پیشنهاد‌های فانکو آدینات (٢,٣٣٣)

بازدید
٤,١٤٧
تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آرام در سنسکریت آلاتیه ālātya و به معنی جیغ - داد - ـ فریاد - هوار کشیدنی است؛ و آن هم یکی به خاطر گودالی است که در این اقیانوس است و دیگری به خاطر م ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آلاش: این واژه در سنسکریت، مصدر فعل سببی از آلَش می باشد و به معنی به هوس انداختن، آرزویی در دل کسی پدید آوردن است و صرف آن چنین است: ālāŝayāmi به آر ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

در باره ی خاندان اسد حافظ اسد ( پدر بشار ) در سال ۱۹۳۰ در شهر قرتها یا قرطها در جنوب شرق دمشق در یک خانواده ی فقیر از شیعیان علوی به دنیا آمد. مادرش ...

پیشنهاد
١

همتای پارسی این عبارت عربی این است: فراهیستان پنته به ویسپن farāhistāne - pante - be - vispan فراهیستان farāhistān ( پهلوی: frahistān ) : اکثریت. پ ...

پیشنهاد
١

قریب به اتفاق: همتای پارسی این عبارت عربی این است: پنته به ویسپن pante - be - vispan ( سغدی )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

اکثریت: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: بیشترین ( دری ) فراهیستان farāhistān ( پهلوی: frahistān )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

اقامتگاه: اقامت واژه ای عربی است که پسوند پارسی گاه به آن افزوده شده است. همتای پارسی اینهاست: باششگاه bāŝeŝgāh ( خراسانی ) جایباش jāybāŝ ( دری ) م ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

اولیه: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: فاتامچیک fātāmcik ( سغدی: fatamcik )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

اولین: اول واژه ای عربی است که پسوند پارسی ین به خود گرفته است. همتای پارسی اینهاستک فاتامین fātāmin ( سغدی: fatam با پسوند ین ) دسپیکین daspikin ( ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

فتوحات: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: تروان tarvān ( مانوی ) واهران vāhrān ( پهلوی ) پریژان paryožān ( سغدی ) پاتیاها pātyāhā ( پهلوی )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

فتح: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ترو tarv ( مانوی ) واهر vāhr ( پهلوی ) پریژ paryož ( سغدی ) پاتیا pātyā ( پهلوی ) ،

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤

مصاحبه: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: یهاگت yahāget ( اوستایی: یَئَگت yaaget ) دیمانه dimāne ( کردی )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

مخاطب: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: اسروتر esrutar ( اوستایی: sraōtar ) گشیتار goŝitār ( پهلوی ) دوینر deviner ( کردی )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

انضباط: رفتار در چارچوب برنامه ای تعیین شده یا از سوی خود یا دیگری یا یک سازمان برای پیشگیری از نابسامانی. ( www. cnrtl. fr/definition/discipline )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

حضار: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: نورچیکان ( سغدی با پسوند جمع آن ) وینندان vinandān ( سغدی: venande با پسوند آن ) وینندل vinandel ( سغدی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤

ماجرا ( رویداد ) : همتای پارسی این ترکیب عربی، اینهاست: یتیا yatyā ( سغدی ) غماتا qemetā ( اوستایی: qemata ) ماجرا ( سرگذشت ) : همتای پارسی اینها ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

ماء الشعیر: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، اینهاست: کوشاب، آبجو ( دری ) آبیوا ābyavā ( آب با پهلوی: یوا: جو )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

استیناف: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: بازنگری، بازبینی، از سرگیری ( دری ) پتیجاس patijās ( اوستایی: pa�tijas )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

قابل رویت: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، اینهاست: دیدنی ( دری ) بزیسی bezisi ( سغدی: بذیس beżis با پسوند ی )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سَم: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ژار žār ( سغدی ) زهر zahr، شرنگ ŝarang ( دری )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

لحظه: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آد ād، ویسان visān ( مانوی ) پچات pacāt ( سغدی ) هاتی hāti ( اوستایی ) اکشن ekŝan ( سغدی: kŝan ) تکزم ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

مدد: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: یاری ( دری ) تاسو tāsu ( لکی ) اودا udā ( مانوی: udāy ) کاربرد در سروده؛ عماد خراسانی: گرچه هر چه لحظه ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

شعرا ŝoarā: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: مَهراکان ( مانوی با پسئند جمع آن ) سرایندگان ( دری )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سکنه: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: منیکان menikān ( سغدی با پسوند جمع آن ) منیکل menikel ( با پسوند جمع لکی اِل )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

هدایت: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: راهنمایی، نمونش nemuneŝ ( دری ) آنای ānāy، آنیت ānit ( سغدی ) فرانف farānaf ( مانوی: franaf ) سژودرا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

اشتیاق: حالت روانی تندی که یا ناگهانی یا با رخدادی یا دیدن یا شنیدن چیزی پیدا شده و انگیزاننده برای انجام دادن کاری است. ( https://www. cnrtl. fr/d ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

شوق: حالت روانی تندی که یا ناگهانی یا با رخدادی یا دیدن یا شنیدن چیزی پیدا شده و انگیزاننده برای انجام دادن کاری است. ( https://www. cnrtl. fr/defi ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

صحبت: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: اسرب esrab ( اوستایی: srava ) آنوان ānvān ( خراسانی: ānvani ) آفاش āfāŝ ( سنسکریت: ābhāŝa ) .

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آریایی: این واژه در سنسکریت ārya و به این معنی هاست:1 - بسیار ارجمند، شاهزاده، ارباب، سَرور، کیا، مالک، خداوند، بزرگ خانه، آزاده، باشکوه، شکوهمند، بز ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

امتداد: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: راستا rāstā ( دری ) دریژه driže ( کردی )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

ترخیص: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: فشام faŝām ( سغدی )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ترجیحا: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: بهترانه، خوبترانه ( دری ) ویژیدانه ( پارتی: ویژید با پسوند آنه ) خوبتس xubtas ( خوب با پسوند قیدساز س ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

رصد: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: پایش ( دری ) پایات pāyāt ( سغدی )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

رصدخانه: رصد واژه ای عربی و خانه پارسی است؛ همتای پارسی این ترکیب عربی - پارسی این است: پایاتان ( پایات؛ سغدی با پسوند مکان ساز آن؛ مانند بیابان بی، ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

رعایت: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: نیاما nyāmā ( سنسکریت: niyama ) وینیا vinyā ( سنسکریت: vinaya ) لاواران ( کردی: lavarān )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

استقبال: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: پیشواز ( دری ) اسواگات esvāgāt ( سنسکریت: svāgata ) پادیغرا pādiqrā ( پارتی: pādiqrāv )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

رطوبت: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ازغار ezqār ( سغدی ) نم nam ( دری ) نماوی namāvi ( کردی )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

جمال: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: زیبایی، قشنگی، خوشگلی ( دری ) شیراک ŝirāk ( سغدی ) اسرو esru ( پهلوی: sru ) گنیاگ gonyāg ( پارتی )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

طاووس: این واژه در اوستایی تَئُس taos و به معنی زیبایی است.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

آلت تناسلی: آلت و تناسل دو واژه ی عربی است؛ همتای پارسی اینهاست: اندام آمیزشی andāme - āmizeŝi ( دری ) فراواخش، farāvāxŝ ( اوستایی: fravāxŝ )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

حبس: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: پرگاژ pargāž ( پارتی ) زندان zendān، هلفدونی holofduni ( دری )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

zone؛ این واژه در سنسکریت sunā؛ در پارتی: zonos؛ در یونانی: zone؛ و در لاتین zona بوده و در سال 1119 وارد زبان فرانسه شده و زُن zone شده است.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

مناطق: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: زونوسان zonusān ( پارتی: zonos با پسوند آن ) ادویپان edvipān ( سنسکریت: dvipa با پسوند آن )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

منقضی: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: سپری شده ( دری ) مایامسار māyāmsār ( سغدی: māyāms با پسوند آر )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

مقتضی: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: نیابگ nyābag ( مانوی )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

مشکل: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: دشوار، سخت ( دری ) بژیک bežik ( سغدی ) پژار pežār ( لری )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

زنبور: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آرو āru، دنج donj، دندک dendak ( خراسانی ) تنته tonte، کلیز kaliz، گبت gebt، گوژ guž ( دری ) گانج gānj ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

اتخاذ: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: گرفتن ( دری ) سوخاز suxāz ( سغدی: suxāy ) نیاگار nyāgār ( سغدی: نیاذار nyāżār )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

تمرین: کوششی پیاپی، سازمان یافته یا برنامه ریزی شده، بجا و هماهنگ با توانایی برای آمادگی انجام دادن کاری که با کامیابی همراه باشد. ( Le Petit Robert ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مشق: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: یچ yoc ( سغدی )