پاسخهای Sm (٨٨٠)
منظور از "سر " در "سر سلطانی" چیه ؟ گر گدایی کنی از درگه او کن باری که گدایان درش را سر سلطانی نیست
میل،هوای،ارزوی،
منظور شاعر از "بلا " و "در عین بلا بودن " در این بیت چیه ؟ ترسيدن ما هم چو از بيم بلا بود اكنون ز چه ترسيم كه در عين بلاييم
منظور آزمایش و ابتلا باید باشد،در عین بلا بودن مبتلا و گرفتار بودن است
" سم الخیاط" در این بیت یعنی چی؟ راه حق تنگ است چون سم الخیاط ما مثال رشته یکتا میرویم
منظور سوراخ سوزن است
" سم الخیاط" در این بیت یعنی چی؟ راه حق تنگ است چون سم الخیاط ما مثال رشته یکتا میرویم
منظور سوراخ سوزن است
معنی "کورموش" چیه در این شعر ؟ رو ز خرمنگاه ما ای کورموش گر نه کوری بین که بینا میرویم
منظور موش کور استاسا
باید کوتاه شده اگر نیستم باشد
دامن حسن در بیت زیر چه معنایی دارد؟ مست بگذشتی و از حافظت اندیشه نبود - آه اگر دامن حسن تو بگیرد آهم ( حافظ )
دامن حسن اضافه استعاری است،منظور زیبایی و جوانی است
سلام وقتتون بخیر باشه در شعر به کجا چنین شتابان از آقای شفیعی کندنی گون از نسیم پرسید کلمه گوند در اینجا به چه معناییه؟
گون نام یک گیاه است ،واینجا از آرایه تشخیص استفاده شده
معنی مصرع زیر در شاهنامه چیست همان باژ روم آنچ بود از نخست
خراج روم هر آنچه از روز نخست تعیین شده بود
معنی "ریشه" در بیت : سپرهای ایشان همه ریشه شد دل نامداران پر اندیشه شد
ریشه شدن به چم گسستن است در این بیت
آرایه های بکار رفته در این بیت رو نام ببرید دست حسرت گزی ار یک درمت فوت شود هیچت از عمر تلف کرده پشیمانی نیست
دست حسرت ،،اضافه اقترانی# دست حسرت گزیدن،کنایه از پشیمان شدن
"چون لاله رخ " کنایه از چیه ؟ هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا معلوم نشد که در طربخانۀ خاک نقاش ازل بهر چه آراست مرا
منظور جوانی زیبایی است
هر دو ریخت درست است
توی یه کتاب نوشته بود{... شخصیت بدیع داشت} شخصیت بدیع داشتن چه معنی داره؟
شخصیت خوبی داشت،نیکو منش بود
در متن قدیمی ای که میخواندم امده بود که: "دلاک پرسید: سر بزنم یا رگ بزنم؟ " معنی اش چه هست؟
دلاک پرسید سر بتراشم یا حجامت کنم
منظور از "تو" در این بیت کیه ؟ ناامید از در لطف تو کجا شاید رفت؟ تو ببخشای که درگاه تو را ثانی نیست
منظور خداوند است این بیت ادامه دو بیت قبل است. «یارب» از نیست به هست آمدهٔ صنع توایم وانچه هست از نظر علم تو پنهانی نیست گر برانی و گرم بندهٔ مخلص خوانی روی نومیدیم از حضرت سلطانی نیست ناامید از در لطف تو کجا شاید رفت؟ تو ببخشای که درگاه تو را ثانی نیست
در این شعر خیام که «گر می نخوری طعنه مزن مستان را - بنیاد مکن تو حیله و دستان را» معنای «بنیاد مکن حیله ... را» به عبارت دیگر «حیله بنیاد مکن» مشخص است یعنی اساس طعنه ات ریا کاری و ...
دستان در این بیت تنها به چم حیله و مکر و تزویر است نه چیز دیگر
پرهیز از آن گلی که با خار نشست بگریز از آن مگس که با مار نشست
میگوید از هر چیزی که در آن گزندی هست باید دوری گزید به خلوت خیالات پناه برد، در شگفتم که مگر چیزی هست که بی رنجشی به دست اید
"بخایندش" در این بیت یعنی چی؟ بخایندش از کینه دندان به زهر که دون پرور است این فرومایه دهر
دندان خاییدن در اینجا زبان گشودن و گفتن ،،دندان به زهر خاییدن از کینه ، بدگویی از روی دشمنی و عداوت
منظور از خاکستر من در بیت اخر به باد فنا داد /عشق تو خاکستر من چیه ؟
منظور اساس هستی و وجود باید باشد
درود .ملون،ملمع
تلفظ فتدش در شعر « تا فتدش جمله بدانجا نظر» چگونه است؟
Fotad زیباتر است،هرچند که fetad هم درست می نماید
جمع مملکت است به چم پادشاهی و سرزمین است،و هیچ کدام از گزینه ها پاسخ این پرسش نیست.
بگفت ای هوادار مسکین من برفت انگبین یار شیرین من چو شیرینی از من بدر میرود چو فرهادم آتش بسر میرود
شمع از موم عسل ساخته میشود ،،اینجا شمع به پروانه میگوید که چون عسل را از من جدا می کنند ضرورت است که در اتش بسوزم همچون فرهاد که از شیرین جدا میشود
در جمله زیر معنی کلمه بارفطن را بیان کنید ... همه را در ظروف طلا و نقره و بلور و بارفطن گذاشته بودند.
«بارفتن »باید باشد که گونه ای شیشه کبود است
جمله ی "چون دیروز هوا افتابی بود " از نطر دستوری چه نوع جمله ای است ؟
جمله ناقص است و اگر چون را از اول جمله برداریم اسنادی می شود
" قند " یا " شکر " در ادبیات فارسی کنایه از چی هستن ؟ "قند من است او "
در این جمله محبوب و معشوق،دلخواه،
در بیت شیطان نیاز و آز را گردن در بند وکمند سیم و زرگیرم "را" از نظر دستوری چیه ؟
رای مفعولی است
اگه میشه جواب بدین
اضافه استعاری نیست
معنی " اسلیحه" در بیت : ببایست اسبی ورا کُه توان که بردارد اسلیحة پهلوان
ریختی دیگر از اسلحه باید باشد
سلام،مسند و مسند الیه در شعر زیر کدوم میشه؟ حاجت گه جمله جهان اوست مهراب زمین و آسمان اوست
ضمیر «او» در هر دو مصرع مسندالیه است،«است»فعل اسنادی و «حاجتگه جمله جهان»و «مهراب زمین و مهراب اسمان» مسند است
خیر برداشت از این دو واژه در زبان پارسی بیشتر یکسان و گاهی نزدیک به هم است
چون میسّر نیست دیدارِ تو دیدن جز به خواب پس چرا بیداری از خوابِ عدم دادی مرا؟
میگوید وقتی شرط رسیدن به تو نیست شدن است پس دلیل به دنیا امدن من چیست
برکنار کردن کسی،از دور خارج کردن کسی،از نظر انداختن کسی و ..
معنی کلمه ی "تریدن" سیه دیو چون رو بدو آورید ز چشم اشک حسرت به دامن ترید
تریدن ،غلط خوردن،سر خوردن، فرو لغزیدن
میتونید بگید در بیت زیر مسند کدام است؟ گشت یکی چشمه ز سنگی جدا
گشت به چم شد فعل اسنادی است،و«جدا »مسند است
نفع،منفعت،نافع،نفاع،منافع،انفاع،
درودبه شما ،خصال،خصل
آیا جمله : هوا سرد است نهاد وجود دارد؟ چجوری میتونم نهادی را در جمله پیدا کنم؟
نهاد چیزی یا کسی است که در باره ان خبری میدهیم وباپرسش ساده چه چیزی و چه کسی معلوم میشود ،،چه چیزی سرد است هوا ،،«هوا» نهاد است وچو کاری انجام نمیدهد مسند الیه است« سرد »مسند است و « است» فعل اسنادی است
"هر سه وان" در بیت زیر یعنی چی؟ که این هر سه را سر جدا کن ز تن ز خون کن تن هر سه وان را کفن
اینگونه بخوانید ومعنی کنید«و آن را کفن کن»