پیشنهاد‌های فانکو آدینات (١,٥٣٠)

بازدید
٢,٠٦٣
تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

خواهر در اوستایی خونگهر xvanghar ( مانوی: خوارین xvārin؛ سغدی: خوار xvār ) و در پهلوی خواهر xvāhar و به معنی دلسوز، غمخوار و پرستار بوده است؛ و این ک ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جاکش در اوستایی jahekarshta و به معنی آماده شده از سوی کسی که با بی بند و باری زندگی می کند می باشد یا کسی که ابزار بی بند و باری را آماده می کند.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پدر در اوستایی پیتر pitar بوده و از دو بخش ساخته شده است: 1ـ پی. یعنی پرورش ـ روزی ـ خوراک دادن. 2ـ تر یعنی نگهداری کردن. و پدر یعنی نان آور یعنی کسی ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مادر در زبان اوستایی و پهلوی ماتر mātar بوده و از دو بخش ساخته شده است: 1ـ ما که در اوستایی به معنی دفاع به هر قیمتی است؛ 2ـ تَر که در اوستایی به معن ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مهمان در زبان پهلوی ماه مان māhmān ( ماه خانه ) بوده است، زیرا مان به معنی خانه بوده که امروزه نیز در واژه ی خان و مان به کار می رود و شاعر نیز گفته: ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

داماد در اوستایی زاماتر zāmātar بوده و از دو بخش ساخته شده است: زا یعنی سبب و ماتر که بعدها مادر شده است؛ یعنی کسی که سبب مادر شدن عروس می شود.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رشته کوه گرین به خاطر این که بلندترین دیواره ی زاگرس است، در سنسکریت گرو garu به معنی باشکوه می باشد و گویش محلی آن نیز گرو می باشد؛ ولی چون نتوانسته ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

خیابان از سه بخش ساخته شده است: خی به معنی مَشک آب پسوند مکان ان. مانند بیابان که آن هم از سه بخش ساخته شده است: بی آب ان یعنی جایی که آب ندارد؛ و خی ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاتوان tatvan هم نام دختر است و هم نام منطقه ای در مریوان. این نام در سنسکریت tattva ( راستی، حقیقت ) بوده که پسوند مکان �ان� به آن افزوده شده است؛ ی ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این نام از دو بخش ساخته شده است: 1ـ نیاور که در سُغدی به معنی پیش تر است 2ـ پسوند آن؛ که روی هم به معنی پیشینیان است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بالیستیک ( مرتفع ) در زبان پهلوی از سه بخش ساخته شده است: 1ـ بال که همان معنی امروزی را دارد. 2ـ پسوند ایست در پهلوی به آن افزوده شده و بالیست یعنی ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

کس شعر در اصل کرسی شعر بوده؛ یعنی اشعاری که در زمستان که مردم زیر کرسی می نشستند برای هم می خواندند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این نام با همین گویش در سنسکریت به معنی شطرنج باز است. ( Williams Monier Monier. A Sanskrit - Englishe Distionary. Oxford 1964. صفحه 1109 ستون سوم )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دانشی که شیوه ی سخن گفتن یا نوشتن درست و کارا را به ویژه از روی نوشته های شاعران و نویسندگان نامی بررسی و نمایش می دهد. ( فرهنگ فارسی امروز، غلمحسین ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

فلسفه عبارت است از اندیشه، بینش، پرسش، پژوهش، ارزیابی، توضیح، برنامه ریزی و یا بازتاب درست و بر پایه ی خرد و برخاسته از حقیقت در باره ی ساختار و دانش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آرمیلا در سنسکریت اَریَمیلا aryamila و به معنی دوست صمیمی همیشه شاد است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سپنتا ( sepanta ) در اوستایی spenta و به این معانی است: سودمند، کمکی، یاریگر، مقدس.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برابری پارسی برای تاخیر: پَسرَس ( خراسانی ) . 09163657861

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جیت در زبان لری به معنی خم شدن و پشت کردن است که در سنسکریت جیته jita به معنی شکست خورده بوده است. Williams Monier. A Sanskṛit - Englishe Distionary. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نایین: این نام در سنسکریت با همین گویش از دو بخش ساخته شده است: نای: راهنمایی ـ راهبری کردن و پسوند فاعلی این. یعنی راهنمای راه، راهبر. واژه ی اوپه ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

این واژه در سنسکریت با سه نگارش آمده است: اورمی urmi ( اقیانوس ) ؛ اورمیه urmya اورمیا urmyā، دار ای خیزاب، موج دار، آن چه موج می زند. Gerard Huet. H ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این واژه در سنسکریت bana و به معنی نی بوده که برای ساخت تیر به کار می رفته؛ و نیز به معنی پیکان و تیر نیز بوده است. نامگذاری بانه برای این شهر می توا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این واژه در سنسکریت ورامه var�ma و به معنی: خوشایند، گیرا، دلنشین، دلچسب بوده است و با یک پیشوند، نام یکی از پادشاهان کشمیر در سده ی نهم میلادی به نا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

رفتاری که بر خاسته از تربیت درست باشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نام ژاویگ [کردی: چاوِگ] ( اسم مصدر ) است به واتای [کردی] پاییدن، نیراز [اوستایی] ( نظارت ) کردن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٤

برابری واژه ی شهید در پارسی میانه، واژه ی پارتی پرنیبران parnibrān است یعنی با سربلندی کشته شده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: نیشاس ( پهلوی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

در نظر گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

( حاصل مصدر مرکب. اسم مصدر ) زایندگی، زایش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

باور داشتن. ( فرهنگ بزرگ سخن )