پیشنهاد‌های سعید امدادی (١,٣٠٤)

بازدید
١,٥٤٨
تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

یک نقطه نورانی در دوردست ها

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هرچه زودتر

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یه نوری A beam of light shone into the room and a police officer entered. یه نوری داخل اتاق افتاد و مأمور وارد خونه شد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علاوه بر معادل های صحیح درج شده در اینجا، می توان ، واژه - همه کاره - را نیز اضافه نمود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مطالعه آزمایشی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسب سوار

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کار نفس گیر کار شاق کار سخت

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طرح تخفیف

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برگزار می شود

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

جور شدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ذوب شدن در چیزی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

در زبان فارسی معادل * معمولا هست*ترجمه می شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلوخه شده مثلاً در شکر متضادش میشه distributed

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

ساده و سرراست برای راه اندازی لوازم در اولین بار دلی و درونی در مورد شناخت امور که متضادش می شود grounded یعنی برمبنای حساب و کتاب

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٧

سه معادل در کمبریج ذکر شده برای این واژه: - آدم عاقل، با جنبه، تودار، متین - زندونی تو خونه - اصطلاح مخصوص برای منع بیرون رفتن بچه ها از خونه که نو ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حس درونی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

هوای همدیگر را داشتن Stick together نیز به همین معناست.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

Coined یعنی سکه زد، سکه را به نام خود زد، این اصطلاح را ابداع کرد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

لجام گسیخته

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

پیام

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چند ساعت تا محل کار

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فاصله زیاد داشتن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لایه محافظ نچسب، به عنوان یک لایه محافظ نچسب در عایق بندی درب شیشه آلات آزمایشگاهی و نیز تمیز ماندن سطوح چسبنده انواع چسب های دوطرفه و یا سالم ماندن ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

خط چشم

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

عزیزان، دقت کنید که تو ایران این رده دانشگاهی را نداریم، تمامی معادلها نامفهوم و ناملموس هستند، چون نظام آموزشی کشورها متفاوت است. منظور از graduat ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیپ چسبی و پارچه ای نر و ماده

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

معادل های که گفته شده یک طرف، دچار شدن، خودش یک طرف. دوستان بیشتر با این معادل جور درمیاد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاح

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقتی میری بازار تهران، چراغ که سبز میشه، همزمان دهها موتور غرش کنان شروع به حرکت می کنند، اولش جا میخوری، بعدش می ترسی، بعد زیر لب فحش میدی به مسبب ا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ضد حال اساسی To his consternation, when he got to the airport he found he'd forgotten his passport وقتی رسید فرودگاه، فهمید پاسپورتو یادش رفته، ضد ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازنشسته سالخورده

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشخصات صدای خش خش برگ ها زیر پا

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر و صدا

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناله گوش خراش

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

صدای رعدو برق

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رو آوردن به چیزی و تنوع بخشیدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

ساعات اداری

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

تقریبا چنده؟ Give me a ballpark figure یه قیمت حدودی بده

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

جناب موسی واقعا دست مریزاد، لایق 20 لایک بودی در این entry.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دست و پنجه نرم کردن با مرگ

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازاریابی ارزان قیمت

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رسید بار تحویلی به شرکت هواپیمایی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

برقراری نظم

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

فجایع جنگ صحنه های دلخراش جنگی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سرخوردگی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انشاالله نتیجه تلاش هایت رو ببینی انشاالله مزد زحماتت رو بگیری

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

ثروتی به هم زد وضعش توپ شد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پول دار حسابی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

That's an absolutely ridiculous price for that sweater. اون قیمت اصلا به این ژاکت نمی خوره

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قیمت اش نمی خونه قیمت اش رو نشون نمی ده با قیمت اش همخوانی ندارد