تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیهوده گویی، سبکسری این ایفده سری به چه کار آید ای فتی در باب دانش این سخن بیهده مگوی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیهوده گو، سبک سر این ایفده سری به چه کار آید ای فتی در باب دانش این سخن بیهده مگوی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بیهوده گو ، سبکسار،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سبکساری، بیهوده گویی این ایغده سری به چه کار آید ای فتی در باب دانش این سخن بیهده مگوی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عنبر، مشک، بوی عنبر و مشک بی قیمت است شکر از آن دو لبان اوی کاسد شد از دو زلفش بازار شاه بوی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

علوفه خشک به هم بافته شده یا بسته بندی شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جمع کردن، گرد کردن، خرمن کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

وثن، ایبک، نگار، بت، الهه، شمن، فغ، جبت،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بُخت، ریدک، بنده، برده، حلقه کش، سفته گوش، رهی، نوجوان، پسر، جوانک، بیریش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مراد ، ارزو، خواسته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نالان، مکتئب ، اندوهگین، بدحال، دلشکسته آن ابر بین که گرید چون مرد سوکوار و آن رعد بین که نالد چون عاشق کئیب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همنشین و هم صحبت شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقاشی کردن. زینت دادن. به نقش و نگار آراستن. مجسم و مصور کردن معانی را بدو ده سربلندی سعادت را بدو کن نقش بندی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ارج ، عزت، سرافرازی، افتخار صیت، شهرت، اوازه معانی را بدو ده سربلندی سعادت را بدو کن نقش بندی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نامه فرح انگیز و شادی بخش مفرح نامهٔ دلهاش خوانند کلید بند مشکل هاش دانند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شهر بزرگی است در خطای که مشک خوب از آنجا آورند و خوبان را بدانجا نسبت کنند خوشبوی، چنان کز خواندنش فرخ شود رای ز مشک افشاندنش خلخ شود جای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیک روی ، پسندیده روی، خجسته روی، زیباروی،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مشهور، معروف، برجسته، نامی، نبیه، ستوده، سربلند، بلند اوازه، عالی، اعظم، مشخص

پیشنهاد
٠

کنایه از رنگ سبز پوشیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

لت ، چپه، تس، کشیده، تپانچه، چک، تو گوشی، کاج

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناپسند، نکوهیده، بیزارشده، ازچشم افتاده، گجستک ، رانده، مردود، مطرود، نفرت انگیز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ترسناک ، هول آور ، وحشتناک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حیرت زده و سرگشته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حیران و سراسیمه و وحشت زده شدن ، ترسیدن، به جایی که دهشت خورند انبیا تو عذر گنه را چه داری بیا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

البته استعاره از روی معشوق است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پادن، مرتع، مرعی، چراستان، چمن، مرج،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مشورت ، رایزنی، گفتگو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پاده، گله، خیل ، فسیله، ایلخی، گروه، دسته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تیر و ستون چوبی،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مهر نامه، پاکت نامه هزار بوسه دهم بر سحای نامهٔ تو اگر ببینم بر مهر او نگین ترا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مهر و عنوان نامه، پاکت نامه، جلد نامه هزار بوسه دهم بر سحای نامهٔ تو اگر ببینم بر مهر او نگین ترا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کنایه از رخساره و طلعت معشوق گرفت خواهم زلفین عنبرین ترا به بوسه نقش کنم برگ یاسمین ترا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جسیم، زبر، ستبر، پرغونه، سفت، گران، ناخوش، نامطلوب، ناهموار. . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

: بدرام، خشن، زبر، زفتی، زمخت، سخت، سنگین، صلب، ضخیم، فربه، گنده، ناهموار، ناهنجار، هنگفت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدریخت، بدشکل، بدمنظر، بدهیکل، بی ریخت، کریه، کریه المنظر، پچل، بد، سوء، مذموم، ذمیمه، رکیک، سخیف، شنیع، فاحش، قبیح، مستهجن، مکروه، ناپسند، نازیبا، ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پوپک، ناسفته، دست نخورده، تازه، نو، طرفه، بدیع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خشمگین و غضبناک شدن، ، چهره گشودن، رخ نمودن، جلوه نمودن چو عارض برفروزی می بسوزد چو من پروانه بر گردت هِزارا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوران کودکی و خردسالی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سیاه و اسود، سبز تیره خام ، نارس، ناپخته، آبکند ، ابخوست، آبراه، خمیده، کوژ،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دختر زشت روی کوتاه قامت، دختر سیه چرده نازیبا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ابلق ، ، پیسه ، دو رخ، دو چهره، ، مزور ، ریاکار، ناسازگار در حرف و عمل، دو سو، منافق، دو زبان ، دودل، ذو الوجهین، بیگانه، مکار،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سنگدلی، بی رحمی، بیمروتی، نامهربانی،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سنگ دل، بیرحم، بی مروت، ناجوانمرد، بی شفقت، نامهربان،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زاهد ، عابد، پارسا، منزوی، تنهایی طلب،

پیشنهاد
٠

راضی شدن به قضا و قدر، پذیرفتن سرنوشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با راه، سر به راه، متواضع، پند پذیر، نصیحت پذیر، اندرز پذیر، عاقل و بالغ، دانا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دکان کوچک، دکانچه ، سکوی بلند و برآمده، حصار و ستون دُکّه =بند و زندان و محبس به ره بر یکی دکه دیدم بلند تنی چند مسکین بر او پای بند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سیاه، شهر ، بدان علت که از دور سیاه به نظر میرسد شهر حبش غریب آمدم در سواد حبش دل از دهر فارغ سر از عیش خوش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اضافه تشبیهی، اجل به باد تشبیه شده مرگ در این باغ سروی نیامد بلند که باد اجل بیخش از بن نکند

پیشنهاد
٠

نیست و نابود کردن، از جا کندن ، معدوم کردن خراب و ویران کردن