تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

( جمع ) تاریکی فزاینده ( پس از غروب ) He stepped back into the shadows

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

بصورت تصادفی/اتفاقی I accidentally stepped on her toe من تصادفا پا گذاشتم رو انگشت اون خانم/دختر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

He stepped smartly aside to avoid her پسره/مرده هوشمندانه راهش رو کج کرد تا که با اون دختر/زن روبرو نشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

با احتیاط 1 ) He stepped gingerly over the cat او با احتیاط از روی گربه گام برداشت ( رد شد ) 2 ) Myra stepped gingerly through the rows of plants م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

با احتیاط، محتاطانه We had to step carefully to avoid the broken glass

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

شل کردن/شدن He loosened his tie

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

✅ آراسته و آماده ✅ خوش نما و مقبول و دلپذیر ( معمولاً برای کسی که به خودش رسیده و لباس مناسبی پوشیده ) 👈🏿 Giulio was looking quite presentable ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

پیراهن راه راه Do you suppose it would be offending against good taste to wear a patterned tie with my striped shirt?

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

طرح دار Do you suppose it would be offending against good taste to wear a patterned tie with my striped shirt?

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

E. g. Can you see the ties for the rubbish bags in the cupboard? میتونی اون بندهای گره زنی کیسه زباله ها رو تو کابینت ببینی ( =پیدا کنی و بیاری ) ؟

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

E. g. Most evenings there's a party and the dress code is strict - black tie only

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

verb ربط/ارتباط دادن، مربوط کردن/دانستن ( relate= ) 1 ) Is the allergy tied to dairy products, for example? 2 ) Can you tie his behaviour up with ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

کاغذ رنگی، نوار یا روبان رنگی و آویخته We tied balloons and streamers to the ceiling ready for the party

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

تیر، تیرک ( دیرک ) A sailor threw a rope ashore and we tied the boat to a post چابک/اسب سوار، تیر چراغ برق/تلفن و غیره A post had been driven ( = ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

روبان She wrapped the present and tied it with ribbon

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

جهش، پرش ( کوتاه ) With his feet tied together he could only move in little hops

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

وام مسکن I felt tied to the job while I had a mortgage to pay

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

E. g. Tie ( up ) your shoelaces, or you'll trip over them.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

کسی/حیوانی که انتظار میره برنده باشه ( در رقابت و مسابقات ) She had laid $100 on the favourite اون زن روی حیوون مد نظرش ۱۰۰ دلار شرط بندی کرد تو او ...

پیشنهاد
١

E. g Little did he know they had laid a trap for him فکرشم نمی کرد که اونا تله گذاشته باشن واسش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

to lay somebody under an obligation to do something کسی را زیر التزام/تعهد انجام کاری قرار دادن/گذاشتن ( شخصی را ملزم به انجام چیزی/کاری نمودن )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

[NOUN] ✔️ لایحه ( قانونی ) The bill was laid before Parliament این لایحه از پیش به مجلس ارائه شده بود ✔️ فاکتور - صورت حساب 💠 Good morning. Go ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

( بار ) مسئولیت 1 ) to lay a responsibility/burden on somebody ( بار ) مسئولیت بر دوش کسی گذاشتن 2 ) Failing to act now will merely lay the burden ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

از قبل، از پیش The bill was laid before Parliament اون لایحه از قبل ارائه شد به پارلمان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

The cuckoo lays its eggs in other birds' nests کوکوها معمولا تو لونه/آشیونه دیگر پرندگان تخم می کنن/میذارن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

They had laid the groundwork for future development اونا پایه ها/پیش نیازها/ملزومات توسعه در آینده را پی ریزی کرده بودند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

✅پایه ✅پایه ریزی ✅زیرساخت ( در مورد هر چیزی ) 1 ) A series of short - term goals lays the foundation for long - term success یه سری/سلسله/مجموعه ا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Thirteen U - boats left their base to lay mines in British waters سیزده تا زیردریایی از آلمان، پایگاه خود را ترک کردند تا در آبهای بریتانیا مین پخش ک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

خط آهن سریع السیر/مافوق سریع ( High Speed Track= ) Build tracks that let you go really fast. True high - speed rail, in excess of 125 mph, require ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

خط آهن سریع السیر/مافوق سریع ( High Speed Rail= ) Build tracks that let you go really fast. True high - speed rail, in excess of 125 mph, requires ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

خط آهن، خط راه آهن The first high - speed track was laid between Paris and Lyons اولین خط راه آهن سریع السیر بین شهرهای پاریس و لیون ( در کشور فران ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

شهر لیون ( فرانسه ) The first high - speed track was laid between Paris and Lyons اولین خط راه آهن سریع السیر بین شهرهای پاریس و لیون ( در کشور فرا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

وضع کردن - وضع کردن مالیات غیر حرفه ای ▪️▪️▪️ قانون گذاشتن ▪️▪️▪️ قرار دادن ▪️▪️▪️ طرح کردن - مطرح کردن ▪️▪️▪️ توطئه چیدن ▪️▪️▪️ پهن کردن/شدن 1 ) lay ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

صاف، بدون چین ( پارچه و لباس ) The cloth should be laid flat پارچه بایستی صاف و بدون چین پهن/باز بشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

تاج گل Relatives laid wreaths on the grave

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

( کار و غیره ) دون پایه/پست/سطح پایین ( از لحاظ پرستیژ و اینها ) Immigrants do much of the menial labor in town, picking fruit, cleaning hotel ro ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

همراه با تجزیه و تحلیل، از روی فکر If you pick stocks thoughtfully and hold them patiently, your gains should be considerable بدقت He studied her f ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

۱ ) که بر اساس آن، که به موجب آن ۲ ) که در آن :One of the definitions for pick to choose particular shares in which to invest

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

۱ ) منصفانه You have not dealt fairly with me ۲ ) سراسر/کاملا/تماما ۳ ) تقریباً ، نسبتاً The plane was fairly empty so we had our pick of seats

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

( نوعی ) کرک/پرز ( پارچه و لباس ) I picked a piece of lint off my suit

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

( The MacKintosh Man ( 1973 مرد پالتو بارانی Directed by John Huston

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

گلوله ی پشم یا پنبه ( روی پارچه و جامه ی مستعل ) ، گردله های ریز ( روی لباس پشمی/بافته شده ) ، پرز، کرک She sat there sulking and picking the pi ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

اخم و تخم/بداخلاقی کردن She sat there sulking and picking the pills off her sweater

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

میوه باد انداخته/پا درختی I tend to leave the windfalls for the birds to pick at

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

Verb از بین رفتن - نابود شدن 💠 You ought to pick those lettuces before they shrivel and die ⭐⭐⭐ Noun/Verb ( مکانیک ) حدیده - بشکل حدیده در اوردن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

⁦✔️⁩معنی آبادیس پژمردن و ورچلوسیدن ( میوه و سبزی ) ، ورچلونیدن ( میوه و سبزی ) You ought to pick those lettuces before they shrivel and die

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

کاهو You ought to pick those lettuces before they shrivel and die

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

- مخاط - خلط ) حلق، بینی، دستگاه تناسلی و سایر قسمتهای بدن - مف ( هم می تونه خشک شده هم میتونه لیز و لزج باشه ) - آب دماغ MEANING - a thick liquid ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

لاشه ( به ویژه لاشه حیوان ) The carcass had been picked clean ( = all the flesh had been removed ) by other animals and birds

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

پوست/جای زخم The child continued picking ( at ) a sore on his leg ( = trying to remove parts of it with his fingers )