subscription

/səbˈskrɪpʃən//səbˈskrɪpʃən/

معنی: اشتراک، تعهد پرداخت، ابونمان، پول اعانه، وجه اشتراک مجله
معانی دیگر: (امور خیریه و غیره) مبلغ تقبل یا تعهد شده، اعانه، کمک مالی، (روزنامه و غیره) آبونمان، حق اشتراک، امضا، دستینه، صحه گذاری، دستینه گذاری، سند امضا شده، مدرک دستینه دار، (به ویژه کتبی) توافق، تایید، رضایت نامه، توافق نامه، اجازه نامه، (تئاتر و کنسرت و غیره) بلیط سالیانه، اشتراک فصلی، عضویت، حق عضویت، بخشی از نسخه ی دکتر که مربوط به داروساز است، (کلیسای انگلیکان) پذیرش 39 اصل شرعی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: subscriptive (adj.)
(1) تعریف: a contract to receive a specified number of issues of a publication or tickets to a series of events, usu. paid for in advance.

(2) تعریف: something subscribed or subscribed to.

(3) تعریف: the act of subscribing.

جمله های نمونه

1. the subscription amounted to 5000 dollars
جمع وجوه تقبل شده بالغ بود بر 5000 دلار.

2. your subscription has lapsed
آبونمان شما تمام شده است.

3. a trial subscription to a magazine
آبونمان امتحانی یک مجله

4. to renew one's subscription
آبونمان خود را تجدید کردن

5. i am planning to discontinue my subscription
خیال دارم آبونمان خود را قطع کنم.

6. They decided to raise money by subscription.
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند از طریق اشتراک پول جمع کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها تصمیم گرفتند که پول را با اعانه جمع کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Are you interested in taking out a subscription to Newsweek ?
[ترجمه گوگل]آیا علاقه مند به گرفتن اشتراک نیوزویک هستید؟
[ترجمه ترگمان]آیا به این علاقه داری که اشتراک مجله نیوزویک را قبول کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I have renewed my subscription to the evening paper.
[ترجمه گوگل]من اشتراک خود را در روزنامه عصر تمدید کردم
[ترجمه ترگمان]من subscription را به روزنامه عصر باز کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They decided to raise the money by subscription.
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند که پول را از طریق اشتراک جمع آوری کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها تصمیم گرفتند که پول را با اعانه جمع کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The magazine subscription expires with the current issue.
[ترجمه گوگل]اشتراک مجله با شماره فعلی منقضی می شود
[ترجمه ترگمان]اشتراک مجله با موضوع فعلی منقضی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We paid a subscription of 5 pounds yearly.
[ترجمه گوگل]ما سالانه 5 پوند اشتراک پرداخت می کردیم
[ترجمه ترگمان]ما سالانه مبلغ ۵ پوند را پرداخت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. to take out an annual subscription to 'Newsweek'
[ترجمه گوگل]برای گرفتن اشتراک سالانه "نیوزویک"
[ترجمه ترگمان]تا یک اشتراک سالیانه را به نیوزویک پیشنهاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A subscription was got up by the Old Boys to provide the school with a new pavilion.
[ترجمه گوگل]اشتراکی توسط Old Boys ایجاد شد تا یک غرفه جدید برای مدرسه فراهم کند
[ترجمه ترگمان]یک اشتراک شبانه روزی توسط پسران پیر برای فراهم کردن مدرسه با یک غرفه جدید تهیه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You may cancel your subscription at any time.
[ترجمه گوگل]می توانید در هر زمانی اشتراک خود را لغو کنید
[ترجمه ترگمان]ممکن است هر وقت subscription را لغو کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Taking the opportunity of arranging three subscription concerts in Strasburg he got stranded there because of serious flooding.
[ترجمه گوگل]او با استفاده از فرصت برگزاری سه کنسرت اشتراکی در استراسبورگ به دلیل سیل شدید در آنجا سرگردان شد
[ترجمه ترگمان]با صرف امکان ترتیب دادن سه کنسرت مشترک در Strasburg به دلیل سیل شدید در آنجا گرفتار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Alternatively, take out a subscription to Ideal Home.
[ترجمه گوگل]از طرف دیگر، یک اشتراک در خانه ایده آل بگیرید
[ترجمه ترگمان]متناوبا، یک اشتراک به خانه ایده آل انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اشتراک (اسم)
meet, sharing, unity, subscription

تعهد پرداخت (اسم)
subscription

ابونمان (اسم)
subscription

پول اعانه (اسم)
subscription

وجه اشتراک مجله (اسم)
subscription

تخصصی

[حسابداری] اشتراک ؛ تعهد پرداخت

انگلیسی به انگلیسی

• payment given for regularly scheduled performances or publications (i.e. magazine, concert series, etc.); endorsement, signing of one's name
a subscription is a fixed amount of money that you pay regularly in order to belong to a club or society, or in order to receive copies of a magazine or newspaper.

پیشنهاد کاربران

ابونمان
subscription ( عمومی )
واژه مصوب: حق اشتراک
تعریف: مبلغی که برای اشتراک استفاده از آب و برق و مطبوعات و امثال آن پرداخت شود
آبونمان

اشتراک ( روزنامه، مجله و غیره )
A magazine subscription usually only runs ( = can be used ) for one year
در حسابداری به معنی پذیره نویسی
فرمانبرداری
حق عضویت، حق اشتراک، آبنومان
( حسابداری ) پذیره نویسی سهام
هزینه درقبال. .

بپرس