تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

تهمت زدن. افترا زدن they were accused of slandering the head of state

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

بومی. زبان بومی یا مادری a vernacular writer

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

حرفما پس می گیرم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

شیرآب را باز گذاشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

One size fits all

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

Wrapping This wrapping paper is perfect for wrapping our gift.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

پذیرفته شده توسط افراد جدید. آشنا شدن با چیزی یا محیطی. ملاقات با کسی حتی اگر وقت نداشته باشی I think they 'll really fit in well here

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

موفق باشی. سفرت به سلامتی باشه safe journey bon voyage

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

زمین چمنی. صاحب زمین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

زندانی حبس ابد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

به طور خطرناکی سریع. بسیار سریع headlong he drove at breakneck speed

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

دسری شبیه موس و پاناکوتا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

سرکوب ناگهانی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

جبران گناه. expiate he was being helpful, to atone for his past mistakes their sins must be expiated by sacrifice

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

پر طعم و بو برای مشروب به کار می رود. a spicy, full - bodied white wine

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

غارت کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

صدمه زدن. دریدن. انتقاد شدیدکردن. شکست دادن آسان در مسابقات ورزشی the herdsmen were mauled by lions

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٥

سیر صعودی ناگهانی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

انسان غارنشین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

موضوع. کار. شرایط the Mafia boss who's running the whole shebang

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

فرار از مدرسه. پیچوندن مدرسه the school’s truancy rate

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

داد و فریاد کردن That’s hardly the point, ’ he blustered

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

عیاشی. اسراف. کم کردن. ناپدید کردن the dissipation of heat a life of dissipation the dissipation of resources

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

ایول. بلاخره شد. خودشه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

بهتره با خودی معامله کنی تا کسی که نمی شناسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

خیلی خوب He did a bang - up job fixing the plumbing.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

خون سرد. آرام this horse has a placid nature

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

فی البداهه Charles had to ad lib because he'd forgotten his script

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

زود رنج. عصبانی The kids were peevish after so long in the car.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

فاسد. هرزه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

اتفاقی. بدون قاعده a hodgepodge of family photos haphazardly arranged on a table

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

پرحرارت و علاقه an effusive welcome

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

نرم کننده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

راهی برای تخلیه ی احساسات مثل خشم Is football a good outlet for men’s aggression?

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

مشکوکانه the reformers looked askance at the mystical tradition

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

با گل و ربان و تاج گل آراستن the room was festooned with balloons and streamers

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

احاطه شده he sits wreathed in smoke

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

بی مزه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

پیشگویی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

خودنمایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

فرار کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

شادی. نشاط his six - foot frame shook with mirth

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

با ابزار الکترونیکی مکالمات گوشی کسی را شنیدن. استراق سمع گوشی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

دید زدن. نگاه سریع به همه چیز The general’s eyes swept the horizon Mind if my team sweeps the room? Sweep adverb /preposition=look

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

نزدیک Winter draws nigh

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

رسمی و غیر دوستانه Their goodbyes were stiff and formal

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

موافقت کردن برای کمک کردن ویا موافقت برای مسئولیت قبول کردن Residents will have to step up if they want to rid this area of crime.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

تحقیر کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

عصبانی شدن و سر کسی دادکشیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

شوید