پیشنهادهای مهدی نصر (٢٧٩)
تلخیص شده
قیاس ناپذیر
سرافزار به عنوان ترکیبی کمابیش نامأنوس و نامتداول، به معنای سرپوش یا پوشش مخصوص سر، اعم از کلاه و غیره، است ــ مثل پاافزار که بطور خلاصه همان کفش است.
در معنای منفی و انتقادی اصطلاح، صراحتاً به معنای �غصب و تصرف فرهنگی� است.
معرفی نامه
جمعیت هماره ثابت
گرایش ذهنی
یک کاسه کردن
مُتجَزّی
برای خود/ لنفسه. در مقابل in itself به معنای در خود/ فی نفسه. برای خود/ لنفسه وقتی تلویحاً یا تصریحاً به همین صورت جفتی به کار می رود عموماً، و توسعا ...
بلاعوض
در برخی موارد: مستغنی
دمُده
ارتقای شخصی
درهم آمیخته. درهم سرشته. ممزوج
افزون بر معادل های ذکرشده، و به عنوان یکی از جنبه های معنایی این واژه: بی غم؛ از هفت دولت آزاد فارغ البال یَله
بقایار
آزمایش شده. آزموده. امتحان پس داده
اصطلاحی مطایبه آمیز و طعنه آمیز که اولین بار تامس کارلایل آن را در قرن نوزدهم باب کرد. در اشاره به علم اقتصاد به عنوان علمی که سروکارش با اصل کمیابی ...
حکومت انتخابی حکومت نیابتی حکومت نماینده محور
به عنوان صفت: جان ( سالم ) به در برده
مصلحت اندیشی ملاحظه کاری
نقره داغ کردن
رعایت تشریفات. و در زمینه های مذهبی تر: به جا آوردن، ادا کردن یا انجام دادن مناسک
در برخی زمینه ها: ضعیف النفس
بویژه درمورد نسخ خطی قرون وسطایی: تذهیب شده یا تذهیب کاری شده
همه چیزخوارگی، کثیرالاشتها بودن. مجازاً: جامعیت، دربرگیرندگی، فراگیری
دلاوری. دلیری کردن در میدان نبرد
مقدار یا مقادیر معتنابهlashings of
افزون بر همهٔ معانی ذکرشده، در برخی زمینه ها بیشتر به معنای �نظر لطف� یا حتی �دعای خیر� است.
عربده جو
خوش خرام
ناخوش احوال پریشان حال
آدم نام آشنا. آدم معروف. سلبریتی
در مورد آمدن یا ورود شاهان و مقدسین: تشریف فرمایی. نزول اجلال
بزرگ ارتشتاران
محک، معیار، مبنا گروه یا نمونهٔ معیار گروه یا نمونهٔ مبنا گروه یا نمونه ای که در آزمایش ها و مقایسه ها محک - معیار - مبنا قرار داده می شود، بدین صورت ...
دندان صبر بر جگر خسته نهادن یا به شکل تحت اللفظی تر و شاعرانه تر: با دل خونین لب خندان آوردن ـــ مطابق این بیت حافظ: با دل خونین لب خندان بیاور همچو ...
در مورد مالیات و قیمت ها و غیره: کمرشکن
دیرینه و پاس داشته دیرینه و مورد احترام
بدن نما
انگ
واژه ای لاتینی، با منشأ یونانی، مرکب از palin ( مجدد، باز، ازنو ) و psao ( خراشیده، سترده، پاک شده ) . به همان معنای ذکرشده توسط یکی از کاربران آبادی ...
تندوتیز
سرافراز؛ جسور؛ بی تعارف وضعیت کسی یا چیزی که با صحه نهادن بر خود و پذیرش یا تأیید جسورانهٔ تمامیت خویش، از آنچه واقعاً هست شرمسار و خجل و پیوسته در م ...
میانمایه سالاری
شهرعالم کیهان شهر: کازموس پولیس = کازموپولیس نظم کیهانی ـ انسانی نظم عالمگیر نظم واحد حاکم بر جهان های طبیعی و انسانی نظام عالم
خلودگرا جاودان گرا معتقد به حکمت خالده یا خرد جاودان
شخصی، فعلی یا چیزی که در کار ظاهرسازی، مخفی سازی، کتمان کردن یا پنهان داشتن باشد ظاهرسازانه، مخفی سازانه، کتمان دارانه، پنهان دارانه در موارد عام تر، ...
عُرضه جُربزه جَنَم جگر جلادت قابلیت هنر ( داریوش آشوری )