تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دستگیر ، ظهیر، پشتی، پشتوانه، کنون دشمنان گر برندم اسیر نباشد کس از دوستانم نصیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بی مزد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رأی و نظر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رسیدگی و بازخواست نیاورده عامل غش اندر میان نیندیشد از رفع دیوانیان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پند و عبرت گرفتن ، درس گرفتن، اگاه و آزموده شدن ، یکی گفت کاین بندیان شبروند نصیحت نگیرند و حق نشنوند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خداوند ، پادشاه جهان چو بر کس نیامد ز دستت ستم تو را گر جهان شحنه گیرد چه غم؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مهیا و آماده ساختن، تدارک دیدن، تمهید کردن، سامان دادن، قصد و آهنگ و اراده کردن،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سستی، کندی، قصور، بی عملی، نادانی، ابلهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

احمق، ابله، کانا، سست، بی مقدار، کاهل، کوتاه دست، بیکاره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طلب بخشش کردن، عذر خواستن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هاون، مهراس، جواز، کابیله

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هاون ای به کوپال گران کوفته پیلان را پشت چون گرنجی که فروکوفته باشد به جواز.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گذرنامه، کلید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عامل، کارطراز، کار ساز، مباشر، چاره جو، چاره گر، راه گشا، اثربخش، موثر ای کارگشای هر چه هستند نام تو کلید هر چه بستند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آغاز و ابتدا مخالف اسر ( ازل ) به معنی بی آغاز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مشهور ، نامی، بنام، شناخته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فعل دعایی از مصدر بردن آن دل که بود ز عشق خالی سیلاب غمش براد حالی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اهل بَطحاء، ساکنان مکه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از فارسی میانه کباک است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مهر گیاه یا مردم گیاه ، گویا جوشانده این گیاه برای فتنه کردن دلدادگی کارگر بوده و هنوز مرسوم است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرارون ، عکس وارون یا وارونه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دارای جربزه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اشکار کردن ، روشنی دادن ، و به معنی رسوا کردن و تشویر دادن است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قهر ، خشم، غضب، ترشرویی،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناخوش روی، زشت، عبوس، ترشرو، خشمناک بخیل، ممسک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چشم داشتن، توقع و انتظار داشتن چه دلتنگ خفت آن فرومایه دوش که بر سفرهٔ دیگران داشت گوش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شکمباره ، شکم پرست، پر خور، شکم بنده

پیشنهاد
٠

پرخوری کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

محافظ، نگهبان، ملازم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برشنوم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به این ترتیب ، اینگونه، به این شیوه و روش، بدینسان این دست کاو برگ رز می خورد عجب دارم ار شب به پایان برد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گندا ور=خایه دار،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وغا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سپر، مجن ، درق، درقه، محافظ، حایل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سخت و محکم بر و سینه ای همچو پولاد ترس حدیث تنومندی آن مپرس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سپردار ، سپرساز ، سپر دوز،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوعی نیزه نزد تارک جنگجویی به خشت که خود و سرش را نه در هم سرشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گزافه گویی، باطل گفتن، ژاژخایی ، هرزه درآیی ، پریشان گویی، هذیان گفتن،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پریشان گو، هرزه لاف، هرزه درا، گزافه گو، مهذار، یاوه سرا، یاوه گو، لاف زن،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درزن ، ابره، خیاط

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بت و صنم بی احساس، نامهربان ، بی عاطفه، بیوفا نبینی که چشمانش از کهرباست؟ وفا جستن از سنگ چشمان خطاست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تنبلto ( a ) mbol

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به آرامی ، با تاخیر ، دزدیده ، یواشکی، به نرمی، به آهستگی درنگ آسا سپهر آرا بیاید - کیاخن در رباید گرد نان را

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

ناسپاس و ناشکر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روز جنگ و نبرد روز قیامت و رستاخیز، روز محشر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صف کشیدن، رده بستن، نظم گرفتن، انتظام و ترتیب یافتن، جمع شدن، ارام و قرار گرفتن، هم آهنگ و یکدل یکرنگ شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جنگ و نبرد پیش تیغ تو روز صف دشمن - هست چون پیش داس نوکر پا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از مصدر یارستن، از عهده برآمدن، توانستن، یارایی داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خانم دانشگر درود به شما صفار از ریشه صفر soft به معنی رویگر است نه صغار