پیشنهاد‌های فانکو آدینات (١,٥٣٠)

بازدید
٢,٠٥٢
تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خرابات: این واژه عربی و جمع خراب است؛ و در پارسی ریشه ندارد. در فرهنگ پهلوی دکتر بهرام فره وشی و نیز مکنزی، فرهنگ واژه های سغدی بانو بدرالزمان قریب و ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

حالت: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: استیش astish ( پهلوی: astishn ) ویمه vime ( مانوی ) .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کان در پهلوی سه معنی دارد: معدن، شخم، جنگ افزار. ( فرهنگ واژه های پهلوی از دکتر بهرام فره وشی )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

اشکان: این نام که از اشک یکم پایه گذار اشکانیان ساخته شده است، از اشک چشم گرفته نشده است؛ زیرا اشک در نوشته های یونانیان باستان ارسچس arsaces بوده و ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اریکا: این نام در سنسکریت ایریکا irikā و به معنی رونده چون طاووس و نام یک گیاه یا درخت نیز می باشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Stop hanging on me وایسا منو نگیر.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Hanging on the tree downstairs روی یک درخت جلوی هتل آویزان شده.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از مصدر entwine در هم تنیدگی، به هم پیوستگی.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تماس جزئی، ارتباط کم.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نفس اماره: کشش تند درونی که انسان را به سوی لذت های مادی این جهانی می کشاند و نشانگر کم خردی است. ( https://www. cnrtl. fr/definition/concupiscence ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

تخصص: دسته ای از دانش های ژرف در یک چیز مادی یا بخشی از یک چیز که به خوبی انجام دادن هر کاری در باره ی آن را به دنبال دارد. ( https://www. cnrtl. fr/ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تعدی: اقدام گام به گام یا ناگهانی برای بالا کشیدن دارایی دیگران و یا غصب حقوق کسی. ( https://www. cnrtl. fr/definition/empi�tement ) همتای پارسی این ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

تخلف ( = تخطی ) : سرپیچی از یک قانون یا اجرا نکردن، ضعیف اجرا کردن، چیز دیگری را به جای آن اجرا کردن یا منحرف کردن آن از روندی که باید باشد و تضعیف آ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

تجاوز: فراتر رفتن از حیطه ی قانونی ـ فرهنگی، اخلاقی و یا طبیعی خویش و ایجاد ناهمخوانی با یک پدیده با تازش و یا دست اندازی به روند طبیعی آن. ( https:/ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

تجزیه و تحلیل: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: بِژیران bežirān که در زبان لکی: bezerān خوانده می شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

عیب: نقطه ضعف، خرابی در چیزی. ( le petit Robert 1 ) همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آک āk ( پهلوی ) ، آیوک āyuk ( پهلوی: āhuk ) جیمان jimān ( ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

نقص: نبود چیزی که بودنش ضروری یا دلخواه است، ناکافی بودن چیزی در سنجش با آن چه دلخواه است، کمبود چیزی که با بودنش آن چه دلخواه است کامل می شود. ( htt ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آرنیکا: این نام در سنسکریت آرنیه کا ārnayakā و به معنی زاهد، عابد است؛ و مونث آرنیه که ārnayaka می باشد؛ که مذکر آن به معنی مرتاض نیز می باشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

هلند در سنسکریت اُلند oland می باشد به معنی پرتاب کردن، بیرون ریختن؛ زیرا آن جا سرزمینی پایین تر از سطح دریاست و در گذشته همواره در آن سرزمین آب جمع ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ارشین در سنسکریت ارشنین arshanin و به معنی خروشان، پر جنب و جوش می باشد و از ریشه ی ارش arsh ساخته شده که به این معانی است: 1ـ روان ـ جاری ـ پخش شدن. ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ارمیا: گویش درست این نام، اِرِمیا eremyā یا یِرِمیا yeremyā می باشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسکین: کسی که درآمدش تأمین کننده ی نیازهای اولیه ی ( خوراک ، پوشاک ، مسکن ) زندگی اش نیست . بر خلاف فقیر که هیچ درآمدی ندارد. ( le petit Robert 1 ) ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مسیح: این واژه در زبان آرامی مِشیاخ و در عبری ماشیاخ خوانده می شده و به معنی مالیدن بوده است. به این معنی که در آیین یهود، بر سر کسی که می خواست روحا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مقدس: 1ـ کسی که رفتار، گفتار و پندارش بی عیب و کاستی و برابـر با اخلاق و دین و دارای کمال اخلاقی است، درون و برونش پاک است و هیچ گناه، خطا یا اشتباهی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میقات: آخرین لحظه از زمانی که برای انجام دادن کاری تعیین شده است. ( le petit Robert 1 )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

نفاق ( دورویی ) : نشان دادن عقیده یا احساسی هماهنگ با وضع موجود، در حالی که عقیده و یا احساس واقعی چیز دیگری است . ( le petit Robert 1 ) همتای پارسی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

الصاق: همتای پارسی این واژه ی عربی، پَزوم pazum است که در سغدی پذوم pażum می باشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روح خبیث: روح در سنسکریت رُهَک rohak بوده و به زبان عربی راه یافته ولی خبیث عربی است: همتای پارسی این دو واژه، این است: مادیزما mAdizmA که در لری mad ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سریش: در سنسکریت: صریش śrish ( چسبیدن ) ؛ در اوستایی: سریشه srisha ( چسبیدن ) ؛ پارتی: sreshishn؛ ( چسبانندگی ) مانوی: سِریشن serishn ( چسب ) . این ک ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

something beyond our range of hearing ولی من ترجمه اش کردم.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قول: همتای پارسی این واژه ی عربی، واژه ی سغدی واب است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مراسم: آیینی اجتماعی و یا فرهنگی برای برگزاری یک دستور دینی ( جشن یا سوگواری ) یا ارج گذاری به کسی یا یک درگذشته که دارای سازمانی سنتی و تنظیم شده می ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

He listened closely to their comments and complaints او با دقت سخنان و گله های مشتریان خود را شنید.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The director listened carefully and said that he once considered undertaking charity work. مدیر به دقت به سخنانش گوش داد و گفت که زمانی خود نیز می خ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The count sat between them and listened attentively کنت میان این دو نفر نشسته بود و سخنانشان را به دقت گوش میداد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به گوش او رسانده شده.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پانیا در سنسکریت پانییا pāneyyā و به معنی آب است. ( نگاه کنید فرهنگ سنسکریت ـ انگلیسی مونیر ویلیامز، ص 613 ستون دوم ) .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پان ته آ: این نام در سنسکریت پانتها pānthā و به معنی آفتاب، خورشید می باشد؛ و پانتها دوه تا devatā یعنی خدای خورشید که نام چندین خدا نیز بوده است. ( ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

پارمین: این نام در واژه های اوستایی، پهلوی، پارتی، مانوی، سغدی، پارسی باستان و پارسی کهن دیده نمی شود؛ ولی پاره pāra در سنسکریت به معنی بهترین، نیکوت ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

پارمیس: این نام در میان واژه های اوستایی به هیچ صورتی وجود ندارد؛ نه پارمیس، نه پارمیث، نه پرمیس، نه پرمیث، نه پره میس، نه پره میث، نه پرومیزد، نه پر ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جلب توجه: همتای پارسی این واژه ی عربی، این واژه ی سغدی است: اِتامسا etAmsA.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فراخوانی با صدای بلند، بانگ زنی، داد ـ فریاد زنی. He tried calling out to me. او می کوشید مرا صدا کند. and scrambled up on Aunt's chair, calling ou ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

التزام: پیمانی درونی و کاربردی بر پایه ی قانون یا اخلاق یا علاقه که بر اساس آن، کسی خود را یا دیگری او را وادار می کند تا کاری را برای دیگری یا برای ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مطیع: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: هونیوش hunyush ( مانوی ) استیکان ostikān ( پهلوی ) .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مستمع: همتای این واژه ی عربی، این است: نیوشاک nyushāk که در سغدی نیغوشاک niqushāk بوده است. پس می توان این سروده را چنین بازسازی کرد: مستمع صاحب سخ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: لیژانِ هانوین ližāne hānvin؛ ( کردی: ližana با اوستایی: hānmvin ) .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

1ـ دولت: همه ی دستگاه های اداره کننده ی یک کشور؛ و این زمانی است که مثلا گفته می شود دولت آمریکا یا دولت ژاپن و. . . یعنی رژیم آن کشورها. ( https://w ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناطق: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ژاران؛ ژا در سغدی یعنی سخن با پسوند فاعلی ران ( مانند سخنران، قایقران و. . . )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دول doval ( دولت ها ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: رایناکان rāynākān که رایناک rāyenāk در پهلوی به معنی دولت است که پسوند جمع [ان] به آن ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دمبه: در سنسکریت دومبکه dumbaka ( دم کلفت گوسفند )