس ( Adonis ) - معانی: - جوان بسیار زیبا و جذاب - شخصیت اساطیری یونانی که مورد عشق آفرودیت ( الهه عشق ) و پر ...
### 1. Be through with ( someone/something ) - EN: "I'm finally through with all this drama!" FA: "بالاخره از این همه درام خلاص شدم!" - EN: "Sh ...
### 1. Be through with ( someone/something ) - EN: "I'm finally through with all this drama!" FA: "بالاخره از این همه درام خلاص شدم!" - EN: "Sh ...
### تمام معانی و کاربردهای "About Time" #### ۱. معنی اصلی: "دیگه وقتشه / بالاخره" ( برای کارهایی که با تأخیر انجام شده اند ) - EN: *"It's about ...
#### ۱. تعریف کلی: انگلیسی: A neutral area separating conflicting forces or regions. فارسی: منطقه حائل — منطقه ای خنثی که برای جداسازی نیروها یا من ...
### 1. Sclerosis ( اسکلروزیس ) - EN: Abnormal hardening of body tissue. - FA: سخت شدن غیرطبیعی بافت های بدن. - - - ### 2. Arteriosclerosis ( ...
### 1. Sclerosis ( اسکلروزیس ) - EN: Abnormal hardening of body tissue. - FA: سخت شدن غیرطبیعی بافت های بدن. - - - ### 2. Arteriosclerosis ( ...
### 1. Sclerosis ( اسکلروزیس ) - EN: Abnormal hardening of body tissue. - FA: سخت شدن غیرطبیعی بافت های بدن. - - - ### 2. Arteriosclerosis ( ...
### 1. Sclerosis ( اسکلروزیس ) - EN: Abnormal hardening of body tissue. - FA: سخت شدن غیرطبیعی بافت های بدن. - - - ### 2. Arteriosclerosis ( ...
### 1. Sclerosis ( اسکلروزیس ) - EN: Abnormal hardening of body tissue. - FA: سخت شدن غیرطبیعی بافت های بدن. - - - ### 2. Arteriosclerosis ( ...
### 1. Sclerosis ( اسکلروزیس ) - EN: Abnormal hardening of body tissue. - FA: سخت شدن غیرطبیعی بافت های بدن. - - - ### 2. Arteriosclerosis ( ...
### 1. Sclerosis ( اسکلروزیس ) - EN: Abnormal hardening of body tissue. - FA: سخت شدن غیرطبیعی بافت های بدن. - - - ### 2. Arteriosclerosis ( ...
### 1. Sclerosis ( اسکلروزیس ) - EN: Abnormal hardening of body tissue. - FA: سخت شدن غیرطبیعی بافت های بدن. - - - ### 2. Arteriosclerosis ( ...
### 1. Sclerosis ( اسکلروزیس ) - EN: Abnormal hardening of body tissue. - FA: سخت شدن غیرطبیعی بافت های بدن. - - - ### 2. Arteriosclerosis ( ...
right on cue
right on time
ترجمه تحت اللفظی: "Right on cue" = دقیقاً سر وقت / در لحظهٔ مناسب "Cue" در اصل از تئاتر و سینما آمده و به علامتی ( نور، صدا، یا حرکت ) اشاره دارد که ...
یک اصطلاح عامیانه و غیررسمی برای توصیف فردی ( معمولاً زن ) که بسیار جذاب و داغ است. ( معادل های نزدیک: "خیلی خوشگل"، "سکسی"، "چشم نواز" ) - - - ...
word gets out خبر پخش میشه - بقول دوستمون می پیچه
خبر پخش میشه word gets around
induce labor :induce labour : القای زایمان