پیشنهادهای Sm (١,٦٧٤)
استعداد، توانایی، قدرت، یارا، قابلیت، شایستگی، خورا، گنجایش، ظرفیت، جاداد، حجم،
جولا، تننده، عنکبوت، غنده، کارتنه
فاقد ، تهی، خالی،
رقود، رقد، پینکی ، نعاس
بتاوار، بافدم ، کران
فسرده، سرد یافته، ساکن، بی جان، یخ بسته ،
مشهور
رای کردن، اندیشیدن، به چشم کردن، تفکر کردن، نگریستن ، میل کردن ، توجه کردن، اهتمام، سیل کردن
سرور، خواجه، ارباب،
زهد، تقوا، پارسایی
برانگیختن، تطمیع، تحرییص، به دام انداختن، وادار کردن
تفهیم، تدریس، تعلیم، اموزش، تلقین، یاد دادن، دریاباندن ، شناساندن، حالی کردن
حل کردن، گشودن تمام کردن ، به آخر رساندن، کنار دادن
منع ، جلوگیری، بازداشت حفظ، حراست، نگهداری، پاس، رعایت، پرستاری زهد، پرهیز، پارسایی بیداری
مجاز کردن،
نور، پرتو، فروز، شعله، ضیا، فروغ و. . . سراج، چراغ، مشعل ، مداد، مرکب
شکافنده، بیرون آورنده، جداکننده، بسط دهنده، باز کننده، گشاینده،
مطیع و منقاد، گماشته، معذور
بی سود و فایده ، بی منفعت،
بدون محافظ و نگاه دار و چشم انتظار
قول، غزل، قصیده، بانگ، صوت و سرا، نوا
خمیده و کج و شکسته و مواج ، مایل و منعطف و دوار و کوژ ، کمانی ، حدب ، افتاده ، ناراست، غیر مستقیم، پیچیده، برگشته و. . .
ساکن و برجای، سرد و بی روح و مرده وافسرده و منجمد، بی آب و رونق، تهی وخالی، بی برگ و بی مایه، بی عزت و ارج و آبرو، بی میل و نامنعطف، شکننده و ضعیف د ...
به اختیار خود، به میل و خواست خود آتش به اختیار، به حکم خود
دلیل، راهنما، دستگیر، یاریگر، عصا
مرسوم، متداول، رایج، نام آشنا
بی قید و بند و هر جایی
زبردستی، مهارت، پردلی،
برکشیده، برپا، ایستاده، سهی، مشید، محکم، استوار،
کیسه بر
مصالحه ، صلح و سازش، توافق، پیمان دوستی، اتفاق کردن، مجامعه
فاش، هویدا، پیدا، ظاهر، معروف، مشهور، حقیقی، موید، مشخص
تسامح ، تساهل، ساده انگاری، اسان گیری، چشم پوشی،
رهایی وآرامش و آسایش و راحت و قرار و سکون امن وپناه یافتن
زار ، نزار، عاجز، پست، ضعیف، ذلیل ، دنی ، بیارزش، بیفایده، خفیف
رهی ، مربوب، جان نثار، فدوی، برخی، زیردست
مبتدی، نو اموز، تازه کار، نوچه، نا آگاه ، بی وقوف، جاهل، کانا
آبکامه
آگفت
آگفت
فرارون
کابوک، وکر ، کنام، نشیم
تشویق ، تحریک، برافروختن، شوراندن
فهماندن ، یاد دادن افکندن، انداختن
تارمی، دست انداز، مانع، حفاظ
ناخن
پیمودن طی کردن سپری کردن طومار کردن پیچیدن تا کردن
شهروا
سلب
شمش طلای هخامنشی