dame

/ˈdeɪm//deɪm/

معنی: خانم، کدبانو، بانو، مادام، بیبی، مدیره
معانی دیگر: (انگلیس - حرف بزرگ) عنوان خانمی که به او نشان knighthood اعطا شده است، دیم، (امریکا - عامیانه) زن، دختر، (در اصل - حرف بزرگ) کدبانو، بانوی کاخ، (زن مسن و با تجربه) عاقله زن، (انگلیس) عنوان قانونی همسر بارونت یا نایت (knight)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an honorific term used in the past for a woman in authority, such as a head of household.

(2) تعریف: (cap.) in Britain, a woman's title comparable to knight; formerly, the title of the wife of a knight or baronet.

(3) تعریف: (slang; often considered derogatory) a woman.

جمله های نمونه

1. the dame is loaded with money!
زنه حسابی پولداره !

2. the grand dame of american opera
بزرگ بانوی اپرای آمریکا

3. Barry Humphries's alter ego Dame Edna has taken the US by storm.
[ترجمه گوگل]آلتر ایگوی بری هامفریز، دام ادنا، ایالات متحده را تحت تأثیر قرار داده است
[ترجمه ترگمان]شخصیت تغییر یافته \"بری Humphries\" (Edna Edna)با طوفان ایالات متحده را تسخیر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Dame Ellen Terry was a famous actress.
[ترجمه گوگل]دیم الن تری بازیگر مشهوری بود
[ترجمه ترگمان]خانم الن تری بازیگر مشهوری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The dame tell of her experience as a wife and mother.
[ترجمه گوگل]دختر از تجربه خود به عنوان همسر و مادر می گوید
[ترجمه ترگمان]خانم از تجربه خود به عنوان زن و مادر حکایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was made a Dame in the Queen's Birthday Honours list.
[ترجمه گوگل]او در فهرست افتخارات تولد ملکه به عنوان یک دختر شناخته شد
[ترجمه ترگمان] اون یه لیست از لیست Honours \"کوئین\" درست کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Vivienne Westwood is the grande dame of British fashion.
[ترجمه گوگل]ویوین وست وود، بانوی بزرگ مد بریتانیایی است
[ترجمه ترگمان]\"ویوین\" (Vivienne Westwood)یک بانوی بزرگ انگلیسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Dame Joan appeared to tumultuous applause and a standing ovation.
[ترجمه گوگل]دام ژان با تشویق شدید و تشویق ایستاده ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]خانم جون با تشویق و تشویق تماشاگران شروع به تشویق جمعیت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Who does that dame think she is?
[ترجمه گوگل]اون دختر فکر میکنه کیه؟
[ترجمه ترگمان]اون خانم فکر می کنه کیه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Dame Janet Fookes, who could become the Tory nominee for the first woman Speaker.
[ترجمه گوگل]خانم جانت فوکس، که می تواند نامزد حزب محافظه کار برای اولین زن بلندگو شود
[ترجمه ترگمان]\"جنت Fookes\"، که می تواند نامزد حزب محافظه کار برای اولین سخنگوی زن شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Dame Ermengilde, her nose in the air, chose to ignore them.
[ترجمه گوگل]ارمنگیلد که دماغش در هوا بود، ترجیح داد آنها را نادیده بگیرد
[ترجمه ترگمان]Dame در هوا بینی اش را گرفته بود تا آن ها را نادیده بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He attended dame school and Erasmus Smith's School in Galway and at sixteen he was earning his living as a tutor.
[ترجمه گوگل]او در مدرسه ابتدایی و مدرسه اراسموس اسمیت در گالوی تحصیل کرد و در شانزده سالگی به عنوان معلم خصوصی امرار معاش می کرد
[ترجمه ترگمان]در مدرسه dame و مدرسه اراسموس اسمیت در Galway تحصیل کرد و در شانزدهسالگی به عنوان معلم سرخانه مشغول به تحصیل درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But yesterday, possums, Dame Edna Everage revealed that she was fed up with rubbing shoulders with the rich and famous.
[ترجمه گوگل]اما دیروز، دیم ادنا اوریج فاش کرد که از دست زدن به افراد ثروتمند و مشهور خسته شده است
[ترجمه ترگمان]اما دیروز، possums، ادنا Everage آشکار کرد که او از مالیدن شانه با ثروتمندان و مشهوری تغذیه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Dame Edna and sausage rolls come immediately to mind.
[ترجمه گوگل]دیم ادنا و رول های سوسیس بلافاصله به ذهن می آیند
[ترجمه ترگمان]Dame و sausage فورا به ذهنم می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The author of Dame Sirith was fully able to exploit such prosodic devices to good effect.
[ترجمه گوگل]نویسنده Dame Sirith به طور کامل قادر بود از چنین ابزارهای عروضی به خوبی بهره برداری کند
[ترجمه ترگمان]مولف of به طور کامل قادر به بهره برداری از چنین وسایلی برای تاثیر خوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خانم (اسم)
wife, mistress, dame, lady, madam, missy, donna, mademoiselle, dona, gentlewoman, goodwife, signora

کدبانو (اسم)
mistress, dame, housewife, matron

بانو (اسم)
mistress, woman, dame, lady, madam, matron, ladyship, donna, dona, gentlewoman, goodwife, grand dame

مادام (اسم)
dame, lady, madame

بیبی (اسم)
dame

مدیره (اسم)
directrix, directress, dame, matron, governess, headmistress

انگلیسی به انگلیسی

• madame, lady, ma'am
in informal american english, dame is a term that is used by some men to refer to women.
in britain, dame is a title given to a woman as a special honour because of important service or work that she has done.

پیشنهاد کاربران

عقیله . عقیله خانم . عقیله زن
عاقله
عاقله زن
لبیبه
Noun - countable :
1 - American English - old fashioned informal :
یک زن
یک خانم
2 - British English :
خانم
( فامیلی خنده دار است که در پانتومیم های طنز ایام کریسمس، بر روی بازیگر مردی که نقش زن را بازی می کند، گذاشته می شود. )
...
[مشاهده متن کامل]

3 - British :
سرکار خانم ( لقب داده شده به زنانی که کارهای بزرگ و شایسته ای انجام داده اند و به نوعی این لقب نشان افتخاری برای آنهاست و معادل با لقب sir برای آقایان است. )
به عنوان مثال :
She was made a Dame in 1992
به عنوان مثال :
You should have seen the dame

منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/dame
شیرزن
گیس سفید
Madame

بپرس