پیشنهاد‌های فانکو آدینات (١,٥٣٠)

بازدید
٢,٠٥٢
تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوگوله: این واژه در سنسکریت dugula و به معنی پارچه ی ابریشمی، پارچه کتانی و لباس ظریف است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترکیب: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ویریست virist ( سغدی ) ، نیرمان nirmAn ( سنسکریت: nirmAna ) ، میسران misrAn ( سنسکریت: miśrAna ) .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استعمال: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: فَرابَر farābar که در اوستایی فره بر frabar بوده است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توسل: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: اِسریان esryān که در سنسکریت صرینه śrayana می باشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

صفحه: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: پرنه parne ( سغدی ) ورگر vargar ( پارتی ) .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مقیم: همتای پارسی این واژه ی عربی، پامَس می باشد. ( لغتنامه دهخدا )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

ساکن ( بی حرکت؛ در دستور زبان ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ناوِچ nāvec. پیشوند نا و واژه ی سغدی وچ. ساکن ( مقیم ) : همتای این واژه ی عر ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

هوای نفس: حالت روحی یا فکری بسیار قوی که با شدت تأثیرات و یا دوام عمل، بر رفتار انسان مسلط می شود. 2ـ حالت شدید لذت خواهی، خشم و یا سودجویی که با تسل ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

یقین: پذیرش چیزی با اطمینان کامل، بدون کوچکترین شک و کوچکترین ترس از اشتباه در پذیرش. ( le petit Robert 1 ) . همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مرتبط: همتای پارسی این واژه ی عربی، این واژه ی سغدی است: آبَستو Abastu.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

وصل: همتای پارسی این واژه ی عربی، واژه های سنسکریت پیند pind و آیوج Ayuj است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

1ـ در حالت حاصل مصدری: پیوند شدگی. 2ـ در حالت فاعلی: پیوند دهنده یا شونده.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اعمال نظر: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: هَنزَف بینش hanzafe binesh هنزف hanzaf ( مانوی )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اَعمال ( کارها ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: کارِل kārel ( کار با پسوند جمع لکی اِل ) . اِعمال ( به کار بردن ) : همتای پارسی این واژه ی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به کار گرفتنی، به کار بردنی، اعمال شدنی.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دنبال شدنی ـ پیگیری شدنی به وسیله ی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

betake - ing: betaking واگذاری یا در حالت فاعلی واگذار کننده.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

متصل: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: آناسپین ānāspin ( مانوی: anaspen ) .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

استدلال: گفتارهایی مستند که با آنها نتایج منطقی یک اصل، یک علت یا یک واقعیت برداشت می شود تا درستی یک ادعا در رد یا پذیرش چیزی ثابت گردد. ( https://w ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

جنس ( نر و ماده، گونه ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: سَس sas ( سنسکریت ) . جنس ( کالا ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: دَسَن das ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انقلاب: 1ـ گردش مداری یا بازگشت دوره ای یک جرم آسمانی که در فواصل زمانی معینی از از یک نقطه میگذرد. 2ـ گردش در یک منحنی بسته پیرامون یک محور یا نقط ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ممنوع الورود: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: نیژداد ایسام niždAdisAm نیژداد: مانوی نیجداد nijdAd ( ممنوع ) ایسام: سغدی: isAmandi ( ورود )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسندالیه: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: اودیشیا udishyA ( سنسکریت: uddeśaya ) .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

عامل: همتای پارسی این واژه ی عربی، واژه ی سغدی اَرکار arkār است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مسکن: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: کاداگ که در مانوی کدگ kadag بوده است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رابطه جنسی: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: میتونامچر mitunāmcar ( سنسکریت: mithunamcar ) .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رابطه: همتای پارسی این واژه ی عربی، نیوانیش nivānish است که در مانوی نیوننیشن nivannishn بوده است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I think we start practising now به گمانم بهتره از هم اکنون تمرین کنیم.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

مبتنی: همتای پارسی این واژه ی عربی، واژه ی زیبای پهلوی اُستامیک ostāmik می باشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Our life depends on our enduring. ندگی ما بسته به پایداری مان است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ممنوعیت: اسم مصدر است به معنی ممنوع بودن. ( فرهنگ بزرگ سخن ) . همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: نیژدادیش niždādish؛ نیژداد در مانوی نیجداد ( مم ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ممنوع الکار: همتای پارسی این ترکیب نادرست، این است: نیژداد کار. نیژداد ( ممنوع ) که در مانوی نیجداد بوده است.

پیشنهاد
٠

ممنوع الملاقات: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: نیژداد فسیس. نیژداد niždAd ( مانوی: نیجداد nijdAd ) فَسیس ( سغدی: فیثیس faşis )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٧

ممنوع: همتای پارسی این واژه ی عربی، نیژداد niždād است که در مانوی نیجداد بوده است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مفهوم: ویژگی های مشترکی که روی هم سازنده ی معنی چیزی است؛ مانند: جسم نامی، ناطق و حساس که روی هم معنی انسان را می دهد. ( مبانی فلسفه، دکتر علی اکبر س ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

الفبای فارسی: الفبای امروز فارسی برگرفته از الفبای عربی نیست؛ و از زبان های باستانی این گونه گرفته شده است: از سنسکریت: ( ص، و، ک، گ، ن، ی ) از سنسک ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ترجیح: کسی یا چیزی یا کاری را مهم تر، برتر یا بهتر دانستن. ( https://www. cnrtl. fr/definition ) همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ویژید ( پارتی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

انتخاب: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ویچیت ( سغدی ) ، دجین dojin ( گیلکی ) ، وِژان vežAn، هلیژا heližA ( کردی: هِلبیژا ) ، هلوژا helužA ( ک ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

عجله: همتای پارسی این واژه ی عربی، به جز شتاب، اینهاست: لز laz ( کردی ) مَخوب maxub ( سغدی ) نیفار nifār ( پارتی: niżfār ) اشتاپیش oshtāpish ( پهل ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حال کامل یا حال اخباری: همتای پارسی این واژه های عربی، واژه ی پارتی اواهَس avāhas می باشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

متدین: همتای پارسی این واژه ی عربی شده ( زیرا دین در اوستایی دَئِنا daenā و در پارتی، مانوی و پهلوی دِن den و در سغدی ذِن بوده است ) واژه ی زیبای پهل ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ارژنگ: این نام در اوستایی: اَرِجنگه arejangh و به معنی ارج، ارزش، عزت می باشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بابک: این نام در سنسکریت: بهاووکه bhāvuka ( آفریننده، هستی دهنده، به جنبش درآورنده ) ؛ در اوستایی: bāvangh؛ و در پارتی: باوگ bāvag ( میوه، هستی، وجود ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اردشیر: این نام در پارسی باستان: اَرتَخشَثرَه artaxshaşra و در پهلوی اَرتَخشَتر artaxshatr و اَردَخشیر ardaxshir و به معنی شهریار مقدس می باشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آرزو: خواست یا به دنبال چیزی بودن که نبود آن در زندگی کاستی به شمار می رود و داشتن آن نیاز روانی و جسمی را برطرف می کند. ( https://www. cnrtl. fr/def ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

موقعیت: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: آسپَدا āspadā ( سنسکریت: āspada ) .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرتد: کسی که دین و قوانین آن را کنار گذاشته است؛ خواه آن دین از خانواده به او رسیده باشد یا خودش برگزیده باشد. ( https://www. cnrtl. fr/definition ) ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ملحد: کسی که خدا را باور ندارد. ( https://www. cnrtl. fr/definition ) همتای پارسی این واژه ی عربی، بِکدین bekdin است که در سغدی: بکذینی bekżini می ب ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پیوند: سنسکریت: پرون parvan؛ اوستایی: پئیتی بند paitiband؛ مانوی: پَیونن، پَیوینن payvann، payvinn؛ سغدی: پتبند patband؛ پارتی: پدبندpadband؛ پهلوی: ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

it is a matter of creating a new form, in which musical voices will be wedded to instruments attuned to those voices, discreetly MINGLING with their ...