پیشنهادهای کاربر آبادیس (٣٩٠)
بیان کردن The SIMPLE PRESENT expresses daily habits or usual activities حال ساده عادت های روزرانه یا فعالیت های معمول ( متدوال یا همیشگی ) را بیان می ...
یک اسم است. اسم فرد تلفظ: اَن
( دستور زبان ) استمراری
نمودار نقشه جدول طرح ریختن نمودار کشیدن ( نمودار درست کردن )
زمان حال
تحلیل تجزیه آنالیز
خطا اشتباه
پیش آزمون، امتحان مقدماتی
"اگه اینطوریه" "اگر اینطوریه" "اگه اینطوره" "اگر اینطوره" اگر اینطور است اگر اینطور باشد اگر چنین است اگر چنین باشد
"دستورات"، "دستورالعمل"
برگه، برگ، ورق، ورقه Write the names of your classmates on a sheet of paper. اسم همکلاسیهات رو روی یک برگه ( وَرَق ) کاغذ بنویس.
"محل اقامت" اقامتگاه محل سکونت سکونتگاه
پیدا کردن، یافتن find out your classmate's name اسم همکلاسی هاتون رو پیدا کنید ( بیابید )
درسته؟ آره؟
تو چطور؟
چند وقت، چند وقت است که
خوابگاه
چرخیدن ( دورِ، به دورِ ) The earth goes round the sun زمین به دور خورشید میچرخد.
تابیدن
یک کمی یه کمی کمی
مامان بابا بابا مامان اولیا والدین پدر مادر پدر و مادر
جمعی
مرکب
عام و عمومی
برجسته و پیشتاز
برنامه درسی
مقدماتی
در نظر گرفته شدن طراحی شدن، ساخته شدن
مقدمه، پیشگفتار
هر کدام، هر کدام از آن ها
موثر
در عمل، در اقدام، به صورت عملی
اساس، پایه، بنیاد
بُر زدن، مخلوط کردن، آمیختن، بُر ( عمل بُر زدن )
با سایز ثابت با اندازه ثابت
کوتاه کردن
کوتاه کردن
دو نوع جمع برای کلمه index وجود دارد: 1. indexes 2. indices معنی index: شاخص، اندیس، ایندِکس
مناسب بودن
معادل برابر
نَحو
معمولا
پیمایش کردن
به جایِ
بدن، بدنه
به همراهِ، همراه با ( منظور بعد از آن چیز میباشد )
دونقطه
شروع می شود
معرفی کردن شدن عرضه کردن شدن مطرح کردن شدن
تکنیک