پیشنهادهای سعید امدادی (٧٤٦)
کارمند - کارگر جایی بودن که باهاشون قرارداد داری و باید سر کارت حاضر بشی مثال زیر گویاست : The acronym SAHM stands for “stay - at - home mom. ” It ...
دست ها باز و کشیده باشند.
اگر همت کنیم We don't have much time but if we all pull together we should get the job done وقت زیادی نداریم ولی اگر همت کنیم میتونیم کا ر را تمومش ک ...
تبصره در قراردد
کلی گویی Sweeping generalizations about this complex and difficult situation are not helpful کلی گویی در مورد ای وضعیت بغرنج و سخت کمکی نمی کند.
چرایی چیزی را دانستن ، فلسفه وجودی یا دلیل وقوع چیزی را فهمیدن Even those close to him can't always fathom why he repeatedly risks his life to climb ...
I know him او را می شناسم، دیدمش، آشنا هستم باهاش I know about him در موردش شنیدم ( از یک نفر دیگر ) که مثلا اینطوریه، اونطوریه، I know of him یعنی ...
حالا حالاها هست
محمد فروزانی گل ، سلام از بس زیبا درس دادی این کلمه رو که میخام بهت 50 تا لایک بدم ولی امکانش نیست. عاشق کلمه سعید امدادی 091217772125
این واژه دقیقا معادل " آرامیز سازدی_آرانی سازلاماک" در ترکی آذری است. به این مثال از دیکشنری مریم وبستر ، درج شده در توضیح این لغت به تاریخ 17 فوریه ...
با عرض ادب خدمت آقای مرتضی بزرگیان و Gjv، " ضعف امنیتی " می تواند معادل درستی باشد ( رخنه امنیتی یا نفوذ امنیتی به فرایند شروع جاسوسی یا اقدام تضعی ...
دوطرفه
جسم شناوری که از کنار یک شناگر، یک شب ثابت عبور کند، A ring floated past a diver. انگشتری ( که مثلاً توی استخر افتاده باشد و هنوز به کف استخر نرسید ...
ول چرخیدن، ترکی آذری: بوش بکار دولانماک Since he lost his job, he's just floated around/about doing nothing. از وقتی کارش رو از دست داد، ول معطل م ...
سال تحصیلی جدید= new year of schooling
امکانات
آدم توجیه گر
موقع. . . .
1 - رو کم کنی کردن The red carpet can turn into a competition for the stars to out - dazzle each other with expensive gems. فرش قرمز می تواند به محل ...
سهل انگاری کردن
سراسیمه وارد شدن، خودتو داخل جایی انداختن He burst into the room, red - faced and out of breath ( = unable to breathe comfortably because of tirednes ...
مأموریت اداری خارج از شهر مثلا، One - day remote assignment مأموریت کاری یکروزه در شهر دیگر
در زبان ترکی می تواند معادل دقیقی برای عبارت �آرامیزدا سوز اولماسین� باشد، می توانم آن را tactfully interaction استنباط کنم. �آرامیزدا سوز اولماسی ...
در صورت تمایل، اگر بخواهید
در ذیل توضیح جناب آقای رسولی ( مترجم، مدرس ) ، 1 - "قاطی کردن " معادل مناسبی می تواند باشد. to lose control and start to behave in a way that is n ...
اقدام کردن
می تواند به معنی حل و فصل امور فوری و اولویت دار نیز باشد تا سرو صداها نیز بخوابد
تمام ۶۶ پیشنهاد رو خوندم، به نظرم � باعث شدن� نیز می تواند معادلی برایش باشه، مثلاً جمله ذیل از دیکشنری وبستر: Such a hardened area often leaves one ...
سنت شکنی کردن
قصهٔ حسین کرد شَبــِستَری
ادعای کذب
در زمینه، از نظر، از منظر the beauty, popularity, etc. stakes در زمینه های زیبایی، محبوبیت و . . . She is a definite winner in the fashion stakes وی ...
قوز کرده حتما نباید شخص واقعا گوژپشت باشد
سرد و گرم چشیده
جایش خالی بود Why wasn't Stephen at the meeting? He was conspicuous by his absence استفان چرا تو مهمونی نبود؟ آره جایش خیلی خالی بود.
تابلو
داغون کننده - کشنده ( مجازی )
بی شوخی
تب ثروت
Trivia game به معنی چیستان ( یک نوع سرگرمی به شکل پرسیدن سوالات کم اهمیت ولی سرگرم کننده ) .
1 - ترمیم صورت طی عمل جراحی و رفع چین و چروک ۲ - باز سازی نمای فرسوده ساختمان و نو نوار کردن آن ۳ - اتوموبیل فیس لیفت به مدلی از خودرو گفته می شود که ...
A set idea افکار دگم My father had a set idea about how I should live my life. پدرم در مورد نحوه زندگی من افکار دگمی داشت. سعید امدادی عاشق کلمه ۰۹ ...
هوشمند - محاسبه گر مثل computational device یعنی وسیله هوشمند
ذکر منبع در نوشته ها - قید دلیل در اتفاقات He borrowed from other people’s writing without attribution وی بدون ذکر منبع از نوشته های دیگران اقتباس نم ...
باز کردن و پایین آوردن لوازم نصب شده مثل داربست - پرده - عکس
پر سرو صدا در بوق و کرنا شده گوش فلک را کر کرده
۱ - وقتی جمع نیست، quorter, معنی محله دارد This is the bustling commercial quarter of the city. اینجا محله شلوغ تجاری شهر است 2 - وقتی s دارد، quort ...
ترسیم - مشخص نمودن establishing something boundaries ترسیم حدود و ثغور امری سعید امدادی عاشق کلمه ۰۹۱۲۷۷۷۲۱۲۵
من خیلی جاها دیدم که بهترین معادل براش " اما" هستش.
اولویت داشتن فردیت یک شخص قبل از معلولیت شأن در توصیف افراد معلول، معتاد مثال: An epileptic person توهین به فرد است ( صرعی ) بهتر است گفته شود: An i ...