پیشنهاد‌های سعید امدادی (٧٤٦)

بازدید
٣٤٠
تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیر نظر

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سپر سینه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گلدسته

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گلدیته

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

نظام مند

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محقق صاحب سبک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

marked

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ببخشید اصلاح می کنم در مقابل کامنت سر کار خانم منیره پور صالحی، که به اشتباه سارا فرجپور نوشته ام.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داخل کتاب ، متن ( یعنی در متن اصلی کتاب نه در پانوشت ) - تو خود مقاله توضیح: من آنچه که از مفهوم یک اصطلاح یا کلمه به زبان انگلیسی را در زبان فارسی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استاد دارای کرسی دائمی در یک دانشگاه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

اومدن گفتن، Nobody has come forward yet with information about the accident. کسی تابحال نیومده چیزی در مورد تصادف بگه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

پا پیش گذاشتن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

مسئولیت پذیر

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

حامد آقا جباری گل، سلام، ممنون که این همه یادمان می دهید، سوالی برام پیش اومد، در توضیح لغت urge, تصویری که گذاشتید تناسبی با معنی قید شده تان به ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افزایش سریع

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Incontinence بی اختیاری، بدون اراده کاری را انجام دادن، از دست دادن کنترل در باره اعضا یا اندام ها و یا کارکرد اعضا یا اندام ها، مثل: - بی اختیاری د ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی که روی صندلی نشسته کسی که تو خونه ای داره زندگی می کند، ساکن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کپی برابر اصل

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آلو بخارای خشک شده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آلو بخارا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علاقه وافر عشق سوزان شور سرشار اشتیاق خاموش نشدنی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثل اینکه It doesn't seem like you can postpone making that decision much longer. مثل اینکه نمی تونی تصمیم گیری ات رو عقب بیندازی.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شرح حال خود را در قالب مقاله ای نوشتن و به دانشگاه مورد نظر جهت ثبت نام ارایه دادن

پیشنهاد
٠

الا بختکی پیش رفتن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همساز شدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

با تلفظ لاخ فقط در اسکاتلند به دریاچه یا به ورودی رودهای بزرگ در دریا گفته می شود.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بچه مدرسه ای دوره راهنمایی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

فیلم فیلم یا نمایشی که یک روایت جدی دارد و می شود گفت که نقطه مقابل کمدی است.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازجویی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

درس خواندن در یک دوره تحصیلی شرکت کردن در کلاس های آموزشی دوره های فن اموزی At present I am doing a course at the local college الان دارم تو کالج ش ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

مدرک گرفتن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جان پناه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

NASA engineers discover why Voyager 1 is sending a stream of gibberish from outside our solar system مهندسان ناسا در پی کشف طیفی از سیگنال های نامفهو ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

طیفی از مجموعه ای از

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داخل کروشه داخل پرانتز

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1 - کسی را با ماشین به جایی رساندن 2 - کسی را شاد کردن She'd been feeling low but hearing that she'd got the job gave her a lift او کمی ناراحت بود ول ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لاشه دام ها و طیور پساز کشتار آنها شامل اجزای ذیل می شود: گوشت meat آلایش خوراکی یا همین variety meats آلایش غی خوراکی از قبیل پوست . روده ها یا ined ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وعده کامل غذا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

الان با فاصله زیاد الان به وضوح

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

زودتر و قبل از موعد کاری را انجام دادن In a desperate attempt to beat the clock, I raced to mail my tax return before midnight به زور ( in a despera ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به هرگونه زیاده روی در صرف وقت، انرژی، زمان و پول و . . . . . . . اطلاق می گردد. زیاده روی اسراف

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

disguised as

پیشنهاد
١

آسیب های ناشی از کشیدگی مداوم یک یا مجموعه ای از عضلات در یک عضو مثل texting neck که ناشی از خم بودن مداوم سر به سمت جلو یا The forward pending postu ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باعث شدن - یکی از معانی زیبا و کاربردی فعل leave است. She suffered/had a stroke that left her unable to speak سکته اش باعث شد نتواند حرف بزند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چنگ به دل زدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خود را گول زدن Human beings have an infinite capacity for self - deception. انسان ها ظرفیت بیش از حدی برای گول زدن خودشان دارند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دامن زدن His travels enhanced his reputation for prodigality. مسافرت هایش به ولخرجی هایش دامن زده است.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اقتباس

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روش رایج روال مرسوم شیوه شناخته شده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آشنایی قبل از ادواج