maul

/ˈmɒl//mɔːl/

معنی: چماق، گرز، تخماق، توپوز، چکش چوبی، با چکش زدن یا کوبیدن، له کردن، صدمه زدن
معانی دیگر: (مثل حیوان درنده) دریدن، گازگاز کردن، (با چنگ و دندان) زخمی کردن، با خشونت رفتار کردن، سخت کتک زدن یا شکست دادن، ضربت سنگین، خردکردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a heavy hammer, sometimes with a wooden head, used to drive stakes, piles, or the like.
مترادف: sledge, sledgehammer
مشابه: hammer, mallet
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: mauls, mauling, mauled
مشتقات: mauler (n.)
(1) تعریف: to injure by beating, clawing, bruising, or the like.
مشابه: attack, claw, injure, lather, maim, mutilate, savage, wound

- The trainer was mauled by one of the tigers and badly injured.
[ترجمه گوگل] مربی توسط یکی از ببرها مورد ضرب و شتم قرار گرفت و به شدت مجروح شد
[ترجمه ترگمان] یکی از ببرها مورد هجوم یکی از ببرها قرار گرفته بود و به شدت مجروح شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to handle or treat (a person or animal) roughly.
مترادف: rough up
مشابه: beat up, knock around, maltreat, manhandle

جمله های نمونه

1. A small boy had been mauled by the neighbour's dog.
[ترجمه گوگل]یک پسر کوچک توسط سگ همسایه مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود
[ترجمه ترگمان]یک پسر کوچک با سگ همسایه او را سوراخ کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A mentally ill man was mauled after climbing into the lions' enclosure at London Zoo.
[ترجمه گوگل]یک مرد بیمار روانی پس از بالا رفتن از محوطه شیرها در باغ وحش لندن مورد ضرب و شتم قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]بعد از رفتن به محوطه شیران در باغ وحش لندن، یک مرد بیمار روانی او را سوراخ کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He had been mauled by a bear.
[ترجمه گوگل]او توسط یک خرس مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود
[ترجمه ترگمان]خرس به او حمله کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The zookeeper was mauled to death by a tiger.
[ترجمه گوگل]نگهبان باغ وحش توسط یک ببر کشته شد
[ترجمه ترگمان]اون باغ وحش توسط یه ببر کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her novel has been badly mauled by the critics.
[ترجمه گوگل]رمان او به شدت مورد انتقاد منتقدان قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]رمان او به شدت مورد توجه منتقدان قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The play received a mauling from the critics.
[ترجمه گوگل]نمایشنامه با انتقاد منتقدان روبرو شد
[ترجمه ترگمان]این نمایشنامه از سوی منتقدان یک ضربه شدید به دست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Stanford have looked quite good lately. They absolutely mauled Notre Dame last weekend.
[ترجمه گوگل]استنفورد اخیراً بسیار خوب به نظر می رسد آنها آخر هفته گذشته کاملاً نوتردام را غارت کردند
[ترجمه ترگمان]استنفورد این اواخر خیلی خوب به نظر می رسید آخر هفته پیش از کلیسای نتردام دور شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They face a mauling by last year's winners.
[ترجمه گوگل]آنها با هجمه برندگان سال گذشته روبرو می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها توسط برنده شدن توسط برنده سال گذشته رو به رو هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The hunter was mauled by a lion.
[ترجمه مهدی سلیمانی] شکارچی توسط شیر دریده شده بود
|
[ترجمه گوگل]شکارچی توسط یک شیر مورد ضرب و شتم قرار گرفت
[ترجمه ترگمان] اون شکارچی توسط یه شیر کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She was mauled by guards at the border.
[ترجمه گوگل]او توسط نگهبانان در مرز مورد ضرب و شتم قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]او در مرز به او حمله کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Juppe got a mauling over the government's failure to fulfil its promises.
[ترجمه گوگل]ژوپه در مورد شکست دولت در عمل به وعده‌هایش مورد تعرض قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]Juppe یک ضربه شدید بر شکست دولت برای تحقق وعده های خود دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her latest book was absolutely mauled by the critics.
[ترجمه گوگل]آخرین کتاب او کاملاً مورد انتقاد منتقدان قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]آخرین کتاب او کاملا توسط منتقدان mauled شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He died after being mauled by a tiger.
[ترجمه گوگل]او پس از قلع و قمع شدن توسط یک ببر جان خود را از دست داد
[ترجمه ترگمان]اون بعد از اینکه توسط یه ببر کشته شد مرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The dog went berserk and mauled one of the girls.
[ترجمه گوگل]سگ از کوره در رفت و یکی از دخترها را قلع و قمع کرد
[ترجمه ترگمان]سگ عصبانی شد و یکی از دخترها را خرد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چماق (اسم)
stick, bat, club, cudgel, bludgeon, mace, truncheon, stave, maul, quarterstaff

گرز (اسم)
club, ferule, mallet, mace, wand, maul, quarterstaff

تخماق (اسم)
commander, maul

توپوز (اسم)
maul, knobkerrie

چکش چوبی (اسم)
mallet, maul

با چکش زدن یا کوبیدن (فعل)
maul

له کردن (فعل)
squelch, weigh, squash, pummel, contuse, quash, maul, squish, mangle, squeeze, rase, scotch

صدمه زدن (فعل)
mar, offend, harm, nip, maul, damnify, endamage, scathe

تخصصی

[عمران و معماری] تخماق
[زمین شناسی] تخماق

انگلیسی به انگلیسی

• hammer, sledge-hammer; brawl
wound, crush, mutilate; behave crudely; handle roughly or carelessly
if an animal mauls someone, it attacks and injures them.

پیشنهاد کاربران

to physically attack and badly hurt a person or animal
حمله فیزیکی و صدمه زدن شدید به شخص یا حیوان
The angry customer mauls the customer service representative with insults and complaints
The bear mauled the hiker, leaving him with severe injuries
...
[مشاهده متن کامل]

The rugby player was mauled by several opponents during the intense match

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/maul?q=mauled
تکه پاره کردن
کشته شدن به روش ناجوری ، قلع و قمع شدن
California woman mauled by grizzly bear
verb
[ obj]
1 : to attack and injure ( someone ) in a way that cuts or tears skin : to attack ( someone ) and cause a bloody injury
◀️The girl was mauled ( to death ) by a dog.
◀️A bear killed one hiker and badly mauled the other.
...
[مشاهده متن کامل]

— often used figuratively
◀️a movie that has been mauled by the critics
◀️Many investors were badly mauled by the recession.
2 : to touch or handle ( someone ) in a rough sexual way
◀️She was mauled [=groped] by some drunk as she left the bar.
He knows khabib gonna mauls him

صدمه زدن. دریدن. انتقاد شدیدکردن. شکست دادن آسان در مسابقات ورزشی
the herdsmen were mauled by lions
دریدن

بپرس