پیشنهادهای فانکو آدینات (٢,٣٣٤)
توقع: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آوت āvat ( سغدی ) چشمداشت ( دری ) .
مشوق: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: هازاک ( پهلوی ) پایسات pāyosāt ( مانوی: payos با پسوند پهلوی آت )
عمامه: سعدی در بوستان به عمامه پایبند غرور می گوید: معرف به دلداری آمد برش که دستار قاضی نهد بر سرش به دست و زبان منع کردش که دور منه بر سرم پایبند غ ...
خداحافظی: خدا واژه ای پارسی و حافظ عربی است که پسوند ی به آن افزوده شده است. همتای پارسی این است: مالاوایی mālāvāi ( کردی )
مخلوط: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: یومیک yumik ( پهلوی ) شیبان ŝibān، خشکار xoŝkār، ترومیده tarumide ( دری )
قلع و قمع: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: تار و مار.
قلع ( فلز ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ارژیژ aržiž ( سغدی )
استعاره: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: هنگار hangār ( مانوی )
استعاری: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: هَنگاری ( مانوی: hangārih )
مرخصی: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: آپریس āpris ( سغدی )
ریاست: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: سروری، پیشوایی ( دری ) پراشاس parāŝās ( سنسکریت: prāŝās ) سعدی: پراشاس به دست کسانی خطاست که از دست شا ...
ترک اعتیاد: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، اینهاست: اکت ازیک okat - azik ( سغدی )
اعتیاد: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: خوگیری ( دری ) ازیک azik ( سغدی )
سالن: این واژه ی فرانسوی، در سنسکریت صالا śālā و به معنی اتاق بزرگ بوده است.
وسط: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: میان، فخن faxan ( دری ) آنتر āntar ( سنسکریت: āntara ) خیراپ ( کردی: xerāp ) مینجا minjā ( لری )
ذخیره: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ستنج setanj ( دری ) اسفیژ esfiž ( سغدی: ثفیژ şfiž )
معناشناسی: ( فرانسه: semantique ) : بررسی ساختارها، پدیده های معنایی و نشانه ها، پیشوندها، پسوندها و میانوندهای یک زبان و پیوند حقیقی میان آنها؛ یافت ...
اشعیا: این نام در عبری اِشَعیا خوانده می شود.
حزقیال: این نام در عبری حِزِقیال hezeqyāl خوانده می شود.
سفر sefer این واژه در عبری به معنی کتاب است؛ می گویند سِفِر پیدایش، سفر خروج، سفر اعداد، سفر لاویان و سفر تثنیه.
استنشاق ( بوییدن ) همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: بویش ( دری ) بُیاگ boyāg ( پهلوی و مانوی ) استنشاق ( آب در بینی کردن ) . همتای پارسی این ا ...
ملیکه: این نام در سنسکریت melaka بوده به معنی انگیزه ی پیوستگی - دلیل اتحاد بوده است و فعل سببی از مصدر میل mil به معنی به هم پیوستن، نشست ـ جلسه ـ ا ...
رئوف: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: مژدیک maždik ( اوستایی: maždika ) ارشیتار arŝitār ( پهلوی: areŝitār ) هوپرمان huparmān ( پارتی )
انشعابات: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: گوگافان gugāfān ( مانوی با پسوند آن )
انشعاب: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: گوگاف gugāf ( مانوی )
خارج قسمت: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: آپتم āptam ( سنسکریت )
رفاقت: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: دوستی، یاری ( دری ) هیاری hayāri ( مانوی: hayyārih )
رفیق: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: دوست dust، سنگم sangam ( دری ) همباو hambāv ( مانوی ) هیار hayār ( مانوی: hayyār ) ( یک مثل فرانسوی: ...
فرانک farānak: این نام در پهلوی frānak نگاشته شده ( فرهنگ واژه های پهلوی بهرام فره وشی ) ؛ در سغدی frān و در سنسکریت prāna ( در سنسکریت واج ف نیست ) ...
احسان:یاری رساندن رایگان و بی چشمداشت به دیگری چه از دارایی، توان و یا اندیشه ی خویش و یا فراخواندن دیگران برای کمک به وی ( https://www. cnrtl. fr/d ...
مابعدالطبیعه: همتای پارسی اینهاست: زامنیژت zāmnižet ( سغدی: żāme - nižti ) منهیا manahyā ( اوستایی: manahya )
حیوان: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آژل āžel ( کردی ) ایستور istur ( پارتی )
امعا و احشا: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: انترانی antrāni ( سنسکریت )
آنتیکا: در سنسکریت به معنی خواهر بزرگ است.
حرمسرا: حرم واژه ای عربی است که واژه ی پارسی سرا به آن افزوده شده است: همتای پارسی این است: ایشکده iŝkade ( سغدی: iŝkate )
خیال: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ویمس vimes ( مانوی )
داخلی: داخل واژه ای عربی است که پسوند پارسی ی به آن افزوده شده است؛ همتای پارسی اینهاست: تویی، میانی، درونی ( دری ) آنتره āntara ( سنسکریت ) نندری ...
تماما: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: اسپتی espati ( سغدی ) آنتم āntam ( سنسکریت )
آنتیا āntyā. در سنسکریت یعنی گشاینده، باز کننده، گشایشگر.
ملایمت: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: نمرو namru ( سغدی )
تسویه حساب: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: آنرنیا ānrenyā ( سنسکریت: ānrenya )
تسویه: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: آنرن ānren ( سنسکریت )
مطالبات: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: اوسنل usenel ( اوستایی با پسوند جمع لکی اِل ) یاچیتان yācitān ( سنسکریت: yācita با پسوند آن )
به ترتیب: همتای پارسی این ترکیب عربی، این است: پویانچن puyāncan ( سغدی: پوئنچن puancan )
خائن: 1ـ ترک وفاداری کننده یا تعهد و یا قول دهنده از روی آگاهی و سرباز زننده از آن بر اثر تهدید، ترس و یا ناآگاهی برای انتقام، فریب، سود و یا لذت بیش ...
استنتاج: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: آیامیش āyāmiŝ ( سغدی )
انظار عمومی: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: تیان سروا tyāne - sarvā ( لری - سنسکریت )
انظار: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: تیان ( لری )
ملاء عام: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، اینهاست: آشکارا، برابر مردم ( دری ) هنجشمان hanjaŝmān ( پارتی ) اشکره aŝkare ( اوستایی )
کتابی است از احمد حامی در باره ی آیین میترائیسم که در سال 2535 ( 1355 ) شاهنشاهی به چاپ رسیده است.