تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

دور شدن He approached her but she drew away

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

لنگیدن، لنگ زدن ( در راه رفتن ) e. g. As he drew near, I could see that he was limping همانطور که مرده/آقائه نزدیک میشد، میدونستم ببینم که ( تو راه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

E. g. He was increasingly drawn to the idea of making short films پسره/آقائه بیش از پیش داشت علاقمند میشد به ایده ساخت فیلم های کوتاه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

E. g. We asked the surfing champion what first drew him to the sport ما از قهرمان موج سواری سوال کردیم اولین چیزی که اونو علاقمند کرد به این ورزش چی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

E. g. Animals are instinctively drawn to those who like them حیوون ها بصورت غریزی جذب کسایی میشن که خوششون از اونا میاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

E. g. Her screams drew passers - by to the scene جیغ هاش واسه رهگذارای اون صحنه جلب توجه می کرد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

E. g. Her screams drew passers - by to the scene جیغ کشیدن هاش جلب توجه کرد واسه رهگذرا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

The events continue to draw huge crowds رویدادها کماکان جمعیت عظیمی رو جذب خودشون می کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

E. g. The events continue to draw huge crowds رویدادها کماکان جمعیت ( های ) خیلی بزرگی جذب ( خودشون ) می کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

انتقادآمیز - نکوهشگرانه - منتقدانه The exhibition drew great critical attention اون نمایشگاه انتقادهای زیادی را متوجه خودش کرد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Her gaze was drawn irresistibly to the scene outside نگاه خیره زنده/خانمه سخت متوجه اون صحنه در بیرون بود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

[Noun] نگاه خیره ( =stare ) 1 ) Her gaze was drawn irresistibly to the scene outside نگاه خیره ی اون دختر سخت متوجه اون صحنه ی در بیرون بود 2 ) Sh ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

خبر، اطلاعیه، آگهی ( رادیویی/تلویزیونی/مطبوعاتی/رسانه ای ) 1 ) The announcement drew loud applause from the audience اون خبر/اطلاعیه صدای بلند کف ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

همراستایی، همسانی، مشابهت to draw a comparison/a parallel/an analogy/a distinction between two events بیان/ابراز کردن یا بزبان آوردن همسانی/مشابهت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تمایز، جدا شناخت to draw a comparison/a parallel/an analogy/a distinction between two events بیان/ابراز کردن یا بزبان آوردن ( وجه ) تمایز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

مقایسه to draw a comparison/a parallel/an analogy/a distinction between two events بیان/ابراز کردن مقایسه یا تشابه یا قیاس

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

شباهت نسبی to draw a comparison/a parallel/an analogy/a distinction between two events

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

بطور سفت و سخت The site's boundaries were tightly drawn by the Department of the Environment

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

استنباط، نتیجه گیری Is it possible to draw inferences about the environment during the Bronze Age?

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

زنده، بانشاط، پر جنب و جوش She write lively stories with sharply drawn characters پر جوش و خروش پر جنب و جوش پر کُنِش Plenty of activity in urban ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

ناخوشایند، ترسناک The report drew a grim picture of inefficiency and corruption

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

بی کفایتی، بی عرضگی The report drew a grim picture of inefficiency and corruption

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

distinction

پیشنهاد
٢

body shop

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

to be or continue at or near a particular level: 1 ) run at sth Inflation has been running at 2% for the past year 2 ) Inflation is running at 4%

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

to try to be elected to government or other position in an election: run against sb 1 ) She is running against a multi - millionaire businessman 2 ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

to try to be elected to government or other position in an election: 1 ) run for sth He ran for state Attorney General in 2010 2 ) Meyers decided t ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

شبکه های ( تلویزیونی/رادیویی ) بزرگ They ran the advertisement on all the major networks for a month

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

. E. g 1 ) Keep clear of the machines while they're running 2 ) Keep clear of the fans while they're running

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

A deep creek runs through the property یه نهر عمیق جاری بود تو اون ملک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

جلو بردن ( پخش ویدئو، فیلم و غیره ) Could you run the tape/film/video back/forwards, please?

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

رساندن/برگرداندن ( جایی و غیره ) A ) John said he’d run me back to school ( = take me there in his car ) B ) Could you run the tape/film/video bac ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

خراب شدن/از کار افتادن ( ماشین آلات ) The bus broke down on its run between Brighton and London

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

E. g. England's unbeaten run of ten games ended last night when they went down 4 - 2 to France انگلیس پس از ده بازی بدون شکست سرانجام دیشب ۲ - ۴ مغلو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

معنای آبادیس ✅ ( به ویژه لب ها را ) جمع کردن ( مانند در کیسه ) As the anthem rang out across the Khalifa International Stadium, Iran’s players ⭐pur ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

E. g. The school run in the morning increases congestion on the roads

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تئاتر، تماشاخانه They're doing a run at the Cambridge Playhouse

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

E. g. The plane swooped in on its bombing run هواپیما ( ی جنگی ) شیرجه زد/حرکت سریع نزولی انجام داد در عملیات/گردش بمبارانی ش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

✅برای به دست آوردن چیزی یا کسی کوشیدن ✅پیله کردن به ✅ ( عامیانه ) دوست داشتن Allowing the robot to cook food for me or drive car for me, is not some ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

The plane swooped in on its bombing run هواپیما ( ی جنگی ) شیرجه زد/حرکت سریع نزولی انجام داد در عملیات بمبارانی ش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Jim had just been on a run and was dripping with sweat جیم رفته بود واسه دوئیدن و عرق داشت ازش می چکید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

E. g. After the run they were fit to drop

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دنبال کردن ( سمت پایین/امتداد چیزی و غیره ) A ) She ran her finger along/down the page/list, looking for her name B ) The road runs along the coast ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

حرکت کردن روی ( ریل و غیره ) Trains run on rails ( = move along on top of them ) قطارها روی ریل حرکت می کنند انجام دادن They’re running tests on h ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

اشتراک ( روزنامه، مجله و غیره ) A magazine subscription usually only runs ( = can be used ) for one year

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

تن صدا How does she manage to run so fast at her age?" he asked in awed tones

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

( آمیزه ای از ترس و احترام و شگفتی ) حیرت How does she manage to run so fast at her age?" he asked in awed tones

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

هن هن کردن، نفس نفس زدن "I ran all the way home, " she puffed

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

1 ) They stripped naked and ran into the sea اونا لخت و برهنه شدن و پریدن تو آب دریا 2 ) He was lying naked on the bed اون پسر/مرد لخت تو تختخواب درا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

پریدن/دوئیدن/رفتن داخل ( آب و غیره ) They stripped naked and ran into the sea اونا لخت مادرزاد شدن و پریدن تو آب دریا