پیشنهاد‌های فانکو آدینات (١,٥٣٠)

بازدید
٢,٠٥٧
تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توفیق: فراهم کردن زمینه ی کامیابی یا پایداری در برابر سختی ها و گذر از آنها با یاری کردن مادی و معنوی کسی از روی لطف برای خشنود کردن وی. همتای پارسی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موهبت: بخشش چیزی مادی یا دادن چیزی معنوی با توجه به گنجایش فیزیکی و فکری گیرنده برای رفع نیازهای وی و یا کامیاب شدن او در کاری معین و به نمایش درآمدن ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

التماس: درخواست همراه با فروتنی یا افتادگی از ته دل یا الکی و به شیوه های گوناگون ( جسمی و روانی ) و با پافشاری و به کار بردن سخنان تأثر انگیز و بران ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

دعا: هیجان گرایش دهنده به سوی خدا یا یک کس مقدس که واسطه ی میان خدا و بنده است با بر زبان آوردن سخنانی برخاسته از باورهای دینی، درخواست گرانه و ستایش ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

همتای پارسی واژه ی عربی برکت، اودریک udrik می باشد که در سنسکریت udreka می باشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برهان: آن چه که با آن حقیقت یا واقعیت چیز مورد اعتراض به صورت غیر قابل انکار تایید یا رد می شود. چیزی که یقین آور باشد. همتای پارسی این واژه ی عربی، ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همتای پارسی ترکیب: معانی و بیان، واژه ی هونیبیش hunibish می باشد به معنی خوب نوشتن که از دو بخش ساخته شده است: 1ـ پیشوند اوستایی هو به معنی خوب و نیب ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

همتای پارسی واژه ی عربی معتبر، واژه ی زیبای مانوی سَهیگ می باشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همتای واژه ی عربی محاصره، واژه ی زیبای پهلوی آویستان است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

همتای پارسی محاسبه، واژه ی آبارِه می باشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

همتای پارسی واژه ی عربی قَمَری، واژه ی اوستایی ماوَنگی mAvangi می باشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

همتای واژه ی عربی مساحت، واژه ی پهلوی پِناج penAj می باشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کون در سنسکریت فعل است به معنی صدا درآوردن و نیز تکیه گاه بودن؛ و چون بجز دهان، از روده نیز صدا بیرون می آید و همچنین نشیمنگاه نیز می باشد که تکیه گا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اختیار: آزادی محدود یا نامحدود در گزینش، پذیرش، رد، انکار، لغو، واگذاری یا انجام دادن کاری در زمانی معین یا برای همیشه که پیامدهایی به دنبال دارد. ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

هدیه: چیزی مادی یا معنوی که آزادانه به کسی همخوان با مناسبتی یا از سر دوستی و یا لطف و متناسب با شخصیت گیرنده به وی داده می شود یا کاری که برای او ان ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هندسه: ( عربی شده از پهلوی: هنداچک handācak اندازه ) بخشی از ریاضیات که در باره ی اندازه گیری فضا یا محیط و اشکالی است که می توانند آن فضا را اشغال ک ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

همتای پارسی واژه ی عربی مدیر، سیراس sirās می باشد که در سنسکریت سیرس siras است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

همتای پارسی واژه ی عربی لباس، اینهاست: اَبژین abžin ( پارتی ) ، تنزیب tanzib ( زیبنده ی تن ) ، بَرَک barak، درلیک derlik، جامه j�me ، رخت raxt ( دری ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افق: 1ـ خطی دایره ای ساخته شده از چشم انداز زمینی از همه سو و امتداد یافته در عمق بسیار در یک جای مشخص که از دید بیننده به نظر می رسد زمین و آسمان در ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریاضیات: مجموعه رشته هایی که بر پایه ی روش قیاسی، در یک فرایند ذهنی، دقیق، دور از احساس و قطعی، ویژگی های مجرداتی چون اعداد و اشکال هندسی و روابط میا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

همتای پارسی واژه ی عربی منطقه، واژه ی زونوس zonus می باشد که در پارتی zonos خوانده می شده است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همتای واژه ی عربی طلبه، واژه ی هاویشتِه hAvishte می باشد که در اوستایی هاویشتَه hAvishta بوده است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

همتای پارسی واژه ی عربی شدید، واژه ی فَرهید farhid است که در پارتی و مانوی فره هید frahid می باشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مدیریت: رهبری کردن برای درست انجام گرفتن کاری یا به بهره برداری دلخواه رساندن، یا بهره برداری بهینه کردن یا ارزش بخشیدن و یا بالا بردن ارزش چیزی یا د ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٦

همتای پارسی رویا، واژه ی زیبای پارسی تیناب است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

قاعده: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: اُستام ostām ( پهلوی ) .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قبیله: گروه اجتماعی یا تقسیم بندی بدوی جمعیتی در یک سرزمین که خود برگزیده اند بر اساس خانواده یا خویشاوندی که دارای منافع مشترکی هستند و با یکدیگر هم ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

همتای پارسی بارقه، واژه ی زیبای بِراژاگ berAjhAg می باشد که در پارتی براژاگ brAjhAg می باشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شوش در سنسکریت صوش śūsh به معنی زایش، زاییدن، آفریدن، تولید کردن است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

برق در سنسکریت بره barh به معنی درخشیدن است و از سنسکریت به عربی رفته چون [ق] و [غ] جایگزین [ه] می شوند. مانند اسپرهم و اسپرغم، آهاردن و آغاردن، مَه ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: وانیش ( مانوی وانیشن vāniŝn ) .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

همتای پارسی حکومت، واژه ی پهلوی رایِن rāyen می باشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حکومت در دانش سیاسی به روح حاکم بر نظام گفته می شود و نظام یعنی همه ی قوانینی که کشور از روی آنها اداره می شود؛ پس زمانی که گفته می شود حکومت اسلامی، ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

قدرت در دانش سیاسی یعنی به کار گیری ابزارهای مادی ( پلیس، دستگاه قضایی و. . . ) برای وادار کردن کسی به انجام دادن یا ندادن کاری؛ ولی نفوذ یعنی به کار ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فلسفه: همتای پارسی این واژه ی عربی شده، این است: اِروان ervān ( سغدی ) .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تعارض: ناهمخوانی، ناهمگونی یا نابرابری اساسی میان دو چیز، دو بینش یا دو گفتار؛ خواه از یک چیز با چیز دیگر یا از همان چیز با خودش یا میان سخن کسی با س ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

تعریف: آن چه ذات و ویژگی ها را روشن می کند. ( مبانی فلسفه دکتر علی اکبر سیاسی ) همتای پارسی تعریف، واژه ی فَروید farvid است که در اوستایی فره وید fr ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

اهواز در مانوی هوواز huvāz و به معنی نعمت، موهبت، برکت است. ( نگاه کنید به فرهنگ واژه های مانوی از بانو ماری بویس )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

نعمت: بخشش مهربانانه ی مادی یا معنوی یا هردو یا پشتیبانی یا گذشت رایگان برای خشنودی، آسایش، شادی، رهایی یا سرافرازی کسی. همتای پارسی نعمت، واژه ی زی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فومن در سنسکریت بهومن bhuman و به معنی نعمت است. ( bh ) در سنسکریت، در دیگر زبان های آریایی ف خوانده می شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

معنی: آن چه روشن کننده ی چیزی است؛ ایده یا ایده های درک شدنی که نمایانگر یک یا چند نشانه است [برای اسم ذات]. ایده ی قابل فهمی که یک موضوع فکری را می ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرتفع: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: اسکا askā ( سغدی ) اوسکات uskāt ( اوستایی ) بالیست bālist، بالیستیک bālistik ( پهلوی ) ،

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همتای پارسی مردد، واژه ی زیبای پهلوی ویستار می باشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

وجدان: توانایی یا نیروی شناخت راستی از ناراستی و واکنش درست نشان دادن به آن. این واژه عربی نیست و از دو بخش ساخته شده است: 1ـ وج که در سغدی وچ vec به ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انتقاد: آشکار کردن عیوب، کاستی ها، خطاها و گناهان ( جرم ها ) کسی برای خوار کردن، از غرور انداختن و یا نشان دادن شخصیت واقعی و ناکارآمدی او نزد دیگران ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

شعور: نیرو و شتاب در شناخت پدیده های ذهنی ( و نه مادی ) ، یافتن پیوند میان آنها، یافتن راهکار برای مسائل تازه و یا حل نشده و به روز بودن در همه ی زمی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

شخص: بهترین همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: یانس yāns ( اوستایی ) .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غبطه: نیاز یا آرزوی داشتن چیزی ویژه و خوب که دیگری دارد بی این که آرزوی نداشتن آن چیز برای دیگری را داشته باشد. همتای پارسی: پژهان požhAn.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عقل: نیروی شناخت چیزها از راه حواس پنج گانه و اندیشه؛ و دارای دو شاخه است: 1ـ هنر ( استعداد، شم ) : نیروی انجام دادن کاری که همه یکسان آن را ندارند؛ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هش hosh به معنی هشدار که برای ایستادن خر و اسب و قاطر نیز به کار می رود، در سنسکریت: گهشه ghosha بوده است.