پیشنهادهای حسین قربانی (مدرس سه زبان) (٣,١٥٩)
متقاعد کردن، محکم کردن He tried to convince his parents to let him go on the trip. او سعی کرد پدر و مادرش را متقاعد کند که به او اجازه بدهند بروید.
بینش، دید، دانش Her research provided valuable insights into the topic. تحقیقات او بینش های ارزشمندی در مورد موضوع ارائه داد.
تحویل، ارسال The delivery of the package was delayed due to bad weather. به دلیل آب و هوای بد، تحویل بسته تاخیر داشت.
توافق، قرارداد They reached an agreement on the terms of the contract. آن ها در مورد شرایط قرارداد توافق رسیدند.
عروسی، مراسم ازدواج The wedding ceremony will take place next month. مراسم عروسی ماه آینده برگزار خواهد شد.
تصور کردن، فرض کردن Close your eyes and imagine a peaceful place. چشمانتان را ببندید و یک مکان آرام را تصور کنید.
پست، مطلب I saw your post on social media. مطلب شما را در رسانه های اجتماعی دیدم.
هفتگی We have a weekly meeting every Monday. هر دوشنبه ما یک جلسه هفتگی داریم.
آن ها، آن دسته Those books on the shelf belong to my brother. آن کتاب ها روی قفسه متعلق به برادرم است.
ریختن، پاشیدن She poured tea into the cups. او چای را در فنجان ها ریخت.
دست پر، دسته ای کوچک She grabbed a handful of candies from the jar. او یک دست پر آبنبات از بانکه گرفت.
داده ها، اطلاعات The data collected from the experiment will be analyzed. داده های جمع آوری شده از آزمایش تجزیه و تحلیل خواهد شد.
قایق We took a boat trip along the river. ما یک سفر با قایق در امتداد رودخانه داشتیم.
بسیار بزرگ، عظیم، شگفت انگیز The company achieved tremendous success in a short period of time. این شرکت در مدت زمان کوتاهی موفقیت بسیار بزرگی را ...
دانشگاه، محوطه دانشگاهی The campus was bustling with students on the first day of classes. محوطه دانشگاه در اولین روزهای کلاس ها پر از دانشجویان ب ...
واکنش His reaction to the news was one of surprise. واکنش او به خبر یکی از تعجب بود.
پیشنهاد شده، پیشنهادی The proposed changes to the company's policies were met with mixed reactions. تغییرات پیشنهاد شده در سیاست های شرکت با واکنش ...
پای She baked a delicious apple pie for dessert. او یک پای سیب خوشمزه برای دسر پخت.
دیدن، چشم انداز The sight of the sunset over the ocean was truly magnificent. دیدن غروب آفتاب روی اقیانوس واقعاً شگفت انگیز بود.
بمب The bomb exploded with a loud bang. بمب با صدای بلند منفجر شد.
شناور The boat can float on water. قایق می تواند روی آب شناور باشد.
درک، فهم She has a good understanding of the subject. او درک خوبی از موضوع دارد.
دوازده There are twelve months in a year. در یک سال دوازده ماه وجود دارد.
دومین، دوم، ثانیه ای، ثانیه She was the second person to arrive at the party. او دومین نفری بود که به مهمانی رسید.
نوشیدنی الکلی سرشار از کربن دی اکسید که از جوانب مختلف دنیا تولید و مصرف می شود. مثال: We enjoyed a beer at a pub. ما به یک پاب برای نوشیدن بیرون ...
رنگ های ملایم و پررنگ که معمولاً در نقاشی ها و طراحی های هنری به کار می روند. مثال: The artist used pastel colors to paint the landscape, adding b ...
اطلاعات مثال: She provided us with valuable information about the project. او به ما اطلاعات ارزشمندی درباره پروژه فراهم کرد.
رویداد، واقعه مثال: The concert was the biggest event of the year. کنسرت بزرگترین واقعه سال بود.
گفتگو، مکالمه We had a long conversation about politics and current events. ما یک گفتگوی طولانی درباره سیاست و رویدادهای کنونی داشتیم.
نمایش دادن، تصویر کشیدن The actor portrayed a troubled artist in the movie. بازیگر در فیلم یک هنرمند مشکل دار را نمایش داد.
طرفدار برانگیز، سخنران منحرف The politician was accused of being a demagogue who manipulated public emotions for his own gain. سیاستمدار به اتهام با ...
آسیایی My friend is Asian and she speaks Chinese fluently. دوست من آسیایی است و به زبان چینی با تسلط صحبت می کند.
فضا، فضای خالی The room was filled with plants, there was no space for anything else. اتاق پر از گیاهان بود و جا برای هیچ چیز دیگری باقی نمانده بود.
عملیاتی، فعال مثال: The hospital has state - of - the - art operating rooms. بیمارستان اتاق های عملیاتی پیشرفته دارد.
رد کردن، صرف نظر کردن مثال: The judge dismissed the case due to lack of evidence. معنی مثال: قاضی پرونده را به دلیل کمبود شواهد رد کرد.
نام، اسم مثال: What's your name? نام شما چیست؟ *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
صحنه، منظره مثال: The accident scene was chaotic. صحنه تصادف پر از هرج و مرج بود. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
ارتش، نیروی نظامی مثال: He joined the army after finishing high school. معنی: او پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان به ارتش پیوست.
پچیدن، کلیک، یک صدای تند و خشن مثال: She snapped her fingers to get the waiter's attention. معنی: او انگشتانش را پچید تا توجه سرویسکار را جلب کند.
الهام بخشیدن، انگیزه دادن مثال: Her speech inspired many people to pursue their dreams. معنی: سخنرانی او باعث الهام بخشیدن به بسیاری از افراد برای د ...
نسخه، ویرایش مثال: I have the latest version of the software installed on my computer. آخرین نسخه نرم افزار را بر روی کامپیوترم نصب کرده ام.
مذهبی، متدین مثال: She comes from a very religious family and goes to church every Sunday. او از یک خانواده بسیار مذهبی است و هر یکشنبه به کلیسا می ...
ایمن، محکم، امن مثال: Make sure to secure all the doors and windows before leaving the house. اطمینان حاصل کنید که تمام درها و پنجره ها را قبل از خر ...
موسس، بنیانگذار مثال: Steve Jobs was one of the founders of Apple Inc. استیو جابز یکی از بنیان گذاران شرکت اپل بود. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی اس ...
علاقمند بودن به برخی از زبان آموزان اشتباها بجای in از to استفاده می کنند.
حرف اضافه دوستان دقت داشته باشید که بعد از حروف اضافه، فعل بصورت ing دار می آید: : She is interested in learn Spanish. ( غلط ) : She is interested ...
دوستان دقت داشته باشید بعد از modal verb، فعل بصورت بدون to می آید. : I can to speak English. ( غلط ) : I can speak English. ( صحیح )
پزشکی پیشگیری کننده Regular exercise and a healthy diet are essential for preventive medicine against heart disease. ( ورزش منظم و رژیم غذایی سالم ...
آزمایشگاه Blood samples were sent to the laboratory for analysis. ( نمونه های خون برای تحلیل به آزمایشگاه ارسال شدند. )
فیزیوتراپی After surgery, he underwent physiotherapy to regain strength in his injured leg. ( بعد از جراحی، او فیزیوتراپی را طی کرد تا قدرت پای زخ ...