شاه بو

لغت نامه دهخدا

شاه بو. ( اِ مرکب ) رجوع به شاه بوی شود.

فرهنگ معین

(ی ) (اِمر. ) ۱ - بوی عنبر، عنبر. ۲ - بوی مشک .

فرهنگ عمید

۱. عنبر.
۲. مشک: بی قیمت است شکّر از آن دو لبان اوی / کاسد شد از دو زلفش بازار شاه بوی (رودکی: ۵۱۳ ).

پیشنهاد کاربران

عنبر، مشک، بوی عنبر و مشک
بی قیمت است شکر از آن دو لبان اوی
کاسد شد از دو زلفش بازار شاه بوی

بپرس